منو
 کاربر Online
1027 کاربر online
تاریخچه ی: اخلاق و دنیاپرستی

نگارش: 2


یک فصل دیگر هم در اسلام هست که آن نیز ایجاب می‏کند که از اهمیت دادن به مادیات کاسته شود و آن فصل تربیت و اخلاق است .

این قسمت را سایر مکاتب تربیتی هم قبول دارند که برای تربیت اجتماعی‏ بشر و برای آمادگی بشر برای زندگی اجتماعی باید کاری کرد که افراد هدف و ایده‏آل معنوی داشته باشند و به مادیات حرص نورزند . آتش حرص و طمع هر اندازه تیزتر بشود موجب عمران و آبادی اجتماع که نمی شود سهل است ، موجب خرابی و ویرانی اجتماع هم می‏گردد .

از نظر سعادت یک فرد هم هر چند نباید افراط کرد و مانند برخی از فلاسفه گفت که سعادت و خوشی در ترک همه چیز است ، اما بدو ن شک طبع‏ مستغنی و بی اعتنا یکی از شرایط اولیه سعادت است .

اینجا به یک توضیح دیگر نیازمندیم . ممکن است کسی تصور کند که از آنچه گفتیم که منظور جلوگیری از انحصار و محدود شدن علایق بشر به مادیات‏ است ، این توهم پدید آید که باید هم خدا را دوست داشت و هم دنیا را ، هم ماده را کمال مطلوب قرارداد و هم معنی‏ را ، یعنی نوعی شرک . خیر ، منظور این نیست .

منظور این است که انسان‏ یک سلسله عواطف و دلبستگیهای طبیعی به اشیاء دارد که اینها براساس‏ حکمتهایی در انسان آفریده شده و همه انبیاء و اولیاء از این گونه عواطف‏ بهره‏مند بوده‏اند و خداوند را بر آنها شکر می‏کرده‏اند ، و اینها نه قطع‏ شدنی است و نه فرضا قطع شدنی باشد ، خوب است که قطع شود .

انسان ظرفیت دیگری دارد ماورای این میلها و عواطف ، و آن ظرفیت کمال‏ مطلوب داشتن است ، ایده‏آل داشتن است .


دنیا و مادیات نباید به صورت‏ ایده‏آل و کمال مطلوب درآید ، محبتی که مذموم است این گونه محبت است .



میلها و عواطف یک نوع استعداد است در بشر و به منزله ابزارهایی برای‏ زندگی هستند ، اما استعداد کمال مطلوب داشتن استعداد خاصی است که از عمق انسانیت و جوهر انسانیت سرچشمه می‏گیرد و از مختصات انسان است .

پیامبران نیامده‏اند میلها را و عواطف را از بین ببرند و سرچشمه آنها را بخشکانند ، بلکه آنها آمده‏اند دنیا و مادیات را از صورت کمال مطلوب‏ خارج نمایند و خدا و آخرت را به عنوان کمال مطلوب عرضه نمایند و در حقیقت ، انبیاء می‏خواهند نگذارند که دنیا و مادیات از جایگاه طبیعی خود ، یعنی مورد رغبت و میل و عاطفه بودن ، که جایگاهی طبیعی است و نوعی‏ پیوند طبیعی میان انسان و اشیاء است خارج شده نقل مکان دهد و در آن‏ جایگاه مقدس که قلب نامیده می‏شود و هسته مرکزی وجود انسان است و ظرفیت انسانی او است و کانون کشش او به سوی لا یتناهی است ، بنشیند و بالطبع مانع پرواز انسان به سوی کمال لا یتناهی گردد .

اینکه در قرآن کریم وارد شده ( احزاب ، . 4)

« ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه
یعنی خداوند در اندرون کسی دو دل قرار نداده




به منظور این نیست‏ که مردم یا باید به خدا علاقه داشته باشند یا به غیر خدا از زن و فرزند و مال و غیره ، مقصود این است که مردم باید یک هدف اعلی و منتهای آرزو داشته باشند .

دو چیزی که با هم جمع نمی شود این است که منتهای آرزو خدا باشد یا مادیات دنیوی ، و الا صرف علاقه به چند چیز در آن واحد خیلی واضح‏ است که میسر است .


منبع: بیست گفتار
نویسنده: شهید مطهری
صفحه249-250






تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [09:55 ]   3   محمد ورهرام      جاری 
 چهارشنبه 29 تیر 1384 [13:09 ]   2   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 خرداد 1384 [03:49 ]   1   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..