| ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام)) فرمود: | | ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام)) فرمود: |
- | در زمان حکومت ((عمر بن خطاب|عمر بن خطاب ))، شخصی به نام ((قدامة بن مظعون ))شراب نوشید و دو نفر علیه او گواهی دادند. یکی شخصی به نام ((عمرو تمیمی ))که اخته بود و دومی ((معلی بن جارود )). ولی یکی از این دو نفر گواهی داد که او را در حال نوشیدن شراب دیده است و دیگری گواهی داد که او را در حال استفراغ و بیرون ریختن شراب از دهان دیده است. |
+ | در زمان حکومت ((عمر بن خطاب|عمر بن خطاب))، شخصی به نام ((قدامة بن مظعون)) شراب نوشید و دو نفر علیه او گواهی دادند. یکی شخصی به نام ((عمرو تمیمی)) که اخته بود و دومی ((معلی بن جارود)). ولی یکی از این دو نفر گواهی داد که او را در حال نوشیدن شراب دیده است و دیگری گواهی داد که او را در حال استفراغ و بیرون ریختن شراب از دهان دیده است. |
- | عمر با جمعی از اصحاب پیامبر مشورت کرد. از جمله به ((حضرت امیرالؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) هم گفت:« ای ابوالحسن، نظر تو چیست؟ تو همان هستی که ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله ))دربارهات فرموده که آگاه ترین افراد امت و برحقترین قضاوتکننده هستی. گواهی این دو شاهد، با هم یکسان نیست.» |
+ | عمر با جمعی از اصحاب پیامبر مشورت کرد. از جمله به ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) هم گفت:« ای ابوالحسن، نظر تو چیست؟ تو همان هستی که ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله)) دربارهات فرموده که آگاه ترین افراد امت و بر حق ترین قضاوت کننده هستی. گواهی این دو شاهد، با هم یکسان نیست.» |
| علی علیه السلام فرمود:« چرا؛ گواهی آنها با هم یکسان است زیرا از اینکه یکی از آنها او را در حال استفراغ شراب دیده، معلوم میشود که شراب نوشیده که بالا آورده است.» | | علی علیه السلام فرمود:« چرا؛ گواهی آنها با هم یکسان است زیرا از اینکه یکی از آنها او را در حال استفراغ شراب دیده، معلوم میشود که شراب نوشیده که بالا آورده است.» |
| عمر پرسید:« آیا شهادت خواجه درست است؟» | | عمر پرسید:« آیا شهادت خواجه درست است؟» |
| حضرت فرمود:« بیریشی خواجه، مثل نداشتن عضوهای دیگر بدن است و دخلی به شهادتدادن ندارد.» | | حضرت فرمود:« بیریشی خواجه، مثل نداشتن عضوهای دیگر بدن است و دخلی به شهادتدادن ندارد.» |