تاریخچه ی:
ادبیات لاتین و شاعران روم
تفاوت با نگارش: 2
- | هوراس (65-8 ق.م) |
+ | __هوراس (65-8 ق.م) __ |
| کوینتوس هوراسیوس فلاکس Quintus Horatius Flaccus در دهکده و نوزیا در آپولیا بدنیا آمد ظاهراً پدرش برده آزاد شدهای بود که به ماهی فروشی یا تحصیلداری مالیاتی اشتغال داشت و برای فرزند خویش وسائل تحصیل معانی و بیان را در رم و فلسفه را در آتن فراهم کرد، در 25 سالگی با ویرژیل آشنا و به مسناس معرفی و بعد از مدتی دربردی و فقر در 45 کیلومتری رم به امر مسناس مزرعهای به او داده شد، هوراس مردی کوتاه و چاق و مغرور و رد عین حال خجالتی بود، با اینکه نمیتوانست به طبقات بالا راه یابد با عامه مردم میانه خوشی نداشت هوراس که آسایش خیالی از لحاظ معیشت بدست آورده بود به خلق آثار ادبی به طور جدی پرداخت و با سود جستن از آثار قدما و آداب و عادات زندگی روزمره رومیان با هوسها و آرزوها و خوبیها و بدیهایشان دو هجونامه در بین سالهای 34 و 30 ق.م بر وزن هشت هجائی سرود و بقدری در کار توصیف مردم در حرفههای گوناگون مهارت به خرج داد که از خواندن اشعار وی آنها را احساس و خوبی و بدی آنان را گوئی لمس میشود کرد. شکمپارگی،آزمندی و شیطنت مردم شهر رم بخوبی وصف گشته است. | | کوینتوس هوراسیوس فلاکس Quintus Horatius Flaccus در دهکده و نوزیا در آپولیا بدنیا آمد ظاهراً پدرش برده آزاد شدهای بود که به ماهی فروشی یا تحصیلداری مالیاتی اشتغال داشت و برای فرزند خویش وسائل تحصیل معانی و بیان را در رم و فلسفه را در آتن فراهم کرد، در 25 سالگی با ویرژیل آشنا و به مسناس معرفی و بعد از مدتی دربردی و فقر در 45 کیلومتری رم به امر مسناس مزرعهای به او داده شد، هوراس مردی کوتاه و چاق و مغرور و رد عین حال خجالتی بود، با اینکه نمیتوانست به طبقات بالا راه یابد با عامه مردم میانه خوشی نداشت هوراس که آسایش خیالی از لحاظ معیشت بدست آورده بود به خلق آثار ادبی به طور جدی پرداخت و با سود جستن از آثار قدما و آداب و عادات زندگی روزمره رومیان با هوسها و آرزوها و خوبیها و بدیهایشان دو هجونامه در بین سالهای 34 و 30 ق.م بر وزن هشت هجائی سرود و بقدری در کار توصیف مردم در حرفههای گوناگون مهارت به خرج داد که از خواندن اشعار وی آنها را احساس و خوبی و بدی آنان را گوئی لمس میشود کرد. شکمپارگی،آزمندی و شیطنت مردم شهر رم بخوبی وصف گشته است. |
| هوراس در اشعار خویش از خود و دیگران انتقاد میکند و اخلاق زشت و شهوت پرستی رومیان و آزمندی و حرص و ولع رومیان را وصف میکند. | | هوراس در اشعار خویش از خود و دیگران انتقاد میکند و اخلاق زشت و شهوت پرستی رومیان و آزمندی و حرص و ولع رومیان را وصف میکند. |
| در سال 39 ق.م منظومهای در وزن دو هجائی (ترجیح بندها) خشن و تقریباً کم مایهتر از آثار قبلی او که سخن از مطالب غیر اخلاقی برای زن و مرد سرود، گوئی این منظومه پرتوی از زندگی رو به انحطاط شهر نشینان رومی است و خود را در کشتی شکستهای بیمقصد و مقصود مییابد در حالیکه غرق در بیکارگی، میگساری روزگار میگذراند از زندگی آرام و خوش روستائی سخن میگوید و بیشتر به خارج شهر در مزرعه خویش پناه میجست و با کارگران سادهای که در مزرعهاش کار میکردند طرف صحبت میشد و آنقدر در آنجا میماند که یاران شهریش را گوئی فراموش کرده است. | | در سال 39 ق.م منظومهای در وزن دو هجائی (ترجیح بندها) خشن و تقریباً کم مایهتر از آثار قبلی او که سخن از مطالب غیر اخلاقی برای زن و مرد سرود، گوئی این منظومه پرتوی از زندگی رو به انحطاط شهر نشینان رومی است و خود را در کشتی شکستهای بیمقصد و مقصود مییابد در حالیکه غرق در بیکارگی، میگساری روزگار میگذراند از زندگی آرام و خوش روستائی سخن میگوید و بیشتر به خارج شهر در مزرعه خویش پناه میجست و با کارگران سادهای که در مزرعهاش کار میکردند طرف صحبت میشد و آنقدر در آنجا میماند که یاران شهریش را گوئی فراموش کرده است. |
| هوراس از شیوههای شعری و افکار شاعران یونانی سود فراوان میجست و در اشعارش از زندگی زودگذر و از خیالات دور و دراز هوسآلود جاهلانه سخن میگفت و درباره عشق و شراب، دین و دولت، مرگ و زندگی نیز مضامین جالب آورده است. | | هوراس از شیوههای شعری و افکار شاعران یونانی سود فراوان میجست و در اشعارش از زندگی زودگذر و از خیالات دور و دراز هوسآلود جاهلانه سخن میگفت و درباره عشق و شراب، دین و دولت، مرگ و زندگی نیز مضامین جالب آورده است. |
| اشعار هوراس و شاعرن معاصر او چندان با شکوه و فیلسوفانه و متصف به صنعت سهل و ممتنع است که شور و ظرافت از آنها پرتو افکنی میکند حتی این شکوه در قصاید نیز به چشم میخورد. | | اشعار هوراس و شاعرن معاصر او چندان با شکوه و فیلسوفانه و متصف به صنعت سهل و ممتنع است که شور و ظرافت از آنها پرتو افکنی میکند حتی این شکوه در قصاید نیز به چشم میخورد. |
| به امر اوگوست هوراس منظومهای پرداخت (در وزن هشت هجائی) در آن شاعر همچون فیلسوفی سخن میگوید درباره خدا، بشر و غیره. | | به امر اوگوست هوراس منظومهای پرداخت (در وزن هشت هجائی) در آن شاعر همچون فیلسوفی سخن میگوید درباره خدا، بشر و غیره. |
| هوراس مضامینی در هنر شاعری فراهم و بصورت اندرز برای طالبان عرضه نمود و چنین گفته بود: «موضوعی را که درخور قدرت شما باشد انتخاب کنید، اما برحذر باشید که همچون آن کوه داستانی، پس از درد بسیار، موش نزائید کتاب دلخواه آنست که در آن واحد، آموزنده و سرگرمی آور باشد هر که چیز مفید را با چیز دلپذیر درآمیخته باشد، صدای احسنت را برخواهد آورد. از بکار بردن الفاظ جدید یا منسوخ یا بسیار طویل خودداری کنید. تا آن حد که بروشنی کلام بر نخورد، سخن را به اختصار بگوئید، مستقیم و لب مطلب را بکاوید. هنگام سرودن شعر، مپندارید که احساس، کار همه چیز را انجام میدهد. راست است که اگر بخواهید خواننده احساسی را درک کند، شما خود باید آن احساس را درک کرده باشید، اگر بخواهی مرا دریابی نخست باید من خود همان را دریافته باشم. اما هنر ادراک نیست بلکه صورت و ظاهر است. | | هوراس مضامینی در هنر شاعری فراهم و بصورت اندرز برای طالبان عرضه نمود و چنین گفته بود: «موضوعی را که درخور قدرت شما باشد انتخاب کنید، اما برحذر باشید که همچون آن کوه داستانی، پس از درد بسیار، موش نزائید کتاب دلخواه آنست که در آن واحد، آموزنده و سرگرمی آور باشد هر که چیز مفید را با چیز دلپذیر درآمیخته باشد، صدای احسنت را برخواهد آورد. از بکار بردن الفاظ جدید یا منسوخ یا بسیار طویل خودداری کنید. تا آن حد که بروشنی کلام بر نخورد، سخن را به اختصار بگوئید، مستقیم و لب مطلب را بکاوید. هنگام سرودن شعر، مپندارید که احساس، کار همه چیز را انجام میدهد. راست است که اگر بخواهید خواننده احساسی را درک کند، شما خود باید آن احساس را درک کرده باشید، اگر بخواهی مرا دریابی نخست باید من خود همان را دریافته باشم. اما هنر ادراک نیست بلکه صورت و ظاهر است. |
| برای آنکه بتوانید صورت هنری را بیافرینید، آثار یونانیان را شبانه روز مطالعه کنید. تقریباً هر چه مینویسید پاک کنید، هر ((«پاره ارغوانی»)) (خود نمایانه) را قلم بزنید، اثر خود را به نقادان توانا بسپرید و از دوستان خود بپرهیزید. اگر از این خوانها گذشت، هشت سال آنرا به کناری نهید. اگر در آن هنگام فایده فراموشی را در نیافتید، آنرا انتشار دهید، اما بیاد داشته باشید که جز به مرور زمان هرگز بیاد نخواهد آمد: اگر نمایشنامه مینویسید، بگذارید نفس نمایش و نه کلمات شما. داستان را نقل و افراد نمایش را تصویر کند. صحنههای موحش را نمودار مسازید. از وحدت سه گانه عمل، زمان و مکان پیروی کنید داستان یکی باشد و در مدتی کوتاه در یک محل اتفاق بیفتد. در زندگی و فلسفه مطالعه کنید، چون بدون مشاهده و درک سبک کامل هم چیزی میان تهی است. | | برای آنکه بتوانید صورت هنری را بیافرینید، آثار یونانیان را شبانه روز مطالعه کنید. تقریباً هر چه مینویسید پاک کنید، هر ((«پاره ارغوانی»)) (خود نمایانه) را قلم بزنید، اثر خود را به نقادان توانا بسپرید و از دوستان خود بپرهیزید. اگر از این خوانها گذشت، هشت سال آنرا به کناری نهید. اگر در آن هنگام فایده فراموشی را در نیافتید، آنرا انتشار دهید، اما بیاد داشته باشید که جز به مرور زمان هرگز بیاد نخواهد آمد: اگر نمایشنامه مینویسید، بگذارید نفس نمایش و نه کلمات شما. داستان را نقل و افراد نمایش را تصویر کند. صحنههای موحش را نمودار مسازید. از وحدت سه گانه عمل، زمان و مکان پیروی کنید داستان یکی باشد و در مدتی کوتاه در یک محل اتفاق بیفتد. در زندگی و فلسفه مطالعه کنید، چون بدون مشاهده و درک سبک کامل هم چیزی میان تهی است. |
| از مشرب زنون پیروی میکرد چنانچه خود گفته است «پس کیست که آزاد باشد؟» «خردمند، آنکه بر خود چیره باشد، آنکه نه مرگش بترساند، نه فقر نه کند و زنجیر، آنکه تمنیات خود را نهیب میزند، بلندپروازی را شماتت میکند و بخودی خود کامل است» نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت ترجمه ((پرویز داریوش)) جلد هشتم. | | از مشرب زنون پیروی میکرد چنانچه خود گفته است «پس کیست که آزاد باشد؟» «خردمند، آنکه بر خود چیره باشد، آنکه نه مرگش بترساند، نه فقر نه کند و زنجیر، آنکه تمنیات خود را نهیب میزند، بلندپروازی را شماتت میکند و بخودی خود کامل است» نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت ترجمه ((پرویز داریوش)) جلد هشتم. |
| با اینکه لامذهب بود مذهب را موعظه می کرد، در اواخر عمر به امراض گوناگون دچار شد و زندگی پررنجی داشت در سال 8 قبل از میلاد درگذشت. | | با اینکه لامذهب بود مذهب را موعظه می کرد، در اواخر عمر به امراض گوناگون دچار شد و زندگی پررنجی داشت در سال 8 قبل از میلاد درگذشت. |
- | لیوی |
+ | !لیوی |
| در نیمه دوم قرن اول قبل از میلاد بازار نثر همچون شعر رواج نداشت با اینحال شخصی به نام(( تیتوس لیویوس)) Titus Livius (59 ق.م) دست به کار نوشتن تاریخ از 753 قبل از میلاد تا سال 9 قبل از میلاد شد و چهل سال از عمر خویش را بر سر تألیف 142 جلد کتاب تاریخ گذارد و از این مجموعه بزرگ فقط 35 جلد به جا مانده است. | | در نیمه دوم قرن اول قبل از میلاد بازار نثر همچون شعر رواج نداشت با اینحال شخصی به نام(( تیتوس لیویوس)) Titus Livius (59 ق.م) دست به کار نوشتن تاریخ از 753 قبل از میلاد تا سال 9 قبل از میلاد شد و چهل سال از عمر خویش را بر سر تألیف 142 جلد کتاب تاریخ گذارد و از این مجموعه بزرگ فقط 35 جلد به جا مانده است. |
| ((لیوی)) به فرمان اوگوست دنباله کار ویرژیل را گرفت و درست از همانجائی که ویرژیل دست از ادامه کار کشید شروع کرد و مورد احترام سخت امپراطور قرار گرفت. | | ((لیوی)) به فرمان اوگوست دنباله کار ویرژیل را گرفت و درست از همانجائی که ویرژیل دست از ادامه کار کشید شروع کرد و مورد احترام سخت امپراطور قرار گرفت. |
| لیوی با اینکه سخت دلباخته نطق و خطابه بد ولی بواسطه جلوگیری حکومت از سخنرانی و جلوگیری از آزادی بیان، ناچار تن به تاریخ نویسی داد. | | لیوی با اینکه سخت دلباخته نطق و خطابه بد ولی بواسطه جلوگیری حکومت از سخنرانی و جلوگیری از آزادی بیان، ناچار تن به تاریخ نویسی داد. |
| لیوی با شدت به فسق و فجور و تجمل پرستی در ابتدای کتاب تاریخی خود حمله و شروع مطلب میکند و میگوید برای اینکه فساد زمان خود را فراموش کند خود را در زندگی گذشتگان و تاریخ روم سرگرم کرد. میخواست از راه تاریخ نویسی صفات خوب اخلاقی، استحکام زندگی خانوادگی، احترام کودکان نسبت به پدران و مادران رابطه خوب مردم با خدایان را تشویق کند و یکنوع زندگی معصومانه برای رومیان زمان خویش نوید دهد. | | لیوی با شدت به فسق و فجور و تجمل پرستی در ابتدای کتاب تاریخی خود حمله و شروع مطلب میکند و میگوید برای اینکه فساد زمان خود را فراموش کند خود را در زندگی گذشتگان و تاریخ روم سرگرم کرد. میخواست از راه تاریخ نویسی صفات خوب اخلاقی، استحکام زندگی خانوادگی، احترام کودکان نسبت به پدران و مادران رابطه خوب مردم با خدایان را تشویق کند و یکنوع زندگی معصومانه برای رومیان زمان خویش نوید دهد. |
| لیوی با اینکه پابند عقل بود ولی خرافههای فراوان و پیشگوئیها و تحمیل اراده خدایان در همه جای کتابهایش دیده میشود و به جز ذکر وقایع و نقل قول دیگران کار مهمی در تاریخ نویسی نکرده فقط توالی و ترتیب تاریخی و بیان مطالب اخلاقی را به جا و بیجا دنبال کرده است. | | لیوی با اینکه پابند عقل بود ولی خرافههای فراوان و پیشگوئیها و تحمیل اراده خدایان در همه جای کتابهایش دیده میشود و به جز ذکر وقایع و نقل قول دیگران کار مهمی در تاریخ نویسی نکرده فقط توالی و ترتیب تاریخی و بیان مطالب اخلاقی را به جا و بیجا دنبال کرده است. |
| در تاریخ لیوی گاه خطابههای آتشین اما ساختگی وجود دارد که بعدها سرمشقی برای شاگردان مدارس شد لطف کلام لیوی در صحیح بودن مطالب تاریخی آن نبود بلکه عطوفت و روانی نثر و شیوائی گفتار او بود که حتی مغلوبان را نیز بخواندن کتابهایش میکشانید. وی را باید داستانسرائی تاریخ نویس و قصه گو دانست تا مورخی بینظر و بیطرف یا آزاد. | | در تاریخ لیوی گاه خطابههای آتشین اما ساختگی وجود دارد که بعدها سرمشقی برای شاگردان مدارس شد لطف کلام لیوی در صحیح بودن مطالب تاریخی آن نبود بلکه عطوفت و روانی نثر و شیوائی گفتار او بود که حتی مغلوبان را نیز بخواندن کتابهایش میکشانید. وی را باید داستانسرائی تاریخ نویس و قصه گو دانست تا مورخی بینظر و بیطرف یا آزاد. |
| با اینکه حکومت روم شاعران و نویسندگانی بزرگ چون ویرژیل، هوراس، لیوی را از کارگزران تبلیغاتی خویش ساخته و فرمانروایی مستبد روم یعنی اوگوست هر نوع جنبش فکری و آزادیخواهی را سرکوب و محکوم کرده بود و شاعر و نویسندهای نبود که بتواند اثری بزرگ خلق کند مگر اینکه او را به خدمت حکومت در نیاورده باشند وی در عین حال | | با اینکه حکومت روم شاعران و نویسندگانی بزرگ چون ویرژیل، هوراس، لیوی را از کارگزران تبلیغاتی خویش ساخته و فرمانروایی مستبد روم یعنی اوگوست هر نوع جنبش فکری و آزادیخواهی را سرکوب و محکوم کرده بود و شاعر و نویسندهای نبود که بتواند اثری بزرگ خلق کند مگر اینکه او را به خدمت حکومت در نیاورده باشند وی در عین حال |
| مردی چون آلبیوس تیبولوس Albius Tibullus (54-19) تن به این خوش خدمتی نداد و به سرودن اشعار عاشقانه پرداخت ودم غنیمت است را ستود. | | مردی چون آلبیوس تیبولوس Albius Tibullus (54-19) تن به این خوش خدمتی نداد و به سرودن اشعار عاشقانه پرداخت ودم غنیمت است را ستود. |
| ((سکستو پروپرسیوس)) Sextus Properisus (49-15) شاعری عشرت طلب بود و در سرودن اشعار پر ترصیع و مبالغه گوئی درباره ولی نعمت خود مسناس و اوکتاو کوشش بسیار میکرد. با این حال در شعری نغز به معشوقهاش چنین نوشت: «چرا باید پسرانی بخاطر نصرت بر پارتها بپرورانم؟ هیچ فرزندی که از ما باشد، سرباز نخواهد شد.» | | ((سکستو پروپرسیوس)) Sextus Properisus (49-15) شاعری عشرت طلب بود و در سرودن اشعار پر ترصیع و مبالغه گوئی درباره ولی نعمت خود مسناس و اوکتاو کوشش بسیار میکرد. با این حال در شعری نغز به معشوقهاش چنین نوشت: «چرا باید پسرانی بخاطر نصرت بر پارتها بپرورانم؟ هیچ فرزندی که از ما باشد، سرباز نخواهد شد.» |
| ((پوبلیوس اویدوس ناسو)) Publius Ovidius Naso (43- ق-م) در شهر ((سولمو)) بدنیا آمد، پدرش او را برای تحصیل حقوق به رم فرستاد اما خبر یافت که پسرش شاعر شده است پدر او را سخت نکوهش کرد و از عاقبت شومی که هومر داشت ترسانید ولی پسر شیفته ادبیات بود و تن به کار قضائی نداد و اندرز پدر را نشنید. | | ((پوبلیوس اویدوس ناسو)) Publius Ovidius Naso (43- ق-م) در شهر ((سولمو)) بدنیا آمد، پدرش او را برای تحصیل حقوق به رم فرستاد اما خبر یافت که پسرش شاعر شده است پدر او را سخت نکوهش کرد و از عاقبت شومی که هومر داشت ترسانید ولی پسر شیفته ادبیات بود و تن به کار قضائی نداد و اندرز پدر را نشنید. |
| سفری به آتن و ((خاور نزدیک)) و ((سیسیل)) کرد چون به رم بازگشت به محافل مردم عشرت طلب راه یافت و از آنجا که از ثروت و بذلهگوئی و سواد بهره داشت به هر جا که راه مییافت اشعارش بی هیچ اشکالی ناشران متعددی داوطلب داشت. مثنویهائیکه درباره کورینا تحت عنوان عشقها سروده بود در سال 14 قبل از میلاد شهرت یافت و آنها را جوانان رومی می خواندند، در منظومهای که بعد از آن منتشر کر باز سخن از عشق میگفت و از اینکه در شکوه جنگ شعری نسروده عذر خواست. نمایشنامهای به نام مدیا نوشت که مورد استقبال فراوان در زمان حیات نویسندهاش قرار گرفت که اکنون در دست نیست. | | سفری به آتن و ((خاور نزدیک)) و ((سیسیل)) کرد چون به رم بازگشت به محافل مردم عشرت طلب راه یافت و از آنجا که از ثروت و بذلهگوئی و سواد بهره داشت به هر جا که راه مییافت اشعارش بی هیچ اشکالی ناشران متعددی داوطلب داشت. مثنویهائیکه درباره کورینا تحت عنوان عشقها سروده بود در سال 14 قبل از میلاد شهرت یافت و آنها را جوانان رومی می خواندند، در منظومهای که بعد از آن منتشر کر باز سخن از عشق میگفت و از اینکه در شکوه جنگ شعری نسروده عذر خواست. نمایشنامهای به نام مدیا نوشت که مورد استقبال فراوان در زمان حیات نویسندهاش قرار گرفت که اکنون در دست نیست. |
| اشعار عاشقانه اوید مخصوصاً آن قسمت که در مورد ((کورینا)) معشوقهاش سروده خیلی بیپرده و پر تمنا و دیوانهوار است و در مجموعه اشعار این شاعر عشق بازی و فریب نقش عمده بعهده دارد و رسالاتی نیز در این زمینهها تألیف کرد از جمله هنر عشق، درمان عشق، داروهای آرایش زنان، کتاب زنان قهرمان، کتاب مسخ. | | اشعار عاشقانه اوید مخصوصاً آن قسمت که در مورد ((کورینا)) معشوقهاش سروده خیلی بیپرده و پر تمنا و دیوانهوار است و در مجموعه اشعار این شاعر عشق بازی و فریب نقش عمده بعهده دارد و رسالاتی نیز در این زمینهها تألیف کرد از جمله هنر عشق، درمان عشق، داروهای آرایش زنان، کتاب زنان قهرمان، کتاب مسخ. |
| اوید در اوج بدنامی قرار گرفت و از راه انتشار اشعار و رسالات در زمینه عشقبازی شهرتی فراوان کسب کرد آثارش فراوان بفروش رسید. | | اوید در اوج بدنامی قرار گرفت و از راه انتشار اشعار و رسالات در زمینه عشقبازی شهرتی فراوان کسب کرد آثارش فراوان بفروش رسید. |
| ((کتاب مسخ)) شامل 15 کتاب در وزن هشت هجائی که در آن تناسخ جماد، جانور و انسان و خدایان را شرح داد. اوید همه اساطیر قدیمی یونانی و رومی را از آغاز خلقت جهان تا هنگامیکه قیصر خدائی یافت منظوم کرد. و این مجموعه اشعار تقریباً جنگ کاملی از همه مثلها و دانستنیهای اساطیری و … بود. | | ((کتاب مسخ)) شامل 15 کتاب در وزن هشت هجائی که در آن تناسخ جماد، جانور و انسان و خدایان را شرح داد. اوید همه اساطیر قدیمی یونانی و رومی را از آغاز خلقت جهان تا هنگامیکه قیصر خدائی یافت منظوم کرد. و این مجموعه اشعار تقریباً جنگ کاملی از همه مثلها و دانستنیهای اساطیری و … بود. |
| اوید در 51 سالگی بعد از اینکه کتاب مسخ را به پایان رسانید اوگوست امپراطور او را به شهر تومی که امروز ((کنستانتا)) نام و در کنار دریای سیاه قرار دارد تبعید کرد، اوید بالاجبار رو بدانجا نهاد و در کشتی چند بار مرگ را به چشم دید اما وقتی چشم گشود خود را در نزدیکی شهر تومی یافت و آرزو کرد کاش مرده بود، و آنجا پا نمیگذاشت نزدیک به ده سال در تبعید به سر برد و سرانجام در آنجا درگذشت اما طبق وصیت استخوانهایش برای دفن به ایتالیا آورده شد در نامههائی که برای زن سوم خود فابیا و دوستان خود میفرستاد غمهای فراوان خود را از تبعید بیان کرده بود و همه آنها از اندوه ژرف و آزردگی خاطر او حکایت میکند. از آثار اوید بوکاچیو، تاسو، چاوسر، ((اسپنسر)) سود جستند و نقاشان ((دوره رنسانس)) از اشعار شهوی وی تابلوهای گوناگون پرداختند. | | اوید در 51 سالگی بعد از اینکه کتاب مسخ را به پایان رسانید اوگوست امپراطور او را به شهر تومی که امروز ((کنستانتا)) نام و در کنار دریای سیاه قرار دارد تبعید کرد، اوید بالاجبار رو بدانجا نهاد و در کشتی چند بار مرگ را به چشم دید اما وقتی چشم گشود خود را در نزدیکی شهر تومی یافت و آرزو کرد کاش مرده بود، و آنجا پا نمیگذاشت نزدیک به ده سال در تبعید به سر برد و سرانجام در آنجا درگذشت اما طبق وصیت استخوانهایش برای دفن به ایتالیا آورده شد در نامههائی که برای زن سوم خود فابیا و دوستان خود میفرستاد غمهای فراوان خود را از تبعید بیان کرده بود و همه آنها از اندوه ژرف و آزردگی خاطر او حکایت میکند. از آثار اوید بوکاچیو، تاسو، چاوسر، ((اسپنسر)) سود جستند و نقاشان ((دوره رنسانس)) از اشعار شهوی وی تابلوهای گوناگون پرداختند. |
| در عصر اوگوست گرچه ادبیات در خدمت دولت و مقاصد آن بود با اینحال یک نوع ادبیات متعهد کلاسیک بوجود آمد که بر غنای ادبیات و زبان لاتین افزود. | | در عصر اوگوست گرچه ادبیات در خدمت دولت و مقاصد آن بود با اینحال یک نوع ادبیات متعهد کلاسیک بوجود آمد که بر غنای ادبیات و زبان لاتین افزود. |
- | ((گوینتیلیان)) (35-100 م) |
+ | __((گوینتیلیان)) (35-100 م)__ |
| مارکوس فبیوس کوینتیلیانوس Quintilianus استاد طراز اول معانی بیان در (35) میلادی به دنیا آمد، تاسیت، پلینی صغیر از شاگردانش بودند کتابی تحت عنوان فن خطابه در سال 96 نگاشت زن و دو پسرش را یکی پس از دیگری از دست داد و از دست دادن این عزیزان برایش بسی دردناک بود در تعریف معانی و بین و خطابه چنین گفته بود: «معانی و بیان علم خوب صحبت کردن است. تعلیم خطیب باید پیش از تولد او آغاز شود. مطلوب آنست که از پدر و مادر تحصیل کرده بوجود آید بطوریکه بتواند از همان هوا که تنفس میکند، تکلم صحیح و آداب نیکو را فراگیرد. تحصیل کرده وبزرگمنس شدن در یک نسل امکانپذیر نیست، آنکه میخواهد خطیب شود باید موسیقی بخواند، تا گوشش به هماهنگی آشنا شود. | | مارکوس فبیوس کوینتیلیانوس Quintilianus استاد طراز اول معانی بیان در (35) میلادی به دنیا آمد، تاسیت، پلینی صغیر از شاگردانش بودند کتابی تحت عنوان فن خطابه در سال 96 نگاشت زن و دو پسرش را یکی پس از دیگری از دست داد و از دست دادن این عزیزان برایش بسی دردناک بود در تعریف معانی و بین و خطابه چنین گفته بود: «معانی و بیان علم خوب صحبت کردن است. تعلیم خطیب باید پیش از تولد او آغاز شود. مطلوب آنست که از پدر و مادر تحصیل کرده بوجود آید بطوریکه بتواند از همان هوا که تنفس میکند، تکلم صحیح و آداب نیکو را فراگیرد. تحصیل کرده وبزرگمنس شدن در یک نسل امکانپذیر نیست، آنکه میخواهد خطیب شود باید موسیقی بخواند، تا گوشش به هماهنگی آشنا شود. |
| باید رقص بیاموزد، تا وزن و لطف فرا گیرد، فن نمایش یاد بگیرد تا فصاحت خود را را اطوار و حرکات جاندار سازد، ورزش کند تا سالم و نیرومند بماند، ادبیات بخواند تا سبکی را مخصوص خود کند، حافظه خود را تعلیم بدهد و گنجینهای از افکار بلند در اختیار آن بگذارد، علم تحصیل کند تا مقداری با طبیعت آشنا شود و فلسفه فرا گیرد تا شخصیت خود را طبق تقریرات منطق و فرضیات خردمندان قالب بریزد، و …» نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت جلد هشتم ترجمه ((پرویز داریوش)) برای خطا به پنج مرحله تصور کرده بود: تصور، ترتیب، سبک، حافظه و بیان. | | باید رقص بیاموزد، تا وزن و لطف فرا گیرد، فن نمایش یاد بگیرد تا فصاحت خود را را اطوار و حرکات جاندار سازد، ورزش کند تا سالم و نیرومند بماند، ادبیات بخواند تا سبکی را مخصوص خود کند، حافظه خود را تعلیم بدهد و گنجینهای از افکار بلند در اختیار آن بگذارد، علم تحصیل کند تا مقداری با طبیعت آشنا شود و فلسفه فرا گیرد تا شخصیت خود را طبق تقریرات منطق و فرضیات خردمندان قالب بریزد، و …» نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت جلد هشتم ترجمه ((پرویز داریوش)) برای خطا به پنج مرحله تصور کرده بود: تصور، ترتیب، سبک، حافظه و بیان. |
| برای خطابه وضح را اولین شرط میدانست، آنگاه اختصار، زیبائی میباشد و آنچه نوشته شده مکرر تصحیح و اصلاح گردد. | | برای خطابه وضح را اولین شرط میدانست، آنگاه اختصار، زیبائی میباشد و آنچه نوشته شده مکرر تصحیح و اصلاح گردد. |
| «بیان باید مانن انشاء احساسات را برانگیزد، اما از حرکات و اطوار زیاد باید اجتناب کرد «احساس و نیروی تصور است که ما را فصیح میسازد.» اما با دستهای برافراشته فریاد بزن، نعره بکش، نفس نفس بزن، سرت را بجنبان، دستهایت را بهم بکوب، برانت بزن، به سینهات و پیشانیت بکوب، تا یکراست در قلب تیره روترین افراد شنونده راه یابی.» نقل از تاریخ تمدن ((ویل دورانت)) جلد هشتم ترجمه پرویز داریوش. | | «بیان باید مانن انشاء احساسات را برانگیزد، اما از حرکات و اطوار زیاد باید اجتناب کرد «احساس و نیروی تصور است که ما را فصیح میسازد.» اما با دستهای برافراشته فریاد بزن، نعره بکش، نفس نفس بزن، سرت را بجنبان، دستهایت را بهم بکوب، برانت بزن، به سینهات و پیشانیت بکوب، تا یکراست در قلب تیره روترین افراد شنونده راه یابی.» نقل از تاریخ تمدن ((ویل دورانت)) جلد هشتم ترجمه پرویز داریوش. |
| این نویسنده سبکی قوی و در بیان تعریفات مدرسی و طبقهبندیها و تمایزات قدرتی فراوان و علاوه بر این نوشتههایش ازم وازین اخلاقی بهره بسیار داشت. | | این نویسنده سبکی قوی و در بیان تعریفات مدرسی و طبقهبندیها و تمایزات قدرتی فراوان و علاوه بر این نوشتههایش ازم وازین اخلاقی بهره بسیار داشت. |
| پوبلیوس پاینیوس ستاتیوس Publius Papinius Statius از مردم ناپل بود در بدیهه سرائی مهارتی داشت که مایه شگفتی بود حماسهای به نام Thebid در باره جنگ هفت شهر تبس تألیف کرد که در زمان خودش معروفیت و مقبولیت فراوان داشت و جایزه اول مسابقه شعر را به او دادند. اما این اشعار امروزه بواسطه فراوانی اسامی اساطیری برای خوانندگان زبان لاتین خیلی دشوار است. | | پوبلیوس پاینیوس ستاتیوس Publius Papinius Statius از مردم ناپل بود در بدیهه سرائی مهارتی داشت که مایه شگفتی بود حماسهای به نام Thebid در باره جنگ هفت شهر تبس تألیف کرد که در زمان خودش معروفیت و مقبولیت فراوان داشت و جایزه اول مسابقه شعر را به او دادند. اما این اشعار امروزه بواسطه فراوانی اسامی اساطیری برای خوانندگان زبان لاتین خیلی دشوار است. |
| مجموعه اشعاری تحت عنوان Silvae که در وصف طبیعت و قصایدی در مدح عدهای سرود از کارهای با ارزش و جالبش بود. | | مجموعه اشعاری تحت عنوان Silvae که در وصف طبیعت و قصایدی در مدح عدهای سرود از کارهای با ارزش و جالبش بود. |
| آشیل نامهای در ناپل سرود، اشعارش از مطالب اخلاقی مایه دارد. در سال 96 میلادی در 35 سالگی مرد. | | آشیل نامهای در ناپل سرود، اشعارش از مطالب اخلاقی مایه دارد. در سال 96 میلادی در 35 سالگی مرد. |
| مارکوس والریوس مارتیالیس Martialis در 40 میلادی در اسپانیا بدنیا آمد اما در 24 سالگی به رم آمد و با لوکان و سنکا دوست شد، به قول خود وی اشعارش را در سراسر امپراطوری رم میخواندند با اینحال وضع زندگی او به قدری بد بود که در ازاء شامی قصیدهای میسرود. اما وی بندهوار برای ثروتمندان مدیحه میسرود و در برابر آنها موفق به خریدن خانه محقری شد با اینحال وی استاد نظم و در هم بطور ماهر و منظومههایش را در 1561 مضمون خوب و بد شامل 12 جلد سروده بود. | | مارکوس والریوس مارتیالیس Martialis در 40 میلادی در اسپانیا بدنیا آمد اما در 24 سالگی به رم آمد و با لوکان و سنکا دوست شد، به قول خود وی اشعارش را در سراسر امپراطوری رم میخواندند با اینحال وضع زندگی او به قدری بد بود که در ازاء شامی قصیدهای میسرود. اما وی بندهوار برای ثروتمندان مدیحه میسرود و در برابر آنها موفق به خریدن خانه محقری شد با اینحال وی استاد نظم و در هم بطور ماهر و منظومههایش را در 1561 مضمون خوب و بد شامل 12 جلد سروده بود. |
| ((مارتیال)) شاعری از توده مردم است که بیشتر به وصف زندگی آنها همراه با هجو و نیشخند پرداخته و اشخاص منظومههای وی از طبقات پست مردم از جمله زندانیان، روسپیان، بندبازها، پینهدوزها است. از عشق و جهنم در آثارش خبری نیست. | | ((مارتیال)) شاعری از توده مردم است که بیشتر به وصف زندگی آنها همراه با هجو و نیشخند پرداخته و اشخاص منظومههای وی از طبقات پست مردم از جمله زندانیان، روسپیان، بندبازها، پینهدوزها است. از عشق و جهنم در آثارش خبری نیست. |
| خود شاعر از بدمضمونی و بلهوسی اشعارش سخن گفته است: «یک صفحه از آثار من نیست که از بلهوسی آگنده نباشد» مارتیال در 57 سالگی به زادگاه خود بازگشت و مورد احترام مردم قرار گرفت و خود نیز کم و بیش از رذائل اخلاقی دست شسته بود. وفاتش کمی پیش از سال 101 میلادی اتفاق افتاد. | | خود شاعر از بدمضمونی و بلهوسی اشعارش سخن گفته است: «یک صفحه از آثار من نیست که از بلهوسی آگنده نباشد» مارتیال در 57 سالگی به زادگاه خود بازگشت و مورد احترام مردم قرار گرفت و خود نیز کم و بیش از رذائل اخلاقی دست شسته بود. وفاتش کمی پیش از سال 101 میلادی اتفاق افتاد. |
| مه له آگر Meleager در حدود صد سال پیش از اشعاری عاشقانه و شورانگیز در وصف زنان زیبا و پسران رعنا میسرود. | | مه له آگر Meleager در حدود صد سال پیش از اشعاری عاشقانه و شورانگیز در وصف زنان زیبا و پسران رعنا میسرود. |
| مله آگه اشعار یونانی را زیر عنوان تاج گل از شاعرنی چون سافو و سایر شاعران حتی اشعار خویش را در این مجموعه و مجموعههای دیگر گردآوری و به نام گلچین اشعار یونانی مملو از کنایهها و استعارات در زمینههای خوب و بد میباشد گردآوری کرد. | | مله آگه اشعار یونانی را زیر عنوان تاج گل از شاعرنی چون سافو و سایر شاعران حتی اشعار خویش را در این مجموعه و مجموعههای دیگر گردآوری و به نام گلچین اشعار یونانی مملو از کنایهها و استعارات در زمینههای خوب و بد میباشد گردآوری کرد. |
| مله آگر چهار هزار قطعه شعر گردآوری کرد که درباره مضامین و موضوعات گوناگون است از جمله اطباء، مربیان، زنان هرزه و بداخلاق و مقاطعه کاران مورد بحث قرار گرفتهاند. علاوه بر این از مشت زنان و افسانههای خدایان مطالب جالب دیده میشود. از ایمان، بی ایمانی، از مرگ ترس نیز سخن دلاویز درین مجموعه اشعار فراهم گشته است. | | مله آگر چهار هزار قطعه شعر گردآوری کرد که درباره مضامین و موضوعات گوناگون است از جمله اطباء، مربیان، زنان هرزه و بداخلاق و مقاطعه کاران مورد بحث قرار گرفتهاند. علاوه بر این از مشت زنان و افسانههای خدایان مطالب جالب دیده میشود. از ایمان، بی ایمانی، از مرگ ترس نیز سخن دلاویز درین مجموعه اشعار فراهم گشته است. |
| قدرت طبع و شیوائی کلام مله آگر از بسیاری از شاعارن دوران ما کمتر نیست. | | قدرت طبع و شیوائی کلام مله آگر از بسیاری از شاعارن دوران ما کمتر نیست. |
| ((ریو کریوستوم)) (روی زرین دهان)(40-120 میلادی) از خانوادهای اشرافی و ثروتمند بود، در زمینه خطابه شهرت فراوان بهم رسانید از مشرب ((سوفسطائیان)) پیروی میکرد، در سال 82 میلادی از ایتالیا تبعید شد و در مدت سیزده سال به اطراف سفر کرد و بابت خطابههای خود پولی نمیگرفت بلکه با دسترنج و کار یدی امرار معیشیت میکر چون مورد عفو حکومت قرار گرفت به وطن خویش بازگشت، هشتاد خطابه از این خطیب به جا مانده است. خطابههای وی اگر چه پر اطناب و خسته کننده به نظر می رسد اما در روزگار خویش خیلی مورد توجه مردم بود و به سخنان دلاویز وی گوش میدادند حتی با یک سخنرانی بالبداهه وی دو سپاه دست از جنگ کشیدند. | | ((ریو کریوستوم)) (روی زرین دهان)(40-120 میلادی) از خانوادهای اشرافی و ثروتمند بود، در زمینه خطابه شهرت فراوان بهم رسانید از مشرب ((سوفسطائیان)) پیروی میکرد، در سال 82 میلادی از ایتالیا تبعید شد و در مدت سیزده سال به اطراف سفر کرد و بابت خطابههای خود پولی نمیگرفت بلکه با دسترنج و کار یدی امرار معیشیت میکر چون مورد عفو حکومت قرار گرفت به وطن خویش بازگشت، هشتاد خطابه از این خطیب به جا مانده است. خطابههای وی اگر چه پر اطناب و خسته کننده به نظر می رسد اما در روزگار خویش خیلی مورد توجه مردم بود و به سخنان دلاویز وی گوش میدادند حتی با یک سخنرانی بالبداهه وی دو سپاه دست از جنگ کشیدند. |
| فحشاء و بردگی را محکوم میکرد، از تجمل پرستی و موهوم پرستی مردم و رذایل اخلاقی آنها سخت انتقاد مینمود. از فقر و تهیدستی مردم سخت غمگین بود و ثروتمندان و حکمرانان را مورد عتاب و خطاب قرار میداد شرافت و صداقت و تقوی را میستود. | | فحشاء و بردگی را محکوم میکرد، از تجمل پرستی و موهوم پرستی مردم و رذایل اخلاقی آنها سخت انتقاد مینمود. از فقر و تهیدستی مردم سخت غمگین بود و ثروتمندان و حکمرانان را مورد عتاب و خطاب قرار میداد شرافت و صداقت و تقوی را میستود. |