تاریخچه ی:
اسماعیلیه
تفاوت با نگارش: 8
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
- | !اسماعیلیه |
+ | !مختصری درباره ی اسماعیلیه |
| «تا امروز 65 - 655 ق / 1257-765 م» | | «تا امروز 65 - 655 ق / 1257-765 م» |
- | !مختصری درباره ی اسماعیلیه | |
| از همان سدههای نخستین اسلام تا اوایل عهد ایلخانیان و در طی یک دوران بالنسبه طولانی، تاریخ ایران تحت تأثیر فرقه اسماعیلیه قرار گرفت. | | از همان سدههای نخستین اسلام تا اوایل عهد ایلخانیان و در طی یک دوران بالنسبه طولانی، تاریخ ایران تحت تأثیر فرقه اسماعیلیه قرار گرفت. |
| فعالیت این فرقه مقارن پیدایش ((سامانیان)) شکل گرفت. اما دعوت آنها در ((ماوراء النهر ))و ((خراسان)) با مقاومت شدیدی رو به رو شد به طوری که در عهد ((غزنویان)) نیز کسانی که منسوب به این فرقه بودند، به شدت مورد آزار و تعقیب قرار میگرفتند. | | فعالیت این فرقه مقارن پیدایش ((سامانیان)) شکل گرفت. اما دعوت آنها در ((ماوراء النهر ))و ((خراسان)) با مقاومت شدیدی رو به رو شد به طوری که در عهد ((غزنویان)) نیز کسانی که منسوب به این فرقه بودند، به شدت مورد آزار و تعقیب قرار میگرفتند. |
| اوج فعالیت آنها، در عهد ((سلجوقیان)) بود که در طی آن، مدت برای براندازی حکومت و ((خلافت)) میکوشیدند و از ایجاد ناامنی، به عنوان وسیلهای برای بروز اغتشاش و هرج و مرج سیاسی استفاده میکردند. | | اوج فعالیت آنها، در عهد ((سلجوقیان)) بود که در طی آن، مدت برای براندازی حکومت و ((خلافت)) میکوشیدند و از ایجاد ناامنی، به عنوان وسیلهای برای بروز اغتشاش و هرج و مرج سیاسی استفاده میکردند. |
| | | |
- | ((اسماعیلیه)) با سایر فرقههای مشابه تفاوت چندانی نداشتند، جز آن که اقدام ((امام جعفر صادق ))«ع» را در عزل پسرش اسماعیل جایز نمیدانستند . |
+ | ((اسماعیلیه|اسماعیلیان)) با سایر فرقههای مشابه تفاوت چندانی نداشتند، جز آن که اقدام ((امام جعفر صادق ))«ع» را در عزل پسرش اسماعیل جایز نمیدانستند . |
| بعدها بعضی از اولاد اسماعیل، با ادعای استمرار امامت در اعقاب وی به نشر دعوت تازهای دست زدند که آنها را از سایر فرقههای شیعه متمایز میکرد. | | بعدها بعضی از اولاد اسماعیل، با ادعای استمرار امامت در اعقاب وی به نشر دعوت تازهای دست زدند که آنها را از سایر فرقههای شیعه متمایز میکرد. |
| دعاوی آنها از جمله قبول به تأویل آیات و کشف باطن احکام بود که منجر به عقایدی میشد که بزرگان این فرقه، آنها را از طرفداران و کسانی که تازه به این فرقه گرایش پیدا کرده بودند، مخفی نگه میداشتند. | | دعاوی آنها از جمله قبول به تأویل آیات و کشف باطن احکام بود که منجر به عقایدی میشد که بزرگان این فرقه، آنها را از طرفداران و کسانی که تازه به این فرقه گرایش پیدا کرده بودند، مخفی نگه میداشتند. |
| به هر حال دعوت آنها ناظر به براندازی خلافت ((عباسیان)) و وعده ظهور امام فاطمی بود. | | به هر حال دعوت آنها ناظر به براندازی خلافت ((عباسیان)) و وعده ظهور امام فاطمی بود. |
| ( البته تا پیش از اینکه با فاطمیان مصر اختلافات سیاسی پیدا کنند.) | | ( البته تا پیش از اینکه با فاطمیان مصر اختلافات سیاسی پیدا کنند.) |
| پیشروان این فرقه، غالباً امامت را بعد از امام جعفر صادق «ع» / 148 ق / 765 م، خاص محمد بن اسماعیل میدانستند که در عین حال او را صاحب شریعت میخواندند و مدعی بودند که شریعت او ناسخ شریعت جاری است. | | پیشروان این فرقه، غالباً امامت را بعد از امام جعفر صادق «ع» / 148 ق / 765 م، خاص محمد بن اسماعیل میدانستند که در عین حال او را صاحب شریعت میخواندند و مدعی بودند که شریعت او ناسخ شریعت جاری است. |
| در عین حال برای اقامه دعوت خویش، قتل مخالفان را جایز و حتی لازم میشمردند تا جایی که همچون ((خوارج))، مایه خوف، وحشت و نفرت عامه مردم واقع شدند. | | در عین حال برای اقامه دعوت خویش، قتل مخالفان را جایز و حتی لازم میشمردند تا جایی که همچون ((خوارج))، مایه خوف، وحشت و نفرت عامه مردم واقع شدند. |
| این فرقه، سبعیه «هفت امامی» خوانده میشدند چرا که ائمه را منحصر به هفت تن میدانستند و محمد بن اسماعیل را امام هفتم و قائم امر میشمردند. | | این فرقه، سبعیه «هفت امامی» خوانده میشدند چرا که ائمه را منحصر به هفت تن میدانستند و محمد بن اسماعیل را امام هفتم و قائم امر میشمردند. |
| به این ترتیب با دوام امامت او، شریعت را منسوخ و اباحه را جایز میدانستند. از این رو خلافت فاطمی را که به وسیله ((عبیدالله بن محمد ))و همچنین بر اساس قول به امامت اسماعیل، در ((مصر)) بنیاد نهاده شد «297 ق / 909 م» پیروی نکردند و به همین دلیل مستقل باقی ماندند. | | به این ترتیب با دوام امامت او، شریعت را منسوخ و اباحه را جایز میدانستند. از این رو خلافت فاطمی را که به وسیله ((عبیدالله بن محمد ))و همچنین بر اساس قول به امامت اسماعیل، در ((مصر)) بنیاد نهاده شد «297 ق / 909 م» پیروی نکردند و به همین دلیل مستقل باقی ماندند. |
- | !دعوت فاطمیان و آغازی برای اسماعیلیه<br />!!دعوت خلفای فاطمی هر چند دعوت خلفای فاطمی در ایران در عهد ((سامانیان ))و ((غزنویان)) آغاز شد، اما در واقع به وسیله ناصر خسرو قبادیانی، شاعر معروف خراسان و مقارن با اوایل دوران سلاجقه این دعوت تا حدی به ثمر رسید.
با آن که خلفای مصر در جلب ((آل بویه)) سعی فراوانی کردند، اما در این زمینه توفیقی به دست نیاوردند، چنان که ((عضد الدوله)) در اواخر عمرش همچنان در صدد تسخیر مصر و بر انداختن خلافت فاطمی بود که عجل مهلتش نداد.
با وجود این، سالها پس از مرگ ((عضدالدوله))، یک سردار ترک خلیفه عباسی به نام ارسلان بساسیری به اشاره و تحریک المستنصر - خلیفه فاطمی - بر علیه عباسیان شورید و بغداد را متصرف شد که در پی آن خلیفه القائم بامر الله را از آن جا بیرون کرد و سپس خطبه به نام امام فاطمی خواند «450 ق / 1058 م».
در آن احوال، خلافت عباسیان در معرض انقراض قرار گرفت، اما از حسن اتفاق، با ظهور طغرل بیگ سلجوقی و ورود او به بغداد «451 ق / 1059 م» خلافت عباسیان از خطر سقوط حتم نجات پیدا کرد.
از آن پس، جلوگیری از نشر دعوت فاطمی و اهتمام در تعقیب اسماعیلیه برای سلجوقیان ایران یک تکلیف و تعهدی شد که تا پایان آن عصر نیز ادامه داشت.
!!!دعوت قدیم فاطمیان مقارن همین ایام بود که ناصر خسرو، شاعر معروف ایرانی، از جانب المستنصر - خلیفه فاطمی - برای نشر دعوت فاطمی از مصر به خراسان بازگشت.
اما اقدام او به نشر این دعوت با مخالفت شدید علما و حکام ((خراسان)) مواجه شد که این مخالفتها، عاقبت به خروج یا اخراج او از بلخ منجر شد. «حدود 453 ق / 1061 م».
ولی با این وجود در ((مازندران)) ظاهراً پیروانی پیدا کرد که ناصریه خوانده میشدند.
با این احوال در خراسان با تعصب عموم مردم رو به رو شد تا این که به ناچار در ناحیه بدخشان در کوههای یمکان متواری و سرانجام منزوی شد.
با مرگ ناصر خسرو «481 ق / 1088 م»، دعوت مستنصری - منسوب به خلیفه فاطمی المستنصر - که بعدها دعوت قدیمه تلقی شد، پایان یافت و دعوت نزاریه - دعوت جدید اسماعیلیه - در تعلیم و تبلیغ ((حسن صباح)) طنین افکند.
!!!دعوت جدید و حسن صباح جانشین المستنصر «487 ق / 1094 م» بنا بر حکم آشکار خلیفه، پسر بزرگش نزار بود،
اما امیر سپاه مصر که به مستعلی - پسر دیگر خلیفه - ارادت داشت، وی را به خلافت نشاند و او را امام مخصوص خواند.
البته چون این قول، حکم آشکار خلیفه پیشین نبود به همین دلیل نمیتوانست تمام اسماعیلیه را راضی و خشنود کند.
نزار در ادعای جانشینی مغلوب و بعدها مقتول شد، به طوری که طرفداران او نیز به نوبه خود از اطاعت خلیفه مصر سرباز زدند.
با آن که خلافت فاطمی در نسل مستعلی ادامه پیدا کرد؛ اما از آن پس فاطمیان در مصر دچار هرج و مرج شدند و در شام و ایران نیز با انشعاب مواجه گشتند.
حسن صباح که در عهد حیات المستنصر برای نشر دعوت به ایران آمده بود «473 ق / 1080 م» به هوا داری از نزاریه - طرفداران نزار ، پسر خلیفه که از خلافت فاطمیان بر کنار ماند - به پا خاست به طوری که چند سال بعد، پس از دستیابی به قلعه ((الموت)) «483 ق / 1090 م»، آن جا را پایگاهی استوار برای رهبری دعوت اسماعیلیه کرد.
!!!تفاوت دعوت قدیم و جدید به دنبال قتل خواجه وزیر، و در دورهای از فترت سلجوقیان و همچنین نزاعهای داخلی و درباری بین اولاد ملکشاه، واقعه دژ کوه ((اصفهان)) و شورش عبدالملک عطاش، ضربه دیگری بود که موجب افزایش وحشت عامه از این فرقه شد.
فعالیت های فداییان الموت که عده زیادی از مخالفان را طعمه مرگ ساخت، معلوم کرد که دعوت جدید، بر خلاف دعوت قدیم که ناصر خسرو پایههای آن را بر تبلیغ، وعظ و کتاب و رساله بنا نهاده بود،
به ضربههای خنجر و ایجاد رعب و وحشت استوار است و از سوی دیگر حسن که در ارشاد طالبان، آنها را به عدم کفایت عقل فردی در کشف حقایق و الزام به پیروی از «تعالیم امام» متقاعد میساخت، این «تعلیم» را بر ضرورت «حذف» مخالفان مبتنی کرد. |
+ | !~~blue:((دعوت فاطمیان و آغازی برای اسماعیلیه))~~ |
| !دشمنی اسماعیلیه با سلجوقیان | | !دشمنی اسماعیلیه با سلجوقیان |
| درباره زندگی حسن صباح مأخذ قابل اعتماد، همان __«سرگذشت سیدنا»__ است که با کمی اختلاف در کتاب ((جهانگشای جوینی))، ((جامع التواریخ)) رشیدی و تاریخ اسمعیلیان ابو القاسم کاشانی آمده است. | | درباره زندگی حسن صباح مأخذ قابل اعتماد، همان __«سرگذشت سیدنا»__ است که با کمی اختلاف در کتاب ((جهانگشای جوینی))، ((جامع التواریخ)) رشیدی و تاریخ اسمعیلیان ابو القاسم کاشانی آمده است. |
| در این باب، آن چه که درباره مکاتبه، بین حسن صباح و ملکشاه سلجوقی ذکر شده، بی شک نادرست است و از میزان اطمینان چندانی برخوردار نمیباشد. | | در این باب، آن چه که درباره مکاتبه، بین حسن صباح و ملکشاه سلجوقی ذکر شده، بی شک نادرست است و از میزان اطمینان چندانی برخوردار نمیباشد. |
| از آن گذشته قصهای را هم که به موجب آن، ((حسن صباح))، ((عمر خیام، ))و ((خواجه نظام الملک ))را سه یار دبستانی عنوان مینمود، مغایر با قراین تاریخی است که در نهایت برای درگیری حسن صباح با خواجه وزیر، حاجتی به این داستان پردازیها وجود ندارد. | | از آن گذشته قصهای را هم که به موجب آن، ((حسن صباح))، ((عمر خیام، ))و ((خواجه نظام الملک ))را سه یار دبستانی عنوان مینمود، مغایر با قراین تاریخی است که در نهایت برای درگیری حسن صباح با خواجه وزیر، حاجتی به این داستان پردازیها وجود ندارد. |
| حکومت سلجوقیان بر تدبیر خواجه استوار بود و از طرفی تصمیم حسن صباح در بر هم زدن دولت سلجوقیان که البته هدفی از پیش نبرد، قتل خواجه را الزامی میکرد، | | حکومت سلجوقیان بر تدبیر خواجه استوار بود و از طرفی تصمیم حسن صباح در بر هم زدن دولت سلجوقیان که البته هدفی از پیش نبرد، قتل خواجه را الزامی میکرد، |
| در نهایت این امری بود که فداییان اسماعیلیه در انجامش توفیق یافتند «485 ق / 1092 م» | | در نهایت این امری بود که فداییان اسماعیلیه در انجامش توفیق یافتند «485 ق / 1092 م» |
| !آغز دوره قیامت نزد اسماعیلیه | | !آغز دوره قیامت نزد اسماعیلیه |
| بعد از حسن صباح، کیا بزرگ امید «وفات 532 ق / 1138 م» که از جانب وی در قلعه لمسر حاکم بود، در الموت به قدرت رسید. | | بعد از حسن صباح، کیا بزرگ امید «وفات 532 ق / 1138 م» که از جانب وی در قلعه لمسر حاکم بود، در الموت به قدرت رسید. |
| جانشین او، پسرش، ((محمد بن بزرگ امید)) «وفات 557 ق / 1162 م» شد و این پدر و پسر در مدت نزدیک به چهل سال پس از وفات حسن صباح بر سراسر سازمان اسماعیلیه فرمان راندند. | | جانشین او، پسرش، ((محمد بن بزرگ امید)) «وفات 557 ق / 1162 م» شد و این پدر و پسر در مدت نزدیک به چهل سال پس از وفات حسن صباح بر سراسر سازمان اسماعیلیه فرمان راندند. |
| در این مدت، قتل دو خلیفه عباسی، | | در این مدت، قتل دو خلیفه عباسی، |
| ((المسترشد)) «529 ق / 1135 م»، | | ((المسترشد)) «529 ق / 1135 م»، |
| پسرش الراشد «532 ق / 1138 م» و نیز قتل | | پسرش الراشد «532 ق / 1138 م» و نیز قتل |
| معین الدین، وزیر سلجوقی «521 ق / 1127 م» | | معین الدین، وزیر سلجوقی «521 ق / 1127 م» |
| اتفاق افتاد. | | اتفاق افتاد. |
| در این میان، سلاجقه بارها الموت را محاصره کردند و در قلع و قمع اسماعیلیه سعی فراوانی مبذول داشتند، اما تقریباً هرگز توفیقی حاصل نکردند. | | در این میان، سلاجقه بارها الموت را محاصره کردند و در قلع و قمع اسماعیلیه سعی فراوانی مبذول داشتند، اما تقریباً هرگز توفیقی حاصل نکردند. |
| بالاخره جانشین محمد بن بزرگ امید، که نزد این قوم «حسن علی ذکره السلام» خوانده میشد، آغاز دور قیامت را که با قیام آن، تکلیف شرعی از روی دوش مردم برداشته میشد، اعلام کرد | | بالاخره جانشین محمد بن بزرگ امید، که نزد این قوم «حسن علی ذکره السلام» خوانده میشد، آغاز دور قیامت را که با قیام آن، تکلیف شرعی از روی دوش مردم برداشته میشد، اعلام کرد |
| و خود را امام و از اولاد نزار خواند. | | و خود را امام و از اولاد نزار خواند. |
| تا این که سرانجام در ماه رمضان 557 ق / اگوست 1162 م دوره جدیدی که متضمن الغاء ظواهر و احکام دین بود را اعلام داشت. | | تا این که سرانجام در ماه رمضان 557 ق / اگوست 1162 م دوره جدیدی که متضمن الغاء ظواهر و احکام دین بود را اعلام داشت. |
| !بازگشت به شریعت | | !بازگشت به شریعت |
| در زمان حسن علی ذکره السلام، می بایست بر اساس شرایط قیامت رفتار شده و از انجام قوانین شریعت خودداری می شد. | | در زمان حسن علی ذکره السلام، می بایست بر اساس شرایط قیامت رفتار شده و از انجام قوانین شریعت خودداری می شد. |
| پس از حسن علی ذکره السلام ، پسرش محمد راه پدر را دنبال کرد «607 ق / 1210 م». | | پس از حسن علی ذکره السلام ، پسرش محمد راه پدر را دنبال کرد «607 ق / 1210 م». |
| پسر محمد، ((جلال الدین حسن)) نیز که بعد از او خداوند الموت شد، از همان آغاز، پیروان خود را از نادیده گرفتن قوانین دین که دو رهبر پیش از او مردم را بدان ترغیب میکردند، بر حذر داشت. | | پسر محمد، ((جلال الدین حسن)) نیز که بعد از او خداوند الموت شد، از همان آغاز، پیروان خود را از نادیده گرفتن قوانین دین که دو رهبر پیش از او مردم را بدان ترغیب میکردند، بر حذر داشت. |
| این بازگشت به شریعت، از طرفی برای حفظ علاقه و ایمان مؤمنان واقعی بود که از روی اخلاص، تسلیم «تعلیم» و «حکم» امام شده بودند و با شور و علاقه خود را موظف به اجرای فرامین بی چون و چرای امام میدیدند. | | این بازگشت به شریعت، از طرفی برای حفظ علاقه و ایمان مؤمنان واقعی بود که از روی اخلاص، تسلیم «تعلیم» و «حکم» امام شده بودند و با شور و علاقه خود را موظف به اجرای فرامین بی چون و چرای امام میدیدند. |
| در حقیقت، اگر بزرگان و داعیان اسماعیلیه در مراتب بالا خود را در رفع شریعت، انکار ظاهر دین و احکام آن قائل به حق میدانستند، | | در حقیقت، اگر بزرگان و داعیان اسماعیلیه در مراتب بالا خود را در رفع شریعت، انکار ظاهر دین و احکام آن قائل به حق میدانستند، |
| ولی در مقابل رفیقان و طرفدارانشان که به خاطر نوعی کمال در اندیشه دینی، مجذوب آنان میشدند، عقاید اصلی خود را از آنان پنهان میکردند. | | ولی در مقابل رفیقان و طرفدارانشان که به خاطر نوعی کمال در اندیشه دینی، مجذوب آنان میشدند، عقاید اصلی خود را از آنان پنهان میکردند. |
| البته چون این اعلام ظاهری، از سوی تندروان اسماعیلیه غیر قابل تحمل بود. | | البته چون این اعلام ظاهری، از سوی تندروان اسماعیلیه غیر قابل تحمل بود. |
- | !پایان کار اسماعیلیه |
+ | !پایان کار حکومت اسماعیلیه |
| با مرگ جلال الدین، پسرش علاء الدین که کودکی نه ساله بود خداوند الموت و فرمانروای اسماعیلیه شد. | | با مرگ جلال الدین، پسرش علاء الدین که کودکی نه ساله بود خداوند الموت و فرمانروای اسماعیلیه شد. |
| وی بعدها حالتی شبیه به مالیخولیا پیدا کرد که او را به سوی استبداد و خشونت بی حد سوق داد. | | وی بعدها حالتی شبیه به مالیخولیا پیدا کرد که او را به سوی استبداد و خشونت بی حد سوق داد. |
| علاء الدین بعد از مرگ پدر، قاعده قیامت را بار دیگر برقرار ساخت. در این بین چند سالی را هم که خواجه نصیر طوسی در قلعه الموت میگذراند، ظاهراً در ایام فرمانروایی علاء الدین بود که به خواجه علاقه و احترام زیاد نشان میداد. | | علاء الدین بعد از مرگ پدر، قاعده قیامت را بار دیگر برقرار ساخت. در این بین چند سالی را هم که خواجه نصیر طوسی در قلعه الموت میگذراند، ظاهراً در ایام فرمانروایی علاء الدین بود که به خواجه علاقه و احترام زیاد نشان میداد. |
| علاء الدین در اواخر عمر، با پسر بزرگش رکن الدین خور شاه درگیر منازعهای شد که در پیامد آن، چون تصمیم گرفت او را از امامت معزول نماید، بزرگان اسماعیلی نپذیرفتند و گفتند که اعتبار از نص اول «نخستین اعلام آشکار برای امامت بعد از خود» همچنان درست و صحیح است. | | علاء الدین در اواخر عمر، با پسر بزرگش رکن الدین خور شاه درگیر منازعهای شد که در پیامد آن، چون تصمیم گرفت او را از امامت معزول نماید، بزرگان اسماعیلی نپذیرفتند و گفتند که اعتبار از نص اول «نخستین اعلام آشکار برای امامت بعد از خود» همچنان درست و صحیح است. |
| سرانجام مدتی بعد علاء الدین به دست قاتلانی ناشناس کشته شد «653 ق / 1255 م» و ((رکن الدین خورشاه))، جای او را گرفت. | | سرانجام مدتی بعد علاء الدین به دست قاتلانی ناشناس کشته شد «653 ق / 1255 م» و ((رکن الدین خورشاه))، جای او را گرفت. |
| اما طولی نکشید که ((هولاگو خان))، ((نواده چنگیز))، بار دیگر لشکر مغولان را به ایران آورد و در نخستین اقدامش، فتح قلاع اسماعیلیه را مد نظر و اهتمام خویش قرار داد. | | اما طولی نکشید که ((هولاگو خان))، ((نواده چنگیز))، بار دیگر لشکر مغولان را به ایران آورد و در نخستین اقدامش، فتح قلاع اسماعیلیه را مد نظر و اهتمام خویش قرار داد. |
| از این رو در مقابل سپاه هولاگو، تسلیم تنها راه چاره باقی ماند و به این ترتیب ((قلعه الموت)) در 655 ق / 1257 م« سقوط کرد و به افسانه تسخیر ناپذیری آن، پایان داده شد. | | از این رو در مقابل سپاه هولاگو، تسلیم تنها راه چاره باقی ماند و به این ترتیب ((قلعه الموت)) در 655 ق / 1257 م« سقوط کرد و به افسانه تسخیر ناپذیری آن، پایان داده شد. |
| !((فهرست رهبران اسماعیلی)) | | !((فهرست رهبران اسماعیلی)) |
| !مطلب مرتبط با موضوع: | | !مطلب مرتبط با موضوع: |
| *((اسماعیلیه پس از سقوط قلعه الموت تا کنون)) | | *((اسماعیلیه پس از سقوط قلعه الموت تا کنون)) |
- | *((قرامط|آغاز به کار قرامطه)) |
+ | *((قرمطیا|آغاز به کار قرامطه)) |
| *((قلاع اسماعیلیه)) | | *((قلاع اسماعیلیه)) |