منو
 صفحه های تصادفی
یاقوت
استطراد درباره آیه تطهیر و پاسخ
ماده در کیهان
محصولات دو قرن سکوت ایرانیان
روابط ایران و عثمانی در دوره فتحعلیشاه
گفتگوی امام سجاد علیه السلام با یزید
ساخت یافته
منطق شهید
ابو نصر خسرو فیروز
شیمی نفت
 کاربر Online
745 کاربر online
Lines: 1-14Lines: 1-17
-در زمان حکومت ((امیر المؤمنین)) علی علیه السلام مردی از قبیله کنده که از قبایل معتبر عرب بود، دزدی کرد. علی علیه السلام دستور داد انگشتان دستش را قطع کنند و به او که مردی خوشچهره و خوشلباس بود، فرمود:« به سر و شکل ظاهری تو و جایگاه قبیله‌ات در میان اعراب نمی‌آید که دزدی کنی.»
>>مرد سرش را پایین انداخت و گفت:« یا امیر المؤمنین! محض خاطر خدا مراعات مرا کن. به خدا سوگند، من اصلاً سابقه دزدی ندارم.»
>>آن شخص گریست و امام مدتی سرش را پایین انداخت.
>>آن‌گاه سرش را بلند کرد و فرمود:« جز قطع انگشتان دستت راهی ندارم.»
>>دزد خودش را به لباس حضرت آویخت و گفت:«محض خاطر خدا مراعات خانواده‌ام را کن. اگر دستم را قطع کنی، هم خودم و هم خانواده‌ام هلاک می‌شوند. من سرپرست سیزده نفر هستم که نان‌آور و سرپرستی جز من ندارند.»

امام علی دوباره سر پایین انداخت و مدتی تامل کرد. آن‌گاه فرمود:« راهی نمی‌بینم جز این‌که دستت را ببرم.»

وقتی انگشتان دست او را بریدند،‌ دزد گفت:« به خدا سوگند نود و نه بار دیگر دزدی کرده بودم، و این دفعه‌ی 100‌ام بود ولی تا پیش از این خدا آنها را پوشیده نگه می‌داشت و کسی خبردار نشده بود.»

حضرت علی علیه السلام به او فرمود:« من با حرف‌هایی که در ابتدا زدی، محزون شده بودم، ولی اکنون خداوند اندوهم را زدود. در ضمن بدان که خداوند شکیبایی کرده و خواسته تو را بیازمای
د.»
+در زمان حکومت ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) مردی از قبیله کنده که از قبایل معتبر عرب بود، دزدی کرد. علی علیه السلام دستور داد ((حکم دزدی|انگشتان دستش را قطع کنند)) و به او که مردی خوش چهره و خوش لباس بود، فرمود:« به سر و شکل ظاهری تو و جایگاه قبیله‌ات در میان اعراب نمی‌آید که دزدی کنی.»
مرد سرش را پایین انداخت و گفت:« یا امیر المؤمنین! محض خاطر خدا مراعات مرا کن. به خدا سوگند، من اصلاً سابقه دزدی ندارم.»
آن شخص گریست و امام مدتی سرش را پایین انداخت.
آن‌گاه سرش را بلند کرد و فرمود:« جز قطع انگشتان دستت راهی ندارم.»
دزد خودش را به لباس حضرت آویخت و گفت: « محض خاطر خدا مراعات خانواده‌ام را کن. اگر دستم را قطع کنی، هم خودم و هم خانواده‌ام هلاک می‌شوند. من سرپرست سیزده نفر هستم که نان‌آور و سرپرستی جز من ندارند.»
-اراانوار، ج 40، 287 ------- فوه الاخبار +مم علی دوباره سر پایی انداخت و مدتی تأمل کرد. آن‌گاه فرمو:« راه نمی‌بینم جز ن‌که ستت را ببرم.» />وقی انگشتان دست او را بریدند،‌ دزد گفت:« به خدا سوگند نود و نه بار دیگر دزدی کرده بودم، و این دفعه‌ی 100‌ام بود ولی تا پیش از این خدا آنها را پوشیده نگه می‌داشت و کسی خبردار نشده بود.»
-مراه شود به:
<BR>((قضاوت واقعی با دعای پیامبر))
+حضرت علی علیه السلام به او فرمود:« من با ف‌هایی که در ابتدا زدی، محزون شده بودم، ولی اکنون خداوند اندوهم را زدود. در ضمن بدان که خداوند شکیبایی کرده و خواسته تو را بیازماید.»

!منابع
:
*بحارالانوار، ج 40، ص 287 ------- صفوه الاخبار<br />
!مراجعه شود به:
>*((قضاوت واقعی با دعای پیامبر))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 18 خرداد 1384 [08:15 ]   3   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 11 آبان 1383 [04:48 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 04 آبان 1383 [07:15 ]   1   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..