علی بن ابی حمزه میگوید:
روزی نزد امام باقر علیه السلام رفتم. امام به خدمتکارش فرمود صحیفهای را برایش بیاورد. آنگاه مهر آن را برداشت و نگاهی به من کرد. بدن من با تمام وجود به لرزه افتاد و نزدیک بود جانم به در رود. امام با دیدن حال من، دست مبارک خود را روی سینه من گذاشت و فرمود:«آرام باش! نزدیک بیا!»
من نزدیک رفتم. امام قستمی از صحیفه را به من نشان داد و فرمود:«چه میبینی؟» گفتم:«اسم خودم و پدرم و اسامی اولادم.»
حضرت باقر علیه السلام فرمود:« ای علی! اگر نزد ما قرب و منزلت نداشتی، به تو این خبر را نمیدادم. بدان که فرزندان تو در آینده زیاد خواهند شد تا به همین تعدادی که اینجا نوشته شده برسند.»
سخن امام درست بود، و طی بیست سال، تعداد فرزندانم به همان تعدادی که در صحیفه نوشته شده بود رسید.
منابع:
بحار الانوار، ج 46، ص 266، حدیث 65.
مراجعه شود به:
معجزات امام باقر علیه السلام