براهین عقلی متعددی در اثبات وجود نفس به عنوان جوهری غیرمادی اقامه شده است که در یکی از برهانها، نخست به اثبات غیرمادی بودن پدیدههای ذهنی پرداخته میشود. یعنی ثابت میشود که احساس و ادراک را نمیتوان همان فعالیتهای فیزیکی مغز و سلسله اعصاب دانست و پس از آن این نکته ثابت میگردد که این پدیدههای ذهنی به جوهری غیر مادی به نام نفس متکیاند و آگاهی، احساس، ادراک، آرزو و میل، افعال و احوال او میباشند.
«جان هاسپرس» به منظور اثبات غیر مادی بودن پدیدههای ذهنی، بیشتر به مساله مکانمند نبودن این پدیدهها توجه کرده است.
پ
انسان با علم حضوری، واقعیت و جوهری را در خود مییابد که در طول سالیان حیات خویش استمرار و ثبات داشته است و کلیه فعالیتهای ارادی و پدیدههای ذهنی خویش را به او نسبت میدهد این بیان به وضوح جوهر بودن نفس را اثبات میکند.
اثبات تجرد و غیر مادی بدون این جوهر محتاج بیان دیگری است یعنی اثبات غیر مادی بودن پدیدههای ذهنی اگر ادراک و احساسی که به جوهری به نام «من» منتسب است غیرمادی و مجرد باشد، پس مسلماً «من» به عنوان فاعل و عامل این
احساسات و ادراکات جوهری مجرد خواهد بود.
استدلال دیگر بر تجرد این جوهر نفس بررسی این واقعیت است که خواص ماده بر این جوهر صادق نیست.