منو
 کاربر Online
1169 کاربر online
Lines: 1-20Lines: 1-21
-((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت امام رضا ))از پدرانشان از ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمومنین علیه السلام)) روایت می‏کند که ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم )) فرمود: من چهار دسته را در روز ((مواقف قیامت|قیامت)) ((شفاعت)) می‏کنم: حترا کندگان به فرزندانم را؛ کسانی که احتیاجات فرزندان مرا برمی‏آورند؛ کسانی که در موارد اضطرار فرزندان من سعی و تلا می‏کنند؛ دوستدار فرزندان من به قلب و زبان.
رسول خد ی لله لیه و له و سلم فرمود: هر کس به یکی از فرزندان من خدمتی کرد و او اجرش را نداد، من پاداش و اجر و را می‏دهم.
+((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت امام رضا)) از پدرانشان از ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمومنین علیه السلام)) روایت می‏کند که ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) فرمود:« من چهار دسته را در روز ((مواقف قیامت|قیامت)) ((شفاعت)) می‏کنم: کای ک به فرزندانم احترام می‌گذارند؛ کسانی که احتیاجات فرزندان مرا برمی‏آورند؛ کسانی که در موارد اضطرار، به کمک فرزندانم می‌شتاند؛ و دوستداران فرزندانم به قلب و زبان.»
و د ایی یگ فرمود:« هر کس به یکی از فرزندان من خدمتی کرد و او اجرش را نداد، من خود، پاداش و اجر را می‏دهم.»
-ابن جوزی در کتاب تذکره الخواص می‏نویسد: عبدالله بن مبارک یک سال در میان به ((اهمیت حج درفرهنگ دین|حج ))((بیت الله الحرام - کعبه، خانه خدا|خانه خدا ))می‏رفت و پنجاه سال بر این عمل مداومت کرد. یک سال که می‏خواست به حج برود، پانصد دینار برداشت و رفت به بازار شترفروشان در کوفه تا چند شتر برای حج - در بی راه- برد.
م فت یک خنم ی (از و سول خدا).
+عبدالله بن مبارک یک سال در میان به ((حج)) می‏رفت و پنجاه سال بر این عمل مداومت کرد. یک سال پانصد دینار برداشت و به بازار شترفروشان کوفه رفت تا چند شتر برای سفر حج بخرد.
چشمش به زنی افتاد که
در کنار زباله دانی رغابی مرده‏ای را گرفته بو و پرهایش را می‏کند.
عبدالله می‏ویمن لو فتم و گفم چا ی‏کار را میکنی. خودن گوشت مردار را است.»
ز
گت:« از چیی که به تو وط نیت، سئوال نکن.»
حس کنجکاوی‌ام برانگی
خته شد. لذا بیشتر اصرار کردم.
-دید این زن علویه در نار یک مزبله- آشغال ان- مرغابی مرده‏ای را گرفته پرهایش را می‏کن؛ عبدالله می‏گوید من جلو رفتم و گفتم چرا این‏کار را می‏کنی؟ خوردن گوشت مردار حرام است.
آن خانم علویه گفت: ای عبدالله از چیز
ی که به تو مربوط نیست، سئوال نکن. از کلام او حس کنجکاوی من برانگیخته شد لذا اصرار کردم که داستان تو چیست؟! زن گفت مرا مجبور کردی که سرم را فاش کنم، من از اولاد ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه علیهاسلام ))هستم و چهار دختر یتیم دارم و چندی است پدرشان فوت کرده و امروز روز چهارم است که ما گرسنه‏ایم و هیچ چیزی نخورده‏ایم لذا مردار بر ما حلال است. (چون در حال اطرر مردار حلال می‏شود.) من این مرغابی مرده را برداشته‏ام تا برای دخترانم ببرم.
+زن گفت را مبور کردی که رازم را فاش کنم. من از اولاد ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه علیهاسلام)) هستم و چهار دختر یتیم دارم. چندی است پدرشان فوت کرده و امروز روز چهارم است که ما گرسنه‏ایم و هیچ چیزی نخورده‏ایم. لذا مردار بر ما حلال است. (چون در حال ناچری خورن مردار حلال می‏شود.) من این مرغابی مرده را برداشته‏ام تا برای دخترانم ببرم.»
من با خودم گفتم ای وای بر من! فورا تمام دینارهایم را به زن دادم و به خانه برگشتم. و چون شتری نداشتم، آن سال به حج نرفت
م.
-بداه می‏گوی: م با ودم گفتم ای ی ب من ا ای قیه فرا ب خانم تم: من را بیر و مام دیناه را د دامن او ریخت و به خانه رگم، ن ا به حج نرم. +متی گذشت. کسانی که به حج رفته بودند، برگشتند. من برای دید آها می‏رفتم، ولی ه هر کس می‏گتم تقبل الله، ج شما قبول باشد، او هم در جواب می‏گفت حج شما م قول بشد. ما فلان ا شما را دیدی؛ یگری می‏گفت ا در فلان موقف حج با شا دیم.
از س
خنان مر تعجب کردم.
شد و همین ور فکر می‏کردم. خوابم بر. در عالم رویا حضر رسول کرم صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم که به من فرمود: «ای بدالله عجب نکن. تو به فریاد یکی ز فرزندان اندوهگین و نیازمند من رسیدی. من هم از خدای تعای خواستم فرشته‏ای را به شکل تو خلق کند و از جانب تو هر ال تا روز قیامت حج ن. لا دیگر هر چه می واه کن؛ می‏وای به حج بر می خواهی نرو.»
-مدتی گ، کسای که ب ج رفته ن، گشتند، ن بری دین آها می‏رم؛ ولی به ه کس ی‏گفم قل الله ح ما بول باد، او جوا می‏گت: ج هم قول باد و عی ا هم مکر گ، ا ان جا ا شما ودی؛ یگی می‏گفت: در فلن مان ا شا ودیم از سخنان مردم تعجب کردم. +توضیح: وات استفاد می‌شود که یفه ممن‏ه ن ت ک به فرندن اطم لیهسم (دا) احا بگذاند و آا ا صمی ل بداند، و ویفه د آنها هم ی ک چون اجداشان قوی اعت ورار ا پیش ود ازند.
-شب شد و همین طور فکر می‏کردم، خوابم برد، در عالم رویا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم.
حضرت به من فرمود
: «ای عبدالله تعجب نکن، تو به فریاد ستمدیده و اندوهگینی از فرزندان من رسیدی، من هم از خدای تعالی مسألت کردم که فرشته‏ای را به صورت و شکل تو خلق کند و از جانب تو هر ساله تا روز قیامت حج کند حالا دیگر می‏خواهی به حج برو و میخواهی نرو.»

توضیح: از جمع روایات استفاده میشود که وظیفه مسلمان‏ها این است که
به فرزندان فاطمه علیهاسلام کمال احترام را بگذارند و آنها را از صمیم دل دوست بدارند و وظیفه خود آنها هم این است که همچون اجدادشان طریق تقوی و اطاعت پروردگار را پیشه خود سازند.

منابع: بحار
الانوار، ج 96، صفحات 220 و 225 و 234.
+!منابع:
*بحارالانوار، ج 96، صفحات 220 و 225 و 234.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 16 شهریور 1384 [11:20 ]   8   شکوفه رنجبری      جاری 
 چهارشنبه 11 خرداد 1384 [07:59 ]   7   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 خرداد 1384 [07:58 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 24 فروردین 1384 [16:50 ]   5   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 24 فروردین 1384 [16:47 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 15 آذر 1383 [12:47 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 15 آذر 1383 [12:45 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 03 تیر 1383 [09:26 ]   1   آزاده امیری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..