منو
 کاربر Online
1226 کاربر online
تاریخچه ی: امام رضا علیه السلام و حدیث سلسلة الذهب

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:3
در کتاب تاریخ نیشابور آمده است:
در سفر حضرت رضا علیه السلام به خراسان، کجاوه‌ی امام وارد نیشابور شد و در حال عبور از بازار بود که دو نفر از راویان احادیث به نام‌های «ابوذرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» جلو آمدند و به امام عرض کردند:«ای امام و فرزند امامان، ای سلاله پاک فاطمه زهرا و ای چکیده پرثمر نبوت! به حق پدران گرامیت صورت مبارک و پرنور خود را به ما بنمایان و حدیثی از جد بزرگوارت را برای ما بگو!»
امام دستور داد کجاوه را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زد و چشم مسلمانان به جمال نورانیش منور شد.
مردم همه روی پا ایستادند. صدای گریه از هر سو بلند شد و اشک شوق از دیده‌ها فرو ریخت. گروهی خود را به خاک می‌افکندند، عده‌ای افسار مرکبش را بوسه می‌زدند، یا گردن می کشیدند تا صورت مبارک امام را ببینند.
ازدحام و غوغا تا ظهر طول کشید و مردم همچون سیل اشک می ریختند تا سرانجام، بزرگان قوم فریاد زدند:« ای مردم! گوش فرا دهید و فرزند رسول خدا را آزار ندهید، که این کار آزار رسول خداست.»
مردم ساکت شدند و بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند. این حدیث شریف بعدها به «حدیث سلسلة الذهب» (سلسله‌ی طلا) معروف شد؛ چون راویان آن حدیث همه از معصومین (رسول خدا و ائمه ) و جبرئیل علیهم السلام هستند.
بوزرعه و محمد بن اسلم نیز مأمور شدند تا حدیث را برای افرادی که صدای امام را نمی‌شنیدند با صدای بلند تکرار کنند.
امام رضا علیه السلام این چنین آغاز کرد:« پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علی که در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که در کوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی»
(کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.)
سپس حضرت رضا علیه السلام فرمود:« آری، خداوند راست فرمود و جبرئیل و رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام همه راست گفته اند.»
در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.(چه بسا مامورین مأمون، کجاوه را حرکت دادند.)
ولی امام اشره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها »
(اما در صورتی که به شرط‌های آن عمل شود، و من یکی از آن شرط‌ها هستم.)

توضیح: فرمایش امام به این معنی است که توحید در صورتی مقبول درگاه خداوند است که همراه با پذیرش ولایت اهل بیت باشد.

منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 144- 145.
بحارالانوار، ج 49، ص 123، ح 4. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135.

مراجعه شود به:
حضرت رضا علیه السلام در راه خراسان

در کتاب تاریخ نیشابور آمده است: هنگامی که حضرت رضا علیه السلام وارد نیشابور شدند، کجاوة حضرت در حال عبور از بازار بود که دو نفر از پیشوایان احادیث به نام « ابوذرعه » و « محمد بن اسلم طوسی » جلو آمدند و به حضرت عرض کردند: « ای آقا و ای فرزند بزرگان! ای امام فرزند امامان و ای سلاله پاک فاطمه زهرا و ای چکیده پرثمر نبوت به حق پدران گرامیت صورت مبارک و پرنور خود را به ما بنمایان و حدیثی از جد بزرگوارت برای ما بگو!» در این هنگام حضرت دستور دادند که مرکب را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زدند و چشم مسلمانها به طلعت مبارک و جمال نورانیش منور شد.

مردم همه روی پا ایستاده بودند که صدای فریادهای گریه بلند شد و اشک شوق از دیده ها ریخت. عده ای جامه های خود را از شادی پاره میکردند، گروهی خود را به خاک می افکندند و دسته ای افسار مرکبش را می بوسیدند، یا گردنهای خود را می کشیدند تا روی مبارک آن خورشید ولایت را بنگرند.

ازدحام و غوغا تا ظهر طول کشید و مردم همچون سیل اشک می ریختند تا بالاخره بزرگان قوم فریاد زدند: « ای مردم! گوش فرا دهید و فرزند رسول خدا را اذیّت نکنید که این اذیت رسول خداست.» مردم ساکت شدند و بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث آن حضرت را بنویسند که بعدها آن حدیث شریف به « حدیث سلسلة الذهب » معروف شد؛ چون راویان آن حدیث همه از ائمه معصومین و رسول خدا او جبرئیل (علیهم السلام) است.
بوزرعه و محمد بن اسلم مأمور شدند تا حدیث را برای افرادی که صدای حضرت به آنها نمی رسید با صدای بلند تکرار کنند.

حضرت این چنین آغاز کردند: « حدیث کرد برای من پدرم موسی بن جعفر الکاظم که فرمود حدیث کرد برای من پدرم جعفر بن محمد الصادق از قول پدرش محمد بن الباقر از قول پدرش علی بن الحسین زین العابدین از قول پدرش حسین بن علی که در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که در سرزمین کوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از قول جبرئیل (علیه السلام) که از خداوند صاحب عزت که منزه و بلند مرتبه است شنید که فرمود: « کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی»

سپس حضرت رضا (علیه السلام) فرمود آری خداوند راست فرمود و جبرئیل و رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) همه راست گفته اند. در این هنگام کجاوه حضرت به راه افتاد و چه بسا به دستور مامورین مأمون کجاوه را حرکت دادند.

ولی حضرت ندا کردند : « بشرطها و انا من شروطها » ترجمه حدیث چنین است: حضرت امام رضا (علیه اسلام) با آن سند عالی و نورانی فرمود که خداوند می فرماید: « کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و قلعه و حصار محکم من است »

هر کس آنرا بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.» بعد حضرت فرمودند: « در صورتیکه به شرطهای آن عمل شود. من یکی از آن شرطها هستم » یعنی توحید در صورتی مقبول درگاه حضرت حق است که از طریق ولایت ما اهل بیت باشد.

منابع:

  • بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 144- 145.
  • بحارالانوار، ج 49، ص 123، ح 4. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135.

مراجعه شود به:



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 01 خرداد 1384 [07:17 ]   4   امیرمهدی حقیقت      جاری 
 دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 [04:10 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 22 آذر 1383 [10:35 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 14 مهر 1383 [06:04 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..