پس از شهادت عباس بن علی علیه السلام امام حسین علیه السلام بر دشمن حمله کرد و از طرف راست و چپ بر آنان شمشیر می زد و آن سپاه از مقابلش می گریخت و آن حضرت می فرمود: کجا فرار می کنید؟ شما برادرم را کشتید! کجا فرار می کنید؟ شما بازوی مرا شکستید! سپس به تنهایی اول خود باز گشت.
عباس آخرین شهید از اصحاب حسین علیه السلام بود و بعد از او کودکانی از آل ابی طالب که سلاح نداشتند شهید شدند. (1)
در بعضی از کتب آمده است: « هنگامی که عباس و
حبیب بن مظاهر شهید شدند آثار شکستگی در چهره امام حسین علیه السلام ظاهر شد، پس با اندوه و غم نشست و اشک بر صورت مبارکش جاری شد. (2)
سکینه نزدیک آمد و از پدر سراغ عمویش عباس را گرفت. امام خبر شهادت او را به سکینه داد، در آن حال زینب فریاد بر آورد: وا اخاه! وا عباساه! واضیعتا بعدک! (3)
در این هنگام زنان حرم به گریه در آمدند و امام حسین علیه السلام گریست و فرمود: واضیعتنا بعدک وا انقطع ظهره! آن گاه اشعاری به این مضمون خواند: « برادرم ای نور چشم و پاره تنم! تو برای من همانند رکنی مطمئن بودی! ای پسر پدرم! خالصانه رزمیدی تا از پیمانه ای که در آن رحیق بهشتی است نوشیدی؛ ای ماه منیر من تو کمکم بودی در تمام مصائب و سختیها، بعد از تو زندگی برای ما تلخ است، فردا من و تو در کنار همدیگر خواهیم بود. بدان که به خدا شکایت می برم و برای او صبر می کنم و از تشنگی و سختی به او پناه می برم.» (4)
1- ابصار العین، ص 30.
2- ذریعه النجاة، ص 125.
3- مقتل الحسین مقرم، ص 270.
4- وسیلة الدارین، ص 273.
منابع: قصه کربلا، ص 351.
مراجعه شود به:
تنهایی امام و یاری با امام سجاد
پیشینه عباس بن علی بن ابیطالب