منو
 کاربر Online
1079 کاربر online
تاریخچه ی: امام علی علیه السلام و پاسخ به معماهای شخص مسیحی

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:3
در زمان حکومت عمربن خطّاب جمعی در حضور او نشسته بودند که شخصی از روم وارد جمع شد و به عمر گفت: « تو از عرب هستی؟ » گفت: « آری. »
گفت: « از سه چیز از تو می پرسم، اگر پاسخ آنها را درست دادی و از عهدهء جواب بر آمدی به تو ایمان می آورم و پیامبرت محمد را تصدیق می کنم. »

عمر گفت: « ای کافر، هر چه می خواهی بپرس. » او گفت: « به من خبر بده از آنچه را خداوند نمی داند و از آنچه برای خدا نیست و از آنچه را نزد خداوند نیست؟ » عمر به او گفت: « ای کافر، جز کفر در این سخنانت چیزی نیست. »

در این هنگام حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام وارد شد و به عمر فرمود: « ترا محزون می بینم. »
عمر گفت: « چگونه محزون نباشم ای پسر عموی رسول خدا در حالی که این کافر از من می پرسد دربارهء آنچه را خدا نمی داند و آنچه را خداوند ندارد و آنچه در نزد خداوند نیست. ای ابو الحسن آیا در این باره پاسخی داری؟ »
حضرت علی علیه السلام فرمود: آنچه را خداوند نمی داند (و در علم خداوند جایی ندارد و در علم خداوند نگذشته است) این است که خداوند شریک و وزیر و پشتیبان و همسر و فرزندی ندارد و در قرآن چنین می فرماید: (قل اتنبّّّئون الله بما لا یعلم)؛ (ای پیامبر ما به بت پرستان بگو شما با شفیع قرار دادن این بتان و شریک قرار دادن آنها می خواهید بخداوند چیزی را یاد بدهید که خداوند علم به آن ندارد و چنین چیزی در علم خداوند نیست.)، (سوره یونس/18)

و آنچه نزد خداوند نیست ظلم و ستم بر بندگان است و آنچه برای خداوند نیست ضد و همانندی و شبیه است. در این هنگام عمر از جا جهید و میان دو چشم امام را بوسید. آنگاه گفت: « ای ابو الحسن از شما دانش را گرفتیم و دانش به سوی شما باز می گردد و اگر علی نبود عمر هلاک می گشت. » شخص رومی نیز اسلام را پذیرفت و مسلمان شد.

بحارالانوار، ج40، ص 286 ------- صفوه الاخبار

مراجعه شود به:
گستردگی علم امام علی علیه السلام

در زمان حکومت عمربن خطّاب جمعی در حضور او نشسته بودند که شخصی از روم وارد جمع شد و به عمر گفت: « تو از عرب هستی؟ » گفت: « آری. »
گفت: « از سه چیز از تو می پرسم، اگر پاسخ آنها را درست دادی و از عهدهء جواب بر آمدی به تو ایمان می آورم و پیامبرت محمد را تصدیق می کنم. »

عمر گفت: « ای کافر، هر چه می خواهی بپرس. » او گفت: « به من خبر بده از آنچه را خداوند نمی داند و از آنچه برای خدا نیست و از آنچه را نزد خداوند نیست؟ » عمر به او گفت: « ای کافر، جز کفر در این سخنانت چیزی نیست. »

در این هنگام حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام وارد شد و به عمر فرمود: « ترا محزون می بینم. »
عمر گفت: « چگونه محزون نباشم ای پسر عموی رسول خدا در حالی که این کافر از من می پرسد دربارهء آنچه را خدا نمی داند و آنچه را خداوند ندارد و آنچه در نزد خداوند نیست. ای ابو الحسن آیا در این باره پاسخی داری؟ »
حضرت علی علیه السلام فرمود: آنچه را خداوند نمی داند (و در علم خداوند جایی ندارد و در علم خداوند نگذشته است) این است که خداوند شریک و وزیر و پشتیبان و همسر و فرزندی ندارد و در قرآن چنین می فرماید: (قل اتنبّّّئون الله بما لا یعلم)؛ (ای پیامبر ما به بت پرستان بگو شما با شفیع قرار دادن این بتان و شریک قرار دادن آنها می خواهید بخداوند چیزی را یاد بدهید که خداوند علم به آن ندارد و چنین چیزی در علم خداوند نیست.)، (سوره یونس/18)

و آنچه نزد خداوند نیست ظلم و ستم بر بندگان است و آنچه برای خداوند نیست ضد و همانندی و شبیه است. در این هنگام عمر از جا جهید و میان دو چشم امام را بوسید. آنگاه گفت: « ای ابو الحسن از شما دانش را گرفتیم و دانش به سوی شما باز می گردد و اگر علی نبود عمر هلاک می گشت. » شخص رومی نیز اسلام را پذیرفت و مسلمان شد.

بحارالانوار، ج40، ص 286 ------- صفوه الاخبار

مراجعه شود به:
گستردگی علم امام علی علیه السلام


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 16 مهر 1384 [05:07 ]   4   شکوفه رنجبری      جاری 
 شنبه 16 مهر 1384 [05:06 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 25 آذر 1383 [09:29 ]   2   عبدالله حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 01 مهر 1383 [06:30 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..