تاریخچه ی:
امام خمینی و آسیب شناسی انقلاب اسلامی - وجود روحانیت متحجر و مقدسنما و روحانینمایان
تفاوت با نگارش: 1
| در میان روحانیت هم افرادی یافت میشوند که یا به واسطة وابستگی و یا انحراف، تیشه به ریشة اسلام میزنند. خطر آنان برای اسلام و روحانیت، کمتر از دشمنان نیست، بلکه ضربات آنان مؤثرتر و خطرناکتر است. بایستی حوزههای علمیه با دقت و هوشیاری مراقب نفوذ و حضور این گروه از روحانیت – اگرچه اندک هستند – باشند. برخی با ادعای ولایت، با اساس ولایت مخالفت میکنند و مشی آنان بخصوص در مواقع خطر – مانند تهاجم همه جانبه آمریکا و جنگ تحمیلی -، عدم همراهی با ملت است. | | در میان روحانیت هم افرادی یافت میشوند که یا به واسطة وابستگی و یا انحراف، تیشه به ریشة اسلام میزنند. خطر آنان برای اسلام و روحانیت، کمتر از دشمنان نیست، بلکه ضربات آنان مؤثرتر و خطرناکتر است. بایستی حوزههای علمیه با دقت و هوشیاری مراقب نفوذ و حضور این گروه از روحانیت – اگرچه اندک هستند – باشند. برخی با ادعای ولایت، با اساس ولایت مخالفت میکنند و مشی آنان بخصوص در مواقع خطر – مانند تهاجم همه جانبه آمریکا و جنگ تحمیلی -، عدم همراهی با ملت است. |
| «به هر حال خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر تودهها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتی بالاتر از اینکه روحانیت با کمی امکانات، تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. راستی اگر کسی فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمیکند، سادهاندیشی نیست؟ | | «به هر حال خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر تودهها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتی بالاتر از اینکه روحانیت با کمی امکانات، تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. راستی اگر کسی فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمیکند، سادهاندیشی نیست؟ |
| مسئله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهانخواران میتوانستند، ریشه و نام روحانیت را میسوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و انشاءالله از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزههای علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عدهای با ژست مقدس تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکاییاند و دشمن رسولالله. آیا در مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟ | | مسئله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهانخواران میتوانستند، ریشه و نام روحانیت را میسوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و انشاءالله از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزههای علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عدهای با ژست مقدس تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکاییاند و دشمن رسولالله. آیا در مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟ |
| استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور ودیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چنان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه میآورد؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشتهاند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست.» | | استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور ودیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چنان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه میآورد؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشتهاند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست.» |
- | «من یک مطلبی را باید بگویم به همه ملت ایران و به همه روحانیین ایران: من خوف این را دارم که بعضی از این معممینی که در بین روحانیون، خودشان را جا زدهاند و خرابکاری دارند میکنند، در بعض از جاهایی که اینها یک چیزی دستشان آمده است، من خوف این را دارم که اینها چهره اسلام را برگردانند از آن که هست. من به روحانیین ایران میگویم به اینکه، این اشخاصی که خودشان را جا زدند یا رفتند در کمیته یا رفتند در کجا، این اشخاص را شما به مردم معرفی کنید که اینها ربطی به ما ندارند. یک وقت ما میفهمیم که سر تا ته ایران کمیتة امام درست شده. این امام کیست که کمیته(اش) درست شده است؟ چه اطلاعی از این دارد؟ ما بیاطلاع بودیم. هر که خودش خواسته یک کاری بکند با اسم فلان.» «ما که میگوییم که شیعه حضرت امیر – سلاماللهعلیه – هستیم و الآن کشور شیعه در معرض خطر است، الآن کشور شیعه در معرض خطر است، اسلام در معرض خطر است، ما باز کنار بنشینیم و بگوییم که ما چکار به این کارها داریم، ما چه بکنیم، متأثریم از اینکه جوانهای ما چه میشوند، ما هم متأثریم. حضرت امیر هم متأثر بوده از اینکه جوانها چه میشدند، اما مینشسته خانه و بگویند من متأثرم؟! یا میرفتند جنگ و خودشان جنگ میکردند و در عین حال هم برای آنهایی که شهید شده بودند متأثر بودند. ما هی کنار بنشینیم و هی بگوییم که ما میخواهیم چه بکنیم، چه فلان، از این حرفهایی که خودشان میزنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمین و از این چیزی که الآن برای کشور ما پیش آمده است، برای اسلام پیش آمده. />مسئله، مسئله تشیع نیست، مسئله اسلام است، مسئله مذهب نیست. همه مذاهب الآن در معرض خطرند. الآن که قدرتهای بزرگ احساس این معنا کردند که اسلام یک همچو قدرتی دارد که میتواند یک جمعیت چهل و چند میلیونی را در مقابل همه وادار کند و بایستد و بگوید نه این و نه او، حالایی که فهمیدند این قدرت، قدرت اسلام است نه قدرت ملت، قدرت اسلام است که دنیا را دارد به خیال آنها به خطر میاندازد، حالا آنها برای اصل اسلام دارند نقشه میکشند، ما حالا بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم. اگر شما اهل ولایتید، چرا الآن کشور ولایت در معرض خطر است و نشستید؟ این البته یک عدد معدودیاند، قابل ذکر نیستند اینها. چرا ما غفلت داریم از این معانی؟ ما اظهار میکنیم ما شیعه امیرالمؤمنینایم. ما برویم ببینیم امیرالمؤمنین در مصالح اسلامی چه کردند، برای مصالح اسلام چه کردند. آن وقتی که زمان رسولالله بود بسیاری از اشخاص آن وقت بودند که جنگ میخواست بشود نمیرفتند، اگر میرفتند کنارهگیری میکردند، آن کسی که از همه مقدم بود ایشان بودند. بعد از رسولالله هم که مدتهای طولانی ملتها محروم ماندند از قیادت ایشان، ایشان باز کنار نبود. ایشان باز برای حفظ مصالح مسلمین همراه بود، صبر میکرد، ولی در آن وقت هیچ وقت اصلاً اظهار مخالفت نمیکرد. بعد از اینکه آنها متکفل امور بودند، ایشان اهل مشورت آنها بود، راهنمایی میکرد، بچههایش را میفرستاد به جنگ. حالا ما بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم! شما اهل دیانت هم نیستید، اهل ولایت هستید؟! آن وقتی که با ایشان بیعت کردند – البته ایشان هم در عین حالی که خودش را حق میدانست میگفت که بروید یکی دیگر را – میدانست اینها یک اشخاصی نیستند که اهل کار باشند، ولی خوب، فشار آوردند به ایشان، با ایشان بیعت کردند. |
+ |
«من یک مطلبی را باید بگویم به همه ملت ایران و به همه روحانیین ایران: من خوف این را دارم که بعضی از این معممینی که در بین روحانیون، خودشان را جا زدهاند و خرابکاری دارند میکنند، در بعض از جاهایی که اینها یک چیزی دستشان آمده است، من خوف این را دارم که اینها چهره اسلام را برگردانند از آن که هست. من به روحانیین ایران میگویم به اینکه، این اشخاصی که خودشان را جا زدند یا رفتند در کمیته یا رفتند در کجا، این اشخاص را شما به مردم معرفی کنید که اینها ربطی به ما ندارند. یک وقت ما میفهمیم که سر تا ته ایران کمیتة امام درست شده. این امام کیست که کمیته(اش) درست شده است؟ چه اطلاعی از این دارد؟ ما بیاطلاع بودیم. هر که خودش خواسته یک کاری بکند با اسم فلان.»
«ما که میگوییم که شیعه حضرت امیر – سلاماللهعلیه – هستیم و الآن کشور شیعه در معرض خطر است، الآن کشور شیعه در معرض خطر است، اسلام در معرض خطر است، ما باز کنار بنشینیم و بگوییم که ما چکار به این کارها داریم، ما چه بکنیم، متأثریم از اینکه جوانهای ما چه میشوند، ما هم متأثریم. حضرت امیر هم متأثر بوده از اینکه جوانها چه میشدند، اما مینشسته خانه و بگویند من متأثرم؟! یا میرفتند جنگ و خودشان جنگ میکردند و در عین حال هم برای آنهایی که شهید شده بودند متأثر بودند. ما هی کنار بنشینیم و هی بگوییم که ما میخواهیم چه بکنیم، چه فلان، از این حرفهایی که خودشان میزنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمین و از این چیزی که الآن برای کشور ما پیش آمده است، برای اسلام پیش آمده. مسئله، مسئله تشیع نیست، مسئله اسلام است، مسئله مذهب نیست. همه مذاهب الآن در معرض خطرند. الآن که قدرتهای بزرگ احساس این معنا کردند که اسلام یک همچو قدرتی دارد که میتواند یک جمعیت چهل و چند میلیونی را در مقابل همه وادار کند و بایستد و بگوید نه این و نه او، حالایی که فهمیدند این قدرت، قدرت اسلام است نه قدرت ملت، قدرت اسلام است که دنیا را دارد به خیال آنها به خطر میاندازد، حالا آنها برای اصل اسلام دارند نقشه میکشند، ما حالا بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم. اگر شما اهل ولایتید، چرا الآن کشور ولایت در معرض خطر است و نشستید؟ این البته یک عدد معدودیاند، قابل ذکر نیستند اینها. چرا ما غفلت داریم از این معانی؟ ما اظهار میکنیم ما شیعه امیرالمؤمنینایم. ما برویم ببینیم امیرالمؤمنین در مصالح اسلامی چه کردند، برای مصالح اسلام چه کردند. آن وقتی که زمان رسولالله بود بسیاری از اشخاص آن وقت بودند که جنگ میخواست بشود نمیرفتند، اگر میرفتند کنارهگیری میکردند، آن کسی که از همه مقدم بود ایشان بودند. بعد از رسولالله هم که مدتهای طولانی ملتها محروم ماندند از قیادت ایشان، ایشان باز کنار نبود. ایشان باز برای حفظ مصالح مسلمین همراه بود، صبر میکرد، ولی در آن وقت هیچ وقت اصلاً اظهار مخالفت نمیکرد. بعد از اینکه آنها متکفل امور بودند، ایشان اهل مشورت آنها بود، راهنمایی میکرد، بچههایش را میفرستاد به جنگ. حالا ما بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم! شما اهل دیانت هم نیستید، اهل ولایت هستید؟! آن وقتی که با ایشان بیعت کردند – البته ایشان هم در عین حالی که خودش را حق میدانست میگفت که بروید یکی دیگر را – میدانست اینها یک اشخاصی نیستند که اهل کار باشند، ولی خوب، فشار آوردند به ایشان، با ایشان بیعت کردند. |
| آن وقت هم سه تا جنگی که شد، سه تا جنگ با کسانی بود که اظهار اسلام میکردند، کسانی بودند که میگفتند فریاد میزدند ما مسلمانیم. جنگها با مسلمانها بود. حالا شما میگویید مسلمان با مسلمان مگر جنگ؟ پس شما اعتراض به حضرت امیر هم دارید، برای اینکه جنگ حضرت امیر سه تا جنگشان هر سه با مسلمانها بود. | | آن وقت هم سه تا جنگی که شد، سه تا جنگ با کسانی بود که اظهار اسلام میکردند، کسانی بودند که میگفتند فریاد میزدند ما مسلمانیم. جنگها با مسلمانها بود. حالا شما میگویید مسلمان با مسلمان مگر جنگ؟ پس شما اعتراض به حضرت امیر هم دارید، برای اینکه جنگ حضرت امیر سه تا جنگشان هر سه با مسلمانها بود. |
| مسلمانی که میخواهد اسلام را از بین ببرد از کافر هم بدتر است.» | | مسلمانی که میخواهد اسلام را از بین ببرد از کافر هم بدتر است.» |
| منابع: . صحیفه امام، ج 21، ص 277 و 278 | | منابع: . صحیفه امام، ج 21، ص 277 و 278 |
| صحیفه امام، ج 12، ص 468 | | صحیفه امام، ج 12، ص 468 |
| صحیفه امام، ج 20، ص 23 و 24 | | صحیفه امام، ج 20، ص 23 و 24 |