تاریخچه ی:
اوربیتال اتمی
تفاوت با نگارش: 11
| + | {DYNAMICMENU()} |
| + | __واژهنامه__ |
| + | *((واژگان شیمی معدنی)) |
| + | *((واژگان شیمی آلی)) |
| + | *((واژگان شیمی فیزیک)) |
| + | *((واژگان شیمی تجزیه)) |
| + | *((واژگان شیمی صنعتی)) |
| + | __مقالات مرتبط__ |
| + | *((شیمی معدنی)) |
| + | *((کاتالیزور)) |
| + | *((الکترونگاتیویته)) |
| + | *((اوربیتال اتمی)) |
| + | *((اوربیتال مولکولی)) |
| + | *((اوربیتال هیبریدی)) |
| + | *((پیوند شیمیایی و انواع آن)) |
| + | *((عنصر شیمیایی)) |
| + | *((فلز)) |
| + | *((مقالات جدید شیمی|شیمی)) |
| + | __کتابهای مرتبط__ |
| + | *((کتابهای شیمی معدنی)) |
| + | __[http://217.218.177.31/mavara/mavara-view_forum.php?forumId=47|انجمن شیمی]__ |
| + | __سایتهای مرتبط__ |
| + | *سایتهای داخلی |
| + | **[http://www.shimi.ir|شیمی عمومی] |
| + | **[http://www.collegeboard.com|سایت شیمی فارسی] |
| + | *سایتهای خارجی |
| + | **[http://www.newi.ac.uk|بحثهای جالب در مورد شیمی معدنی ، بهعنوان مثال در مورد ساختار اتم] |
| + | **[http://www.chemistmag.com |مجله شیمی] |
| + | **[http://www.rsc.org|در مورد بحثهای اولیه شیمی معدنی] |
| + | **[http://www.chemistry.co.nz |در مورد شیمی معدنی و کاتالیزورها] |
| + | **[http://www.catalysis.nl|در مورد کاتالیزورها] |
| + | __گالری تصویر__ |
| + | *[http://217.218.177.31/mavara/mavara-browse_gallery.php?galleryId=12|گالری علوم] |
| + | body= |
| + | |~| |
| + | {DYNAMICMENU} |
| |
| {picture=orbital-lumo5.jpg} | | {picture=orbital-lumo5.jpg} |
| | | | |
|
- | |
+ |
|
| ||از نظر لغوی ، اوربیتال به معنای خانه الکترون میباشد و ناحیهای است که احتمال یافتن ((الکترون)) در آن زیاد است. ((معادله شرودینگر)) پایه __مکانیک موجی__ است. این معادله بر حسب یک تابع موجی (ψ) برای الکترون نوشته میشود. از حل معادله شرودینگر ((اتم هیدروژن)) یک سلسله جواب به عنوان تابع موج بدست میآید. تابع موج ناحیهای در اطراف هسته را نشان میدهد که در آن ناحیه ، احتمال یافتن الکترون وجود دارد. تابع موجی یک الکترون ، آنچه را که ~~green:اوربیتال~~ نامیده میشود، توصیف میکند.|| | | ||از نظر لغوی ، اوربیتال به معنای خانه الکترون میباشد و ناحیهای است که احتمال یافتن ((الکترون)) در آن زیاد است. ((معادله شرودینگر)) پایه __مکانیک موجی__ است. این معادله بر حسب یک تابع موجی (ψ) برای الکترون نوشته میشود. از حل معادله شرودینگر ((اتم هیدروژن)) یک سلسله جواب به عنوان تابع موج بدست میآید. تابع موج ناحیهای در اطراف هسته را نشان میدهد که در آن ناحیه ، احتمال یافتن الکترون وجود دارد. تابع موجی یک الکترون ، آنچه را که ~~green:اوربیتال~~ نامیده میشود، توصیف میکند.|| |
| + | |
| + | |
| + | |
|
| !مقدمه | | !مقدمه |
| اوربیتال محدودهای از فضای اطراف ((هسته)) میباشد که ((نظریه احتمال|احتمال یافتن الکترون)) در آن وجود دارد. این احتمال در نزدیکی هسته بیشترین مقدار را دارد. ولی برای تمام نقاطی از فضا که فاصله معینی از هسته دارند، احتمال معینی وجود دارد. هر اوربیتال میتواند حداکثر دو ((الکترون)) را در خود جای دهد. دو الکترونی که در یک اوربیتال جای میگیرند، دارای ((اسپین الکترون|اسپین)) مخالف هستند.
هر الکترون را میتوان با چهار ((اعداد کوانتومی|عدد کوانتومی)) مشخص کرد که به منزله شناسنامه الکترون هستند و فاصله نسبی الکترون از هسته (n) ، لایه فرعی و شکل اوربیتال (L) ، جهت گیری اوربیتال در فضا (s) را بیان میکنند. بر اساس ((اصل طرد پاولی)) در یک ((اتم)) هیچ دو الکترونی را نمیتوان یافت که تمام چهار عدد کوانتومی آنها یکسان باشد. | | اوربیتال محدودهای از فضای اطراف ((هسته)) میباشد که ((نظریه احتمال|احتمال یافتن الکترون)) در آن وجود دارد. این احتمال در نزدیکی هسته بیشترین مقدار را دارد. ولی برای تمام نقاطی از فضا که فاصله معینی از هسته دارند، احتمال معینی وجود دارد. هر اوربیتال میتواند حداکثر دو ((الکترون)) را در خود جای دهد. دو الکترونی که در یک اوربیتال جای میگیرند، دارای ((اسپین الکترون|اسپین)) مخالف هستند.
هر الکترون را میتوان با چهار ((اعداد کوانتومی|عدد کوانتومی)) مشخص کرد که به منزله شناسنامه الکترون هستند و فاصله نسبی الکترون از هسته (n) ، لایه فرعی و شکل اوربیتال (L) ، جهت گیری اوربیتال در فضا (s) را بیان میکنند. بر اساس ((اصل طرد پاولی)) در یک ((اتم)) هیچ دو الکترونی را نمیتوان یافت که تمام چهار عدد کوانتومی آنها یکسان باشد. |
| !تاریخچه | | !تاریخچه |
- | در مورد ((ساختمان اتم)) و نحوه قرار گرفتن الکترونها و پروتونها در آن بررسیهای زیادی توسط دانشمندان انجام شده و نظریههای مختلفی ارائه شده است. ((تامسون)) اتم را به شکل کرهای یکنواخت از بارهای مثبت تا شعاع {TEX()} {10^{-8}} {TEX} تصور میکرد که بارهای منفی در محیط خارجی کره پراکندهاند. ((رادرفورد)) در سال 1911 با استفاده از ذرات آلفا دلایل قانع کنندهای مبنی بر وجود ((هسته اتم)) ارائه داد. او ((اتم)) را بصورت کره ای تصور میکرد که هسته در وسط آن قرار دارد و الکترونها به فواصل نسبی بینهایت زیاد در خارج از هسته قرار دارند. ((بوهر|نیلز بوهر)) در سال 1913 ((مدل اتمی بوهر|نظریه ساختمان الکترونی اتم)) را پیشنهاد کرد.
این نظریه بر اساس ((مدل اتمی رادرفورد)) ، ((نظریه پلانک|نظریه کوانتومی پلانک)) و دادههای تجربی حاصل از مطالعه ((طیف اتمی|طیفهای اتمی)) قرار داشت، و بیان میکرد که الکترون اتم هیدروژن فقط میتواند در مدارهای کروی معین (((تراز انرژی|مدارها یا ترازهای انرژی))) که بطور متحدالمرکز دور هسته قرار دارند، وجود داشته باشد. این مدارها تابع محدودیت کوانتومی است. ((شرودینگر)) در سال 1926 با طرح معادلهای که در آن محدودیت کوانتومی انرژی الکترون و تصور الکترون بصورت موج ساکن ، با هم تلفیق شده بود، تابع موجی الکترون (ψ) را معرفی کرد که مختصات مکان الکترون در فضایی که الکترون در آن یافت میشود و انرژی الکترون از لحاظ ریاضی را به هم مربوط کرد.
اگر الکترون را بصورت ((ذره|ذرهای در حال حرکت)) به دور هسته در نظر بگیریم، ψ2 متناسب با احتمال یافتن الکترون در جزو معینی از فضاست و احتمال یافتن الکترون در ناحیهای که ((ابر الکترونی)) غلیظتر باشد بیشتر است. |
+ | در مورد ((ساختمان اتم)) و نحوه قرار گرفتن الکترونها و پروتونها در آن بررسیهای زیادی توسط دانشمندان انجام شده و نظریههای مختلفی ارائه شده است. ((تامسون)) اتم را به شکل کرهای یکنواخت از بارهای مثبت تا شعاع {TEX()} {10^{-8}} {TEX} تصور میکرد که بارهای منفی در محیط خارجی کره پراکندهاند. ((رادرفورد)) در سال 1911 با استفاده از ذرات آلفا دلایل قانع کنندهای مبنی بر وجود ((هسته اتم)) ارائه داد. او ((اتم)) را بصورت کره ای تصور میکرد که هسته در وسط آن قرار دارد و الکترونها به فواصل نسبی بینهایت زیاد در خارج از هسته قرار دارند. ((نیلز بوهر|نیلز بوهر)) در سال 1913 ((مدل اتمی بوهر|نظریه ساختمان الکترونی اتم)) را پیشنهاد کرد.
این نظریه بر اساس ((مدل اتمی رادرفورد)) ، ((نظریه پلانک|نظریه کوانتومی پلانک)) و دادههای تجربی حاصل از مطالعه ((طیف اتمی|طیفهای اتمی)) قرار داشت، و بیان میکرد که الکترون اتم هیدروژن فقط میتواند در مدارهای کروی معین (((تراز انرژی|مدارها یا ترازهای انرژی))) که بطور متحدالمرکز دور هسته قرار دارند، وجود داشته باشد. این مدارها تابع محدودیت کوانتومی است. ((شرودینگر)) در سال 1926 با طرح معادلهای که در آن محدودیت کوانتومی انرژی الکترون و تصور الکترون بصورت موج ساکن ، با هم تلفیق شده بود، تابع موجی الکترون (ψ) را معرفی کرد که مختصات مکان الکترون در فضایی که الکترون در آن یافت میشود و انرژی الکترون از لحاظ ریاضی را به هم مربوط کرد.
اگر الکترون را بصورت ((ذره|ذرهای در حال حرکت)) به دور هسته در نظر بگیریم، ψ2 متناسب با احتمال یافتن الکترون در جزو معینی از فضاست و احتمال یافتن الکترون در ناحیهای که ((ابر الکترونی)) غلیظتر باشد بیشتر است.
{img src=img/daneshnameh_up/8/8e/orbitals.jpg}
|
|
| !تفسیر مکانیکی اوربیتال | | !تفسیر مکانیکی اوربیتال |
| ((شدت موج|شدت)) هر موج با مجذور ((موج|دامنه)) آن متناسب است. تابع موجی (ψ) ، تابع دامنه است. مجذور دامنه یا مجذور تابع موجی برای یک حجم کوچک در هر موقعیتی از فضا با ((چگالی الکترونی|چگالی بار الکترونی)) در آن حجم متناسب است. میتوان تصور کرد که بار الکترونی به سبب حرکت سریع الکترون بصورت ابر باردار در فضای دور ((هسته)) گسترده شده است. این ابر در برخی نواحی غلیظتر از برخی نواحی دیگر است.
احتمال یافتن الکترون در هر ناحیه معین متناسب با چگالی ابر الکترونی در آن ناحیه است. این احتمال در ناحیهای که ابر الکترونی غلیظتر باشد، بیشتر خواهد بود. این تفسیر کوششی برای توصیف مسیر الکترون به عمل نمیآورد، بلکه فقط پیشبینی میکند که ((نظریه احتمال|احتمال یافتن الکترون)) در کجا بیشتر است.
از نظر ((مکانیک کوانتومی)) هیچ محدودیتی برای وجود الکترون در فضا اطراف هسته وجود ندارد. پس بینهایت اوربیتال وجود دارد. | | ((شدت موج|شدت)) هر موج با مجذور ((موج|دامنه)) آن متناسب است. تابع موجی (ψ) ، تابع دامنه است. مجذور دامنه یا مجذور تابع موجی برای یک حجم کوچک در هر موقعیتی از فضا با ((چگالی الکترونی|چگالی بار الکترونی)) در آن حجم متناسب است. میتوان تصور کرد که بار الکترونی به سبب حرکت سریع الکترون بصورت ابر باردار در فضای دور ((هسته)) گسترده شده است. این ابر در برخی نواحی غلیظتر از برخی نواحی دیگر است.
احتمال یافتن الکترون در هر ناحیه معین متناسب با چگالی ابر الکترونی در آن ناحیه است. این احتمال در ناحیهای که ابر الکترونی غلیظتر باشد، بیشتر خواهد بود. این تفسیر کوششی برای توصیف مسیر الکترون به عمل نمیآورد، بلکه فقط پیشبینی میکند که ((نظریه احتمال|احتمال یافتن الکترون)) در کجا بیشتر است.
از نظر ((مکانیک کوانتومی)) هیچ محدودیتی برای وجود الکترون در فضا اطراف هسته وجود ندارد. پس بینهایت اوربیتال وجود دارد. |
- | !((اعداد کوانتومی)) |
+ | !اعداد کوانتومی |
| مکانیک موجی که __نظریه شرودینگر__ اساس آن میباشد با استفاده از چهار عدد کوانتومی وضعیت الکترون را توصیف میکند. این اعداد عبارتند از : | | مکانیک موجی که __نظریه شرودینگر__ اساس آن میباشد با استفاده از چهار عدد کوانتومی وضعیت الکترون را توصیف میکند. این اعداد عبارتند از : |
| !!عدد کوانتومی اصلی | | !!عدد کوانتومی اصلی |
| این عدد نشاندهنده ترازهای ((انرژی)) است که الکترونها در آن ترازها به دور هسته گردش میکنند و عدد صحیحی میباشد. این عدد میتواند کلیه مقادیر اعداد صحیح مثبت به استثنای صفر را قبول کند. | | این عدد نشاندهنده ترازهای ((انرژی)) است که الکترونها در آن ترازها به دور هسته گردش میکنند و عدد صحیحی میباشد. این عدد میتواند کلیه مقادیر اعداد صحیح مثبت به استثنای صفر را قبول کند. |
| !!عدد کوانتومی اندازه حرکت زاویهای مداری | | !!عدد کوانتومی اندازه حرکت زاویهای مداری |
| ((زمر فیلد|آرنولد زمر فیلد)) در سال 1916 پیشنهاد کرد که هر مدار بوهر (n) با شرط n>1 از لایههایی فرعی با اختلاف انرژی کم تشکیل شدهاست. به هر لایه فرعی یک عدد کوانتومی (L) نسبت داده میشود. این عدد نشان دهنده شکل هندسی توزیع تابع احتمال پیدا کردن الکترون در فضای اطراف هسته میباشد وکلیه مقادیر L=0,1,2, … , n-1 را اختیار کند. | | ((زمر فیلد|آرنولد زمر فیلد)) در سال 1916 پیشنهاد کرد که هر مدار بوهر (n) با شرط n>1 از لایههایی فرعی با اختلاف انرژی کم تشکیل شدهاست. به هر لایه فرعی یک عدد کوانتومی (L) نسبت داده میشود. این عدد نشان دهنده شکل هندسی توزیع تابع احتمال پیدا کردن الکترون در فضای اطراف هسته میباشد وکلیه مقادیر L=0,1,2, … , n-1 را اختیار کند. |
| !!عدد کوانتومی مغناطیسی مداری | | !!عدد کوانتومی مغناطیسی مداری |
- | تعداد اوربیتالهای یک تراز فرعی را میتوان از این عدد استنتاج کرد که در اثر ((میدان مغناطیسی)) هر تراز L به این ترازها شکافته میشود. بعنوان مثال میدان مغناطیسی بر اوربیتال کروی S که با عدد L=0 مشخص میشود، تاثیری ندارد چون S تقارن کروی دارد و در تمام جهتها بطور یکسان تحت تاثیر خطوط نیرو قرار میگیرد. این عدد که با m نشان داده می شود، مقادیر ممکن این عدد عبارتند از : |
+ | تعداد اوربیتالهای یک تراز فرعی را میتوان از این عدد استنتاج کرد که در اثر ((میدان مغناطیسی)) هر تراز L به این ترازها شکافته میشود. بعنوان مثال میدان مغناطیسی بر اوربیتال کروی S که با عدد L=0 مشخص میشود، تاثیری ندارد چون S تقارن کروی دارد و در تمام جهتها بطور یکسان تحت تاثیر خطوط نیرو قرار میگیرد. این عدد که با m نشان داده می شود، مقادیر ممکن این عدد عبارتند از :
|
| ::m=+L,…,0,…,-L::
| | ::m=+L,…,0,…,-L::
|
| !!عدد کوانتومی مغناطیسی اسپینی | | !!عدد کوانتومی مغناطیسی اسپینی |
| این عدد مشخص کننده ((حرکت تقدیمی الکترون)) است و با {TEX()} {m_s} {TEX} نشان داده میشود و میتواند مقادیر 2/1+ , 2/1- را اختیار کند. | | این عدد مشخص کننده ((حرکت تقدیمی الکترون)) است و با {TEX()} {m_s} {TEX} نشان داده میشود و میتواند مقادیر 2/1+ , 2/1- را اختیار کند. |
| !ابر الکترونی و مکان الکترون | | !ابر الکترونی و مکان الکترون |
| در مورد یک الکترون در حالت n=1 ((هیدروژن)) ، ابر باردار بالاترین ((چگالی)) را در نزدیکی هسته دارد و بتدریج که فاصله از هسته افزایش مییابد، رقیقتر میشود. احتمال یافتن الکترون در حجم کوچکی از فضا ، در نزدیکی هسته ، بیشترین مقدار را دارد و با افزایش فاصله از هسته به سمت صفر میل میکند.
لایههای کروی بسیار نازکی را که یکی پس از دیگری بطور متحدالمرکز به دور هسته قرار دارند، تصور کنید. احتمال یافتن الکترون در واحد حجم فضای نزدیک به هسته بیشترین مقدار خود را دارد. ولی در عوض یک لایه نزدیک به هسته ، در مقایسه با لایههای دورتر ، تعداد کمتری واحد حجم را در بر میگیرد. احتمال شعاعی هر دو این عوامل را با هم به حساب میآورد. | | در مورد یک الکترون در حالت n=1 ((هیدروژن)) ، ابر باردار بالاترین ((چگالی)) را در نزدیکی هسته دارد و بتدریج که فاصله از هسته افزایش مییابد، رقیقتر میشود. احتمال یافتن الکترون در حجم کوچکی از فضا ، در نزدیکی هسته ، بیشترین مقدار را دارد و با افزایش فاصله از هسته به سمت صفر میل میکند.
لایههای کروی بسیار نازکی را که یکی پس از دیگری بطور متحدالمرکز به دور هسته قرار دارند، تصور کنید. احتمال یافتن الکترون در واحد حجم فضای نزدیک به هسته بیشترین مقدار خود را دارد. ولی در عوض یک لایه نزدیک به هسته ، در مقایسه با لایههای دورتر ، تعداد کمتری واحد حجم را در بر میگیرد. احتمال شعاعی هر دو این عوامل را با هم به حساب میآورد. |
| !نمودار سطح مرزی | | !نمودار سطح مرزی |
| احتمال یافتن الکترون در تمام نقاطی که از هسته به فاصله {TEX()} {a_0} {TEX} برابر مقداری است که از طریق ((نظریه بور)) برای شعاع لایه n=1 تعیین شده است. در ((نظریه بوهر)) ، {TEX()} {a_0} {TEX} فاصلهای است که همواره الکترون لایه n=1 از هسته دارا است. در ((مکانیک موجی)) {TEX()} {a_0} {TEX} فاصلهای از هسته است که الکترون در آن حضور بیشتری دارد.
از آنجا که اصولا در هر فاصله معین از هسته ، الکترون امکان حضور دارد، ترسیم ناحیهای با مرز مشخص که احتمال 100 درصد وجود الکترون را در بر بگیرد، ناممکن است. اما میتوان سطح مرزی را ترسیم کرد که بتواند نقاط با احتمال یکسان را به هم بپیوندد و در برگیرنده حجمی باشد که در آن ، احتمال یافتن الکترون زیاد و مثلا در حدود 90 درصد است. چنین شکلی که نمودار سطح مرزی نامیده میشود، برای الکترون اتم هیدروژن در حالت n=1 بصورت کروی میباشد. | | احتمال یافتن الکترون در تمام نقاطی که از هسته به فاصله {TEX()} {a_0} {TEX} برابر مقداری است که از طریق ((نظریه بور)) برای شعاع لایه n=1 تعیین شده است. در ((نظریه بوهر)) ، {TEX()} {a_0} {TEX} فاصلهای است که همواره الکترون لایه n=1 از هسته دارا است. در ((مکانیک موجی)) {TEX()} {a_0} {TEX} فاصلهای از هسته است که الکترون در آن حضور بیشتری دارد.
از آنجا که اصولا در هر فاصله معین از هسته ، الکترون امکان حضور دارد، ترسیم ناحیهای با مرز مشخص که احتمال 100 درصد وجود الکترون را در بر بگیرد، ناممکن است. اما میتوان سطح مرزی را ترسیم کرد که بتواند نقاط با احتمال یکسان را به هم بپیوندد و در برگیرنده حجمی باشد که در آن ، احتمال یافتن الکترون زیاد و مثلا در حدود 90 درصد است. چنین شکلی که نمودار سطح مرزی نامیده میشود، برای الکترون اتم هیدروژن در حالت n=1 بصورت کروی میباشد. |
| !انواع اوربیتال | | !انواع اوربیتال |
| !!اوربیتال S | | !!اوربیتال S |
| ((اوربیتال S|اوربیتالهای S)) دارای تقارن کروی میباشد، تراز n=1 حداکثر دارای دو ((الکترون)) است. بنابراین تراز فرعی 1S و 2S و 3S و... هم تقارن کروی دارند، با این تفاوت که اندازه آنها بزرگتر از اوربیتال 1S میباشد. | | ((اوربیتال S|اوربیتالهای S)) دارای تقارن کروی میباشد، تراز n=1 حداکثر دارای دو ((الکترون)) است. بنابراین تراز فرعی 1S و 2S و 3S و... هم تقارن کروی دارند، با این تفاوت که اندازه آنها بزرگتر از اوربیتال 1S میباشد. |
- | | |
| !!اوربیتال p | | !!اوربیتال p |
| ((اوربیتال p)) از سه اوربیتال فرعی تشکیل شده است. هر اوربیتال p به شکل دو کره تغییر شکل یافته است که میتوان آنها را در امتداد یکی از محورهای سه گانه مختصات (z,y,x) تصور کرد از این رو اوربیتالهای p را با {TEX()} {p_x و p_y و p_z} {TEX} مشخص میکنند که در سه جهت مختلف قرار گرفتهاند. اوربیتالهای p از لحاظ انرژی برابرند و در غیاب ((میدان مغناطیسی)) نمیتوان تفاوتی بین الکترونهایی که این اوربیتالها را اشغال کردهاند قایل شد. ولی در ((طیف سنجی|بررسیهای طیفی )) که تحت تاثیر یک میدان مغناطیسی قرار میگیرند، هر اوربیتال p به سه خط شکافته میشوند. | | ((اوربیتال p)) از سه اوربیتال فرعی تشکیل شده است. هر اوربیتال p به شکل دو کره تغییر شکل یافته است که میتوان آنها را در امتداد یکی از محورهای سه گانه مختصات (z,y,x) تصور کرد از این رو اوربیتالهای p را با {TEX()} {p_x و p_y و p_z} {TEX} مشخص میکنند که در سه جهت مختلف قرار گرفتهاند. اوربیتالهای p از لحاظ انرژی برابرند و در غیاب ((میدان مغناطیسی)) نمیتوان تفاوتی بین الکترونهایی که این اوربیتالها را اشغال کردهاند قایل شد. ولی در ((طیف سنجی|بررسیهای طیفی )) که تحت تاثیر یک میدان مغناطیسی قرار میگیرند، هر اوربیتال p به سه خط شکافته میشوند. |
| + |
|
| + |
| + | |
| + | | |
| + | {img src=img/daneshnameh_up/9/9a/d_orbitale.jpg} |
| + | |
| + | |
| + | | |
| !!اوربیتال d | | !!اوربیتال d |
- | ((اوربیتال d|اوربیتالهای d)) از 5 اوربیتال فرعی تشکیل شدهاند که جهت گیریهای متفاوتی در فضا دارند ولی از لحاظ انرژی باهم همارز هستند. این اوربیتالها عبارتند از : {TEX()} {d_z^2 و d_x^2-y^2 و d_yz و d_xz و d_xy} {TEX} || ::__اعداد کوانتومی برای ترازهای n=1 , 2 , 3__:: |
+ | ((اوربیتال d|اوربیتالهای d)) از 5 اوربیتال فرعی تشکیل شدهاند که جهت گیریهای متفاوتی در فضا دارند ولی از لحاظ انرژی باهم همارز هستند. این اوربیتالها عبارتند از: />::{TEX()} {d_{z^2}} {TEX}:: />::{TEX()} {{d_{x^2-y^2} {TEX}:: />::{TEX()} {d_{yz} } {TEX}:: ::{TEX()} {d_{xz} } {TEX}:: ::{TEX()} {d_{xy} } {TEX}::
||::__اعداد کوانتومی برای ترازهای n=1 , 2 , 3__:: |
| درجه انحطاط یا چندگانگی|تعداد اوربیتال|m|ms|L|نام اوربیتال|n | | درجه انحطاط یا چندگانگی|تعداد اوربیتال|m|ms|L|نام اوربیتال|n |
| 2|1|0|±1/2|0|S|1 | | 2|1|0|±1/2|0|S|1 |
| 8|4|0|±1/2|0|S|2 | | 8|4|0|±1/2|0|S|2 |
| 8|4|1|±1/2|1- ، 0 ، 1+|P|2 | | 8|4|1|±1/2|1- ، 0 ، 1+|P|2 |
| 18|9|0|±1/2|0|S|3 | | 18|9|0|±1/2|0|S|3 |
| 18|9|1|±1/2|1- ، 0 ، 1+|p|3 | | 18|9|1|±1/2|1- ، 0 ، 1+|p|3 |
- | 18|9|2|±1/2|2 ، 1 ، 0 ، 1- ، 2-|d|3 || |
+ | 18|9|2|±1/2|2 ، 1 ، 0 ، 1- ، 2-|d|3||
|
|
| !درجه انحطاط | | !درجه انحطاط |
| تعداد الکترونهایی که مقدار انرژی برابر داشته باشند، ((درجه انحطاط|درجه انحطاط یا چندگانگی)) نامیده میشوند. حداکثر تعداد الکترونهای هر تراز از فرمول {TEX()} {2n^2} {TEX} بدست میآیند. | | تعداد الکترونهایی که مقدار انرژی برابر داشته باشند، ((درجه انحطاط|درجه انحطاط یا چندگانگی)) نامیده میشوند. حداکثر تعداد الکترونهای هر تراز از فرمول {TEX()} {2n^2} {TEX} بدست میآیند. |
| !مباحث مرتیط با عنوان | | !مباحث مرتیط با عنوان |
| *((آرایش الکترونی عناصر)) | | *((آرایش الکترونی عناصر)) |
| *((اتم)) | | *((اتم)) |
| *((اتم اولیه)) | | *((اتم اولیه)) |
| *((ابر الکترونی)) | | *((ابر الکترونی)) |
| *((اسپین الکترون)) | | *((اسپین الکترون)) |
| *((اصل طرد پاولی)) | | *((اصل طرد پاولی)) |
| *((اعداد کوانتومی)) | | *((اعداد کوانتومی)) |
| *((الکترون)) | | *((الکترون)) |
| *((اوربیتال مولکولی)) | | *((اوربیتال مولکولی)) |
| *((اوربیتال هیبریدی)) | | *((اوربیتال هیبریدی)) |
| *((اوربیتال S)) | | *((اوربیتال S)) |
| *((اوربیتال p)) | | *((اوربیتال p)) |
| *((اوربیتال d)) | | *((اوربیتال d)) |
| *((خواص اتم)) | | *((خواص اتم)) |
| *((درجه انحطاط)) | | *((درجه انحطاط)) |
| *((ساختمان اتم)) | | *((ساختمان اتم)) |
| *((شیمی معدنی)) | | *((شیمی معدنی)) |
| *((قاعده هوند)) | | *((قاعده هوند)) |
| *((نظریه احتمال)) | | *((نظریه احتمال)) |
| *((نظریه اوربیتال اتمی)) | | *((نظریه اوربیتال اتمی)) |