تاریخچه ی:
اندوه امام جواد در فراق پدر
امیّه پسر علی می گوید:
همراه امام رضا علیه السلام در ((مکه|مکه ))بودم؛ در همان سالی که ((اهمیت حج درفرهنگ دین|حج ))انجام داد و روانه ((خراسان)) شد. امام جواد علیه السلام نیز همراه پدر بود. امام هشتم علیه السلام با خانه خدا ((وداع امام رضا علیه السلام با کعبه|وداع)) می کرد. پس از پایان ((طواف)) به سمت ((مقام ابراهیم|مقام ))رفت و در آنجا نماز گزارد.
امام نهم علیه السلام را نیز ((موفّق ))یکی از خدمتکاران خویش نشانده و در حال طواف دادن بود. پس از آن امام جواد علیه السلام به سمت ((حجر)) رفت و مدت مدیدی در آنجا نشست، موفق خادم به امام جواد علیه السلام گفت: برخیز فدایت شوم.
امام جواد علیه السلام فرمود: من نمی خواهم از جایم جابجا بشوم مگر خدا بخواهد و در این حال آثار غم و اندوه در چهره امام جواد علیه السلام آشکار شد موفق خادم نزد امام رضا علیه السلام آمد و اظهار داشت فدایت شوم، ابو جعفر امام جواد علیه السلام در حجر نشسته و از برخاستن امتناع می ورزد.
امام هشتم علیه السلام برخاست و نزد فرزندش آمد و به او فرمود: برخیز ای حبیب من. امام جواد علیه السلام گفت: من تصمیم ندارم از اینجا جا به جا شوم، امام رضا علیه السلام فرمود: آری ای حبیب من، آنگاه امام جواد علیه السلام اظهار داشت: چگونه برخیزم در حالی که شما بگونه ای با خانه خدا وداع کردی که دیگر مراجعت به سوی آن نمی کنی.
امام رضا علیه السلام فرمود: برخیز ای محبوب من. پس از آن امام جواد علیه السلام از جایش برخاست.
منابع: بحار الانوار، ج 50، ص 63، ح 40.