منو
 صفحه های تصادفی
اشعار امام رضا علیه السلام درباره دنیا
سفارش امام حسن عسگری به احترام به بستگان آل محمد
تعریف جامعه
آراء و افکار فلسفی دکارت
آل جستان
شبدر قرمز «داروئی»
صحبت کردن از روی دلیل
طول موج
entropion
امام علی علیه السلام، دریایی خروشان و خورشیدی درخشان
 کاربر Online
762 کاربر online
تاریخچه ی: اوصاف علی نمونه انسان کامل

ما اگر علی را الگو و امام خود بدانیم ، یک انسان کامل و یک انسان‏ متعادل و یک انسانی را که همه ارزشهای انسانی به طور هماهنگ در او رشد کرده است ، پیشوای خود قرار داده‏ایم .
وقتی شب می‏شود و خلوت شب فرا می‏رسد ، هیچ عارفی به پای او نمی‏رسد .
آن روح عبادت که جذب شدن و کشیده شدن به سوی حق و پرواز به سوی خداست‏ ، با شدت در او رخ می‏دهد ، مثل آن حالتی که انسان در مطلبی داغ می‏شود . مثلا وقتی در حالت جنگ و دعوا و ستیز است ، چاقو قسمتی از بدنش را می‏برد و یک تکه گوشت‏ از بدنش به طرفی انداخته می‏شود ولی آنچنان توجهش متمرکز مبارزه است که‏ احساس نمی‏کند یک قطعه گوشت از بدنش جدا شده است .
علی در حال عبادت‏ چنان گرم می‏شود و آن عشق الهی چنان در وجودش شعله می‏کشد که اصلا گوئی در این عالم نیست . خودش گروهی را اینطور توصیف می‏کند :
« هجم بهم العلم علی حقیقة البصیره و باشروا روح الیقین ، و استلانوا ما استوعره المترفون ، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون ، و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی » (. 2 نهج‏البلاغه ، حکمت . 147 ) .
با مردمند و با مردم نیستند ، در حالی که با مردمند ، روحشان با عالیترین مقامها وابسته است .
در حال عبادت تیر را از بدنش بیرون می‏آورند ، ولی او آنچنان مجذوب حق‏ و عبادت است که متوجه نمی‏شود ، حس نمی‏کند . آنچنان در محراب عبادت‏ می‏گرید و به خود می‏پیچد که نظیرش را کسی ندیده است .
روز که می‏شود ، گوئی اصلا این آدم ، آن آدم نیست . با اصحابش که‏ می‏نشیند ، چنان چهره‏اش باز و خندان است برخلاف زهاد و عباد ما که وقتی زاهد و عابد می‏شوند ، خاصیت زهدشان‏ این است که رویشان را ترش می‏کنند ، عبوس می‏شوند و به همه مردم منت‏ دارند .
از جمله اوصافش این‏ بود که همیشه قیافه‏اش باز و شکفته است . به قدری علی ( ع ) به اصطلاح‏ خوش مجلس و حتی بذله‏گو بود که عمروعاص وقتی علیه علی ( ع ) تبلیغ‏ می‏کرد ، می‏گفت : او به درد خلافت نمی‏خورد ، چون خنده روست ، آدم خنده رو که به درد خلافت نمی‏خورد ، " خلافت " ، آدم عبوس می‏خواهد که مردم از او بترسند . این را هم خودش‏ در نهج‏البلا غه نقل می‏کند ( خطبه . 82 ) : « عجبا لابن النابغة یزعم لاهل الشام أن‏ فی دعابة و انی امرو تلعابة » .
از پسر نابغه تعجب می‏کنم که می‏گوید علی خیلی با مردم خوش و بش می‏کند ، خیلی شوخی و می‏کند ، مزاح است .
با دشمن که در میدان جنگ به صورت یک مجاهد روبرو می‏شود ، باز چهره‏اش باز و خندان است که درباره‏اش گفته‏اند :
هو البکاء فی المحراب لیلا هو الضحاک اوست که در محراب عبادت ، بسیار گریان و در میدان نبرد ، بسیار خندان hست . " بکاء " یعنی بسیار گریان و " ضحاک " یعنی بسیار خندان ) . او چگونه موجودی است ؟ او انسان قرآن است . قرآن ، اینچنین‏ انسانی ی‏خواهد .
" « ان ناشئة اللیل هی اشد وطأ و اقوم قیلا 0 ان لک فی النهار سبحا طویلا »" (سوره مزمل ، آیات 6 و . 7 2 ) شب را برای عبادت بگذار و روز را برای شناوری در زندگی‏ و اجتماع . علی ( ع ) گویی شب یک شخصیت ، و روز شخصیتی دیگر است .
علی ( ع ) روز و شبش اینگونه است .
این تعبیر " جامع الاضداد بودن " که ما درباره انسان کامل می‏گوئیم ، صفتی است که از هزار سال پیش علی ( ع ) با آن شنا‏ خته شده است . حتی خود سید رضی در مقدمه نهج‏البلاغه می‏گوید : مطلبی که همیشه با دوستانم در میان می‏گذارم و اعجاب آنها را برمی‏انگیزم ، این موضوع است که جنبه‏های‏ گوناگون سخنان علی ( ع ) به گونه‏ای است که انسان ، در هر قسمتی از سخنان که وارد می‏شود ، می‏بیند به یک دنیایی رفته است ، گاهی در دنیای‏ عباد است و گاهی در دنیای رهاد ، گاهی در دنیای فلاسفه است و گاهی در دنیای عرفا ، گاهی در دنیای سربازان و افسران است و گاهی در دنیای حکام‏ عادل ، گاهی در دنیای قضات است و گاهی در دنیای مفتی‏ها ، علی ( ع ) در همه دنیاها وجود دارد و از هیچ دنیایی از دنیاهای بشریت ، غائب نیست .
هم حلیمی در نهایت درجه حلم و هم شجاعی در نهایت درجه شجاعت ،
خونریزی در نهایت درجه خونریزی - در جایی که باید خون کثیفی را ریخت - و عابد هستی در منتها درجه عبادت ، فقیری و جواد ! نداری و بخشنده هستی‏ ، نداری و آنچه به دستت می‏آید می‏بخشی که :
قرار در کف آزادگان نگیرد مال نه صبر در دل عاشق ، نه آب در غربالخلق یخجل النسیم من العطف و بأس یذوب منه الجماد در یکجا اخلاق تو آنچنان لطیف و رقیق و آنچنان نازک است که نسیم ازلطافت این اخلاق ، شرمسار است ، و آنچنان شجاعت و تهاجم و روح مجاهده‏ای‏ داری که سنگها و جمادات و فلزات در برابر آن ، آب می‏شوند . روح تو آن‏ نسیم لطیف است یا این قدرت و صلابت و قوت ؟ تو چگونه موجودی هستی ؟ !
پس انسان کامل یعنی انسانی که قهرمان همه ارزشهای انسانی است ، در همه میدانهای انسانیت ، قهرمان است .
ما چه درسی باید بیاموزیم ؟ این درس را باید بیاموزیم که اشتباه نکنیم‏ که فقط یک ارزش را بگیریم و ارزشهای دیگر را فراموش کنیم .
ما نمی‏توانیم در همه ارزشها قهرمان باشیم ، ولی در حدی که می‏توانیم ، همه‏ ارزشها را با یکدیگر داشته باشیم ، اگر انسان کامل نیستیم ، بالاخره یک‏ " انسان تعادل باشیم . آن وقت است که ما به صورت یک مسلمان‏ واقعی در همه میدانها درمی‏آئیم

منبع :انسان کامل
شهید مطهری
صفحه 54



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [06:26 ]   4   محمد ورهرام      جاری 
 سه شنبه 28 تیر 1384 [14:29 ]   3   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 سه شنبه 28 تیر 1384 [12:59 ]   2   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 اردیبهشت 1384 [02:26 ]   1   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..