تاریخچه ی:
اجماع
اجماع، اصطلاح ((اصولی ))و آن یکی از ((ادلّه اربعه ))است که عبارتند از: کتاب (قرآن) سنت، عقل و اجماع.
اجماع در لغت به معنای عزم و اتفاق است و در اصطلاح اصولین، اتفاق اهل فن در یک مسئله می باشد، بنابر اصطلاح ((شیعه|شیعه ))اگر مجتهدترین و متخصصین ((علم فقه ))بر یک مسئله اتفاق داشته باشد آن را باید قبول کرد و مسلم دانست.
در اجماع دو چیز مهم و قابل بحث است، یک بحث در تحقق اجماع و دیگری در حجیت اجماع ،اما تحقق اجماع عبارت است از اتفاق جمیع علما در عصر واحد بر یک امر دینی، که باید گفت تحصیل چنین چیزی یعنی اطلاع بر رأی و فتوای جمیع علما که در کشورها و شهرهای مختلف پراکنده اند، کار بسیار مشکل است.
گفته اند: که اجماع نزد شیعه، عبارت از اتفاقی است که کاشف از قول و رأی امام معصوم علیه السلام باشد، حال این کشف چه از قبیل تضمن یا التزام باشد یا به قاعده لطف و تقریر. یعنی اینکه از اتفاق علما و فقها به دست آید که امام معصوم علیه السلام یکی از مجمعین است یا قول و رأی مجمعین در بر گیرنده رضا و قول معصوم باشد و یا از باب قاعده لطف و عنایت خداوند که نباید بندگان را به گمراهی بیاندازد، در صورتی که علما بر یک امر دینی اتفاق کنند که بر خلافت واقع باشد، لازم است که خداوند مانعی ایجاد کند که نگذارد این اتفاق شکل بگیرد. و بنابر مذهب شیعه حجیت اجماع نیز به همین کاشف بودن از قول معصوم علیه السلام است. پس اجماع به تنهایی و مستقلاً ،قطع نظر از کاشفیت ،حجت نیست. ولی اهل سنت اجماع به تنهایی راحجت می دانند.
اجماع دارای اقسام زیاد است: اجماع محصل، اجماع منقول، اجماع بسیط، اجماع مرکب و. . .
وساپل شیخ انصاری ؛ اصطلاحات الاصول ،ص 23