منو
 کاربر Online
1035 کاربر online
تاریخچه ی: امامان اسماعیلی بعد از حسن صباح

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:5

فهرست رهبران اسماعیلی بعد از حسن صباح :


2 - کیا بزرگ امید رودباری 518 - 532 ق / 1124 - 1138 م
3 - محمد بن بزرگ امید 532 - 557 ق / 1138 - 1162 م
4 - حسن بن محمد 557 - 561 ق / 1162 - 1166 م
5 - محمد بن حسن 561 - 607 ق / 1166 - 1210 م
6 - جلال الدین حسن 607 - 618 ق / 1210 - 1221 م
7 - علاء الدین بن جلال الدین 618 - 653 ق / 1221 - 1255 م
8 - رکن الدین خورشاه 653 - 655 ق / 1255 - 1257 م

شرح حال پاره ای از ایشان را بصورت زیر است :

کیا بزرگ امید رودباری

«532-518 ق / 1138-1124م»

کیا بزرگ امید رودباری که از سوی حسن صباح حاکم قلعه لمسر بود، پس از مرگ حسن و بنا به سفارش او، خداوند الموت شد دنبال دعوت حسن را گرفت. کیا امید، حسن صباح را پیشوا و امام خود می‏دانست، با این حال به ظاهر شریعت نیز توجه داشت. وی چهارده سال و دو ماه و بیست روز در رودبار و دژهای ملاحده فرمان راند تا این که در شانزدهم جمادی الثانی سال 532 ق / 28 فوریه 1138 م« درگذشت. کیا امید، در زمان حیات خود، پسرش محمد بن بزرگ امید را به جانشینی خود برگزید.


محمد بن بزرگ امید

« 557-532 ق / 1162-1138م»

محمد بن بزرگ امید، پس از وفات پدرش کیا بزرگ امید، خداوند الموت و فرمانروای فرقه اسماعیلیه شد. در آغاز زمامداری وی تعداد زیادی ترورهای سیاسی به دستور او و پدرش توسط فداییان انجام گرفت که قتل خلیفه عباسی المسترشد در مراغه «529 ق / 1134 م»، خلیفه الراشد در اصفهان «532 ق / 1138 م»، و نیز معین الدین، وزیر سلجوقی «521 ق / 1127 م» از آن جمله است. محمد بن بزرگ امید به مدت بیست و چهار سال و هشت ماه امامت اسماعیلیان را داشت تا این که سرانجام در سوم ربیع الاول 557 ق / 20 فوریه 1162 م چشم از جهان فرو بست.


جلال الدین حسن

« 618-607 ق / 1221-1210م»

جلال الدین حسن، به هنگام حیات پدر با باورهای او مخالف بود و با خلیفه بغداد مکاتباتی داشت و در آنها از بدعت پدر تبری می‏جست. پس از وفات محمد بن حسن، پدر جلال الدین، وی رهبری اسماعیلیه را به عهده گرفت و عقیده خود را دنبال کرد. نخست اظهار مسلمانی نمود و پیروان خود را ملزم به احکام و شریعت نمود که در این باره به خلیفه بغداد و سلطان محمد خوارزمشاه نامه نوشت.
درالخلافه بغداد نیز درباره جلال الدین ملاطفتهای فراوان نمود و به همه بلاد اسلام نامه نوشتند و فتوی دادند که جلال الدین و پیروانش مسلمانند. از این جهت او را جلال الدین نو مسلمان خواندند و پیروان او را که سابقاً مسلمانند. از این جهت او را جلال الدین نو مسلمان خواندند و پیروان او را که سابقاً ملحد می‏دانستند، نو مسلمان نامیدند.

صلح میان اهل سنت و پیروان حسن صباح
میان پیروان حسن صباح و اهل سنت و شیعیان، که از آغاز، همواره نزاع و ستیز میان آنها حاکم بود، و کشتارهای فجیع از سوی هر دو طرف صورت می‏گرفت .
در اوایل سده هفتم هجری / سیزدهم میلادی، میان آنها صلح و آشتی افتاد و پیروان اسماعیلیه از «ملحدی» بیرون آمدند.
حتی جلال الدین نو مسلمان، دستور داد تا از کتب اسلاف او آن دسته که «مضمون آن بر خلاف عقاید مسلمانان است ، جدا کردند و سوختند فرمود تا آن ر بسوختند.

ارتباط میان پیروان جلال الدین و عامه مردم
وی در سال 609 ق / 1212 م، مادر خود را به سفر حج فرستاد و از دربار خلافت اجازه خواست تا با امیران گیلان خویشاوندی کند.
به دنبال این اجازه، جلال الدین چهار دختر از اهالی گیلان را به ازدواج خود درآورد که علاء الدین پسرش، از دختر امیر کوتم «کهدم کنونی» به دنیا آمد.

تسلیم جلال الدین حسن به قوم مغول
چون چنگیز خان مغول به ایران حمله کرد، جلال الدین حسن فرستاده‏ای نزد خان مغول فرستاد و فرمانبرداری فرقه خود را اعلام داشت. چنگیز خان نیز او را امان داد.
جلال الدین نو مسلمان یازده سال و نیم حکومت کرد و در رمضان سال 618 ق / اکتبر 1221 میلادی درگذشت. ظاهراً مرگ وی به خاطر زهری بود که خواهر و همسرانش به وی خوراندند.

رکن الدین خورشاه

« 655 -653 ق / 1257-1255 م»

آخرین حاکم اسماعیلی در ایران
رکن الدین حسن پسر علاء الدین محمد و ملقب به خورشاه، واپسین «امام» اسماعیلیه ایران است. وی که از اتهام همدستی با قاتلان پدر بری نبود، پس از کشته شدن علاء الدین، جای او را گرفت.
حکمرانی او در الموت طولی نکشید. وقتی هولاگو خان، نواده چنگیز برای بار دوم به ایران لشکر کشید در مقابل پیام هلاگو، چاره‏ای جز تسلیم باقی نماند، چرا که مقاومت در برابر سپاه هلاگو بی‏فایده بود. با تسلیم قلعه الموت در 655 ق / 1255 م، اقتدار اسماعیلیه در ایران فرو پاشید.

اقدام جوینی در نجات کتاب ها
گویند عطا ملک جوینی در محاصره قلعه الموت به همراه هلاگو بود، چون خان دستور به سوزاندن کتابخانه الموت داد، عطا ملک درخواست کرد تا اجازت یابد، کتب مربوط به اختر شناسی و آلات و ادوات رصدی را جدا کرده و تنها نوشته‏هایی که مربوط به آیین، اصول و فروع فرقه اسماعیلیه است، سوزانده شود.

سرگذشت کتاب شرح حال حسن صباح
یکی از کتابهای گرانبهایی که در اثر کوشش عطا ملک جوینی از سوزاندنش جلوگیری شد، کتابی بود در شرح حال حسن صباح و داعیان این خاندان به نام «سرگذشت سیّدنا».
عطا ملک، این کتاب را در دفتر سوم تاریخ جهانگشای جوینی آورده و خواجه رشید الدین فضل الله، فصل کوتاهی از آن را در «جامع التواریخ» خود ذکر کرده است.

قتل خورشاه و انقراض اسماعیلیه
ظاهراً خورشاه در 655 ق 1257 م، در کنار رود جیحون به دست عده‏ای از مغولان کشته شد. گفته می‏شود که هلاگو نیز بعدها، پسر و بازماندگان وی را از بین برد و بدین ترتیب حکومت این خاندان در ایران به پایان رسید.

فهرست رهبران اسماعیلی بعد از حسن صباح :


2 - کیا بزرگ امید رودباری 518 - 532 ق / 1124 - 1138 م
3 - محمد بن بزرگ امید 532 - 557 ق / 1138 - 1162 م
4 - حسن بن محمد 557 - 561 ق / 1162 - 1166 م
5 - محمد بن حسن 561 - 607 ق / 1166 - 1210 م
6 - جلال الدین حسن 607 - 618 ق / 1210 - 1221 م
7 - علاء الدین بن جلال الدین 618 - 653 ق / 1221 - 1255 م
8 - رکن الدین خورشاه 653 - 655 ق / 1255 - 1257 م

شرح حال پاره ای از ایشان را بصورت زیر است :

کیا بزرگ امید رودباری

«532-518 ق / 1138-1124م»

کیا بزرگ امید رودباری که از سوی حسن صباح حاکم قلعه لمسر بود، پس از مرگ حسن و بنا به سفارش او، خداوند الموت شد دنبال دعوت حسن را گرفت. کیا امید، حسن صباح را پیشوا و امام خود می‏دانست، با این حال به ظاهر شریعت نیز توجه داشت. وی چهارده سال و دو ماه و بیست روز در رودبار و دژهای ملاحده فرمان راند تا این که در شانزدهم جمادی الثانی سال 532 ق / 28 فوریه 1138 م« درگذشت. کیا امید، در زمان حیات خود، پسرش محمد بن بزرگ امید را به جانشینی خود برگزید.


محمد بن بزرگ امید

« 557-532 ق / 1162-1138م»

محمد بن بزرگ امید، پس از وفات پدرش کیا بزرگ امید، خداوند الموت و فرمانروای فرقه اسماعیلیه شد. در آغاز زمامداری وی تعداد زیادی ترورهای سیاسی به دستور او و پدرش توسط فداییان انجام گرفت که قتل خلیفه عباسی المسترشد در مراغه «529 ق / 1134 م»، خلیفه الراشد در اصفهان «532 ق / 1138 م»، و نیز معین الدین، وزیر سلجوقی «521 ق / 1127 م» از آن جمله است. محمد بن بزرگ امید به مدت بیست و چهار سال و هشت ماه امامت اسماعیلیان را داشت تا این که سرانجام در سوم ربیع الاول 557 ق / 20 فوریه 1162 م چشم از جهان فرو بست.


جلال الدین حسن

« 618-607 ق / 1221-1210م»

جلال الدین حسن، به هنگام حیات پدر با باورهای او مخالف بود و با خلیفه بغداد مکاتباتی داشت و در آنها از بدعت پدر تبری می‏جست. پس از وفات محمد بن حسن، پدر جلال الدین، وی رهبری اسماعیلیه را به عهده گرفت و عقیده خود را دنبال کرد. نخست اظهار مسلمانی نمود و پیروان خود را ملزم به احکام و شریعت نمود که در این باره به خلیفه بغداد و سلطان محمد خوارزمشاه نامه نوشت.
درالخلافه بغداد نیز درباره جلال الدین ملاطفتهای فراوان نمود و به همه بلاد اسلام نامه نوشتند و فتوی دادند که جلال الدین و پیروانش مسلمانند. از این جهت او را جلال الدین نو مسلمان خواندند و پیروان او را که سابقاً مسلمانند. از این جهت او را جلال الدین نو مسلمان خواندند و پیروان او را که سابقاً ملحد می‏دانستند، نو مسلمان نامیدند.

صلح میان اهل سنت و پیروان حسن صباح
میان پیروان حسن صباح و اهل سنت و شیعیان، که از آغاز، همواره نزاع و ستیز میان آنها حاکم بود، و کشتارهای فجیع از سوی هر دو طرف صورت می‏گرفت .
در اوایل سده هفتم هجری / سیزدهم میلادی، میان آنها صلح و آشتی افتاد و پیروان اسماعیلیه از «ملحدی» بیرون آمدند.
حتی جلال الدین نو مسلمان، دستور داد تا از کتب اسلاف او آن دسته که «مضمون آن بر خلاف عقاید مسلمانان است ، جدا کردند و سوختند فرمود تا آن ر بسوختند.

ارتباط میان پیروان جلال الدین و عامه مردم
وی در سال 609 ق / 1212 م، مادر خود را به سفر حج فرستاد و از دربار خلافت اجازه خواست تا با امیران گیلان خویشاوندی کند.
به دنبال این اجازه، جلال الدین چهار دختر از اهالی گیلان را به ازدواج خود درآورد که علاء الدین پسرش، از دختر امیر کوتم «کهدم کنونی» به دنیا آمد.

تسلیم جلال الدین حسن به قوم مغول
چون چنگیز خان مغول به ایران حمله کرد، جلال الدین حسن فرستاده‏ای نزد خان مغول فرستاد و فرمانبرداری فرقه خود را اعلام داشت. چنگیز خان نیز او را امان داد.
جلال الدین نو مسلمان یازده سال و نیم حکومت کرد و در رمضان سال 618 ق / اکتبر 1221 میلادی درگذشت. ظاهراً مرگ وی به خاطر زهری بود که خواهر و همسرانش به وی خوراندند.

رکن الدین خورشاه

« 655 -653 ق / 1257-1255 م»

رکن الدین حسن پسر علاء الدین محمد و ملقب به خورشاه، واپسین «امام» اسماعیلیه ایران است. وی که از اتهام همدستی با قاتلان پدر بری نبود، پس از کشته شدن علاء الدین، جای او را گرفت. مع هذا حکمرانی او در الموت طولی نکشید. وقتی هولاگو خان، نواده چنگیز برای بار دوم به ایران لشکر کشید در مقابل پیام هلاگو، چاره‏ای جز تسلیم باقی نماند، چرا که مقاومت در برابر سپاه هلاگو بی‏فایده بود. با تسلیم قلعه الموت در 655 ق / 1255 م، اقتدار اسماعیلیه در ایران فرو پاشید. گویند عطا ملک جوینی در محاصره قلعه الموت به همراه هلاگو بود، چون خان دستور به سوزاندن کتابخانه الموت داد، عطا ملک درخواست کرد تا اجازت یابد، کتب مربوط به اختر شناسی و آلات و ادوات رصدی را جدا کرده و تنها نوشته‏هایی که مربوط به آیین، اصول و فروع فرقه اسماعیلیه است، سوزانده شود.

سرگذشت سید نام وصف حال حسن صباح

یکی از کتابهای گرانبهایی که در اثر کوشش عطا ملک جوینی از سوزاندنش جلوگیری شد، کتابی بود در شرح حال حسن صباح و داعیان این خاندان به نام «سرگذشت سیّدنا». عطا ملک، این کتاب را در دفتر سومن تاریخ جهانگشای جوینی آورده و خواجه رشید الدین فضل الله، فصل کوتاهی از آن را در «جامع التواریخ» خود ذکر کرده است. ظاهراً خورشاه در 655 ق 1257 م، در کنار رود جیحون به دست عده‏ای از مغولان کشته شد. گفته می‏شود که هلاگو نیز بعدها، پسر و بازماندگان وی را از بین برد و بدین ترتیب حکومت این خاندان در ایران به پایان رسید.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [06:23 ]   7   محمد رضا قدوسی      جاری 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [06:22 ]   6   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [06:18 ]   5   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [06:12 ]   4   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [06:07 ]   3   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [05:50 ]   2   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 سه شنبه 30 فروردین 1384 [09:15 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..