تاریخچه ی:
ایدئولوژی در حوزه الهیات و معارف اسلامی
در حوزه ((الهیات)) ایدئولوژی یک ((تئوری)) کلی دربارة جهان هستی همراه با یک طرح جامع، هماهنگ و منسجم است که راه انسان را در زندگی مشخص میکند و هدف آن سعادت و تکامل اوست.
به عبارت دیگر ایدئولوژی یک سلسله آراء کلی و هماهنگدربارهرفتارهای انسان است و مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زندگی و رفتار انسان میباشد که مایه سعادت و ((کمال)) دنیوی و اخروی انسان می گردد.
در ایدئولوژی بینشها، گرایشها، روشهاو کنشهای انسان مشخص می شوندو شکل می گیرند.
به صورت دیگر میتوان ((سیستم)) کلی احکام عملی یک دینراایدئولوژی به حساب آورد و سیستم عقیدتی و اصولی آنرا جهان بینی آن دین محسوب نمود.
*((دکتر علی شریعتی)) می نویسد: کلمه ایدئولوژی از دو کلمه((ایده)) به معنای ((فکر))، خیال، آرمان، صورت ذهنی و عقیده است و ((لوژی)) که ریشه ((لاتین)) دارد به معنای ((منطق)) و شناخت، تشکیل شده است.
بنابراین ایدئولوژی به معنای عقیده شناسی استودر یک کلمهایدئولوژی یعنی عقیده و ((ایدئولوک)) یعنی کسی که صاحب یک عقیده خاصی است و ایدئولوژی عقیده خاص یک ((گروه)) یک ((طبقه))، یک ((ملت))، یا یک ((نژاد)) است.
* لذاایدئولوژی عبارتست از یک نوع اعتقاد متفکر نسبت بهارزشواقعیت خارجی و ارزیابی این واقعیت خارجی و همچنین اعتقاد به اینکه این واقعیت خارجی چه ((ناهنجاری|ناهنجاریهایی)) دارد و چگونه باید تغییرش داد و به شکل ((ایده آل)) در آورد.
بنابراین در ایدئولوژی ارزیابی و مقایسه نسبت به واقعیت خارجی وجود دارد و از همین جا مسئولیت و تعهد ((روشنفکر)) مشخص میگردد.
لذا طبیعت و اقتضای ایدئولوژی عبارتست از : ((ایمان))، مسئولیت، درگیری و فداکاری (انسان و اسلام ، ص 126).
*((استاد مطهری)) رحمه الله علیه ایدئولوژی را یک ((فلسفه)) زندگی انتخابی آگاهانه آرمان خیز مجهز به ((منطق)) میداند و چیزی که بشر را ((وحدت)) و جهت می بخشد و آرمان مشترک میدهد و ملاک خیر وشر و باید و نباید برای او میگردد.
*ایدئولوژی در دو معنای عام و خاص بکار برده میشود.
** اگر در معنای عام بکار رود مترداف ((مکتب)) میباشد و مجموعه رهنمودهای کلی مکتب را چه در بعد اندیشه و چه در بخش عمل در بر میگیرد.
** واگر در معنای خاص بکار رود تنها بخشی از مکتب راکه به رفتار انسان و دستور العملهای باید و نبایدها مربوط میشود ، در بر میگیرد و دراین صورت درمقابل ((جهان بینی)) خواهد بود.
*استاد مطهری ایدئولوژی را به دو نوع : انسانی و گروهی تقسیم میکند.
** در ایدئولوژیهای انسانی مخاطب آنها نوع انسان است نه ((قوم)) یا نژاد، ((طبقه)) خاص و داعیه نجات نوع انسان را دارد نه نجات و رهایی ((گروه)) یا طبقه خاص و طرحی راکه ارائه میدهد شامل همه انسانهاست نه دسته مخصوص، پشتیبان و حامیانی که طلب میکند از میان همه قشرها گروه ها و طبقات است نه یک قشر یا گروه معین.
** اما درایدئولوژی گروهی بر عکس مخاطبش گروه یا طبقه و ((قشر)) خاص است و داعیه رهایی و نجات و یا سیادت و برتری همان گروه را داردو مخاطبش تنها همان گروه است و طرح آن نیز ویژه همان گروه است و همان گروه ویژه نیز پشتیبان و حامی آن می باشند.
سپس می نویسد: ایدئولوژی اسلامی از نوع ایدئولوژی انسانی است و خاستگاه آن ((فطرت)) انسان است، لذا مخاطب اسلام الناس = عموم مردم است نه طبقه یا گروه خاص. و ((اسلام)) توانسته از میان همه گروهها حامی و پشتیبان جلب کند (انسان و ایمان، ص 76-73، ص 9).