- | در این هنگام ردر سل دا صلی لله علیه ل حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد و به عمر فرمود: ترا محزون می بینم. عمر گفت: چگونه محزون نباشم ای پسر عموی رسول خدا در حالی که این کافر از من می پرسد دربارهء آنچه را که خدا نمی داند و آنچه را که خداوند ندارد و آنچه که در نزد خداوند نیست. ای ابو الحسن آیا در این باره پاسخی داری؟ حضرت فرمود: ه. عمر گف: خداوند را ای ایاد کد لم در حا یتن است یار صی اه ی و آ فرموه ا: م ه انشم و ی ر ن ات پ ر ک دو دارد که دال هر د بای در ا کوبد. |
+ | در این هنگام ((ضر یالمؤمنین لی علیه الا|حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام)) وارد شد و به عمر فرمود: « ترا محزون می بینم. » عمر گفت: « چگونه محزون نباشم ای پسر عموی رسول خدا در حالی که این کافر از من می پرسد دربارهء آنچه را خدا نمی داند و آنچه را خداوند ندارد و آنچه در نزد خداوند نیست. ای ابو الحسن آیا در این باره پاسخی داری؟ » حضرت علی علیه السلام فرمود: چه ر خداوند نمی اند (و علم خداون جایی نارد در لم خداند گشت ت) این است ک خدان شریک وزیر و پشتیبا همسر و فزدی دارد و در قرآ چین می فرماید: (قل اتنبّّّئون لله بما ل یلم)؛ (ای پیامبر ا ه ت پستان بگو شما با یع قار ادن این تن شریک قار دادن آنها می خوهی بخداوند چیزی را یاد بدهید که خداون علم ه ندارد و چنین چیی در لم داوند نیست.)، (سوره یونس/18) |
- | حضرت علی علیه السلام در این هنگام فرمود: اما آنچه را خداوند نمی داند (و در علم خداوند جایی ندارد و در علم خداوند نگذشته است) این است که خداوند شریک و وزیر و پشتیبان و همسر و فرزندی ندارد و در قرآن خداوند چنین می فرماید: (سورهء یونس آیهء 18) (قل اتنبّّّئون الله بما لا یعلم) (ای پیامبر ما به بت پرستان بگو شما با شفیع قرار دادن این بتان و شریک قرار دادن آنها می خواهید بخداوند چیزیرا یاد بدهید که خداوند علم به آن ندارد و چنین چیزی در علم خداوند نیست.)
و اما آنچه نزد خداوند نیست ظلم و ستم بر بندگان است و اما آنچه برای خداوند نیست برای او ضد و همانندی و شبیه و ملی نیست. در این هنگام عمر از جا جهید و میان دو چشم رت را بوسید آنگاه گفت: ای ابو الحسن از شما دانش را گرفتیم و دانش به سوی شما باز می گردد و اگر علی نبود عمر هلاک می گشت. شخص مسیحی رومی نیز اسلام را پذیرفت و مسلمانی خوب شد. |
+ | و آنچه نزد خداوند نیست ظلم و ستم بر بندگان است و آنچه برای خداوند نیست ضد و همانندی و شبیه ست. در این هنگام عمر از جا جهید و میان دو چشم مم را بوسید. آنگاه گفت: « ای ابو الحسن از شما دانش را گرفتیم و دانش به سوی شما باز می گردد و اگر علی نبود عمر هلاک می گشت. » شخص رومی نیز اسلام را پذیرفت و مسلمان شد. |
| بحارالانوار، ج40، ص 286 ------- صفوه الاخبار | | بحارالانوار، ج40، ص 286 ------- صفوه الاخبار |