- | در ابتدای ((جنگ صفین|جنگ صفین )) لشگریان شام جلوی آب را گرفته بودند و مانع میشدند که سپاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام از آن استفاده کنند. علی علیه السلام سوارانی را فرستاد تا سپاه معاویه را بشکافند و آب بیاورند، ولی آنها ناامید بازگشتند. حسین علیه السلام از پدر اجازه خواست این کار را بکند و به همراه تعدادی سرباز به سوی دشمن رفت، بعد از مدتی درگیری، آنان را از نهر عقب راند و نهر را به تصرف در آورد، سپس به سوی پدر بازگشت و خبر از پیروزی داد . |
+ | در ابتدای ((جنگ صفین|جنگ صفین)) لشگریان شام جلوی آب را گرفته بودند و مانع میشدند که سپاه ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) از آن استفاده کنند. علی علیه السلام سوارانی را فرستاد تا سپاه ((معاویه)) را بشکافند و آب بیاورند، ولی آنها ناامید بازگشتند. ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین علیه السلام)) از پدر اجازه خواست این کار را بکند و به همراه تعدادی سرباز به سوی دشمن رفت، بعد از مدتی درگیری، آنان را از نهر عقب راند و نهر را به تصرف در آورد، سپس به سوی پدر بازگشت و خبر از پیروزی داد . |
| علی علیه السلام گریه کرد. سپاهیان پرسیدند:« چرا گریه میکنید، در حالی که این اولین فتح و پیروزی ما در این جنگ است که به دست حسین نصیبمان شده است.» | | علی علیه السلام گریه کرد. سپاهیان پرسیدند:« چرا گریه میکنید، در حالی که این اولین فتح و پیروزی ما در این جنگ است که به دست حسین نصیبمان شده است.» |
| فرمود:« بله اما این حسین در ((کربلا|صحرای کربلا)) با لب تشنه به شهادت خواهد رسید.» | | فرمود:« بله اما این حسین در ((کربلا|صحرای کربلا)) با لب تشنه به شهادت خواهد رسید.» |