نام او عبدالله و نام پدرش قیس بن سلیم بود، مادرش نیز ظبیه نام داشت. وی از قبیله« اشعر» و اهل یمن بود و چون کنیه اش ابو موسی بود به این نام شهرت داشت.
وی در سال های آغازین اسلام از یمن به مکه آمد و با سعید بن عاص پیمان بست و حلیف او شد (یعنی سعید بن عاص سوگند خورد که از او حمایت کند و از پایمال شدن حقوقش جلوگیری نماید) وی را مردی ساده لوح خوانده اند.
ابو موسی در مکه مسلمان شد و به یمن بازگشت. ابوموسی تا سال 7 هجری در یمن ماند و در آن سال همراه با گروه دیگری از اقوامش سوار بر کشتی شدند تا از راه دریا به مدینه بیایند؛
جعفر طیار و گروهی دیگر از
مهاجران حبشه نیز در همان هنگام از حبشه عازم مدینه شدند.
کشتی ابوموسی همزمان با کشتی جعفر به سواحل حجاز رسید و آن ها با هم در
خیبر خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رسیدند. این تقارن زمانی باعث شده است که گروهی به غلط ابوموسی را از مهاجران حبشه به شمار آوردند.
ابوموسی از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مامور جمع آوری زکات مردم زیبد و عدن شد؛ وی پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در فتوحات
ایران،
شام «سوریه» و جزیره شرکت کرد و از فرماندهان سپاه مسلمانان به شمار می رفت، وی از سوی عمر حاکم بصره شد، اما
عثمان او را عزل کرد .
از آن پس برای زندگی به کوفه رفت و در سال های پایانی خلافت عثمان با درخواست مردم کوفه، به جای سعد بن عاص حاکم کوفه شد و در آغاز حکومت علی علیه السلام نیز بر این سمت باقی بود و آن حضرت به او دستور داد که مردم کوفه را برای رویارویی با سپاه ناکثین (جنگ جمل )بسیج کند، اما ابو موسی از این کار خودداری کرد و این کار را فتنه خواند و حتی از مردم خواست که به کمک هیچ گروهی نروند تا از فتنه به دور باشند.
حضرت علی علیه السلام ابوموسی را از حکومت کوفه عزل کرد و از آن پس ، او از آن حضرت دلخور بود؛ وی
عبدالله بن عمر را شایسته خلافت می دانست و بر علی علیه السلام مقدم می داشت.
وی در جریان
حکمیت با فشار و اصرار گروهی از یاران فریب خورده حضرت علی علیه السلام به عنوان نماینده سپاه
عراق انتخاب شد و با نیرنگ
عمرو عاص، علی علیه السلام را از حکومت خلع کرد.
از این رو ابوموسی در جریان حکمیت خیانت بزرگی در حق امام علی علیه السلام و دیگر یاران آن حضرت کرد و مستحق نفرین های حضرت علی علیه السلام گردید .
ابوموسی پس از شهادت حضرت علی علیه السلام به
مکه رفت و در سال 42 یا 52 هجری در آن جا در گذشت.
مراجعه شود به
فریب خوردن ابوموسی اشعری در ماجرای حکمیّت
منابع: اسدالغابه، ج 6، ص 306 و ج 3، ص 367/ قاموس الرجال 6، ص 557.