منو
 صفحه های تصادفی
دانشنامه:راهنمای منوها
آخرین خطبه امام علی علیه السلام
شلیاق «صورت فلکی»
درس جامعه شناسی 2
مورفولوژی ریشه
مشکلات مراحل نوجوانی
امام حسن عسگری و خبر غیبی از حال یاران
احداث مسجدی وسیع در کوفه توسط امام مهدی علیه السلام
چگونه ابراز وجود کنیم؟
تغذیه فوتبالیست
 کاربر Online
618 کاربر online
تاریخچه ی: ابو محمد حسن بن علی داعی

V{maketoc}
!ابو محمد حسن بن علی داعی
«301 - 304 ق / 914 - 917 م»

با گذشت سیزده سال از مرگ محمد بن زید داعی «287 ق / 900 م»، از دست رفتن استقلال ((طبرستان)) و حاکم شدن عمال سامانی، با وجودی که با ((حسن سلوک ))با مردمان آن دیار برخورد می‏شد، اما ناخرسندی و نارضایتی از حاکمیت عمال سامانی و خراسان برای مردمان آن دیار گران می‏آمد. با مرگ ابوالعباس عبدالله که همواره با عدل و داد در منطقه برخورد می‏کرد و جانشینی صعلوک که پیش از آن والی ((ری)) بود، این نارضایتی بیشتر شد.

در طی این سال ها، سید حسینی به نام ابو محمد حسن بن علی، از یاران و نزدیکان محمد بن زید، که خود فقیه، ادیب و مجاهد بود، زمان را برای خروج مجدد و احیای امارت زیدی در طبرستان مناسب یافت. این سید که بعدها خود را ((ناصر الحق)) لقب داد، از یاران محمد بن زید بود که از علما و مجاهدان ((زیدیه)) محسوب می‏شد. او در جنگ هایی که همراه محمد بن زید کرده بود بر اثر ضربه سلاح دشمن و یا در دوران اسارت و شکنجه‏هایی که دیده بود، به گوشش آسیب رسید که به همین سبب او را اطروش (= کر) می‏خواندند.

! نشر علم و ترویج دین
او بعد از واقعه محمد بن زید و غلبه ((سامانیان)) بر ولایت طبرستان، به ولایت ((دیلم)) رفت و آن جا در طی سال ها اقامت همچون فقیهی زاهد اوقات خود را در نشر علم و ترویج دین مصروف داشت که به تدریج طوایف دیلم را به اسلام و مذهب زیدیه علاقمند کرد و در نواحی دیلم مسجدهایی نیز بنا نمود. سید ناصر با آن که در نزد محمد بن زید با نظر سوء ظن نگریسته می ‏شد و داعی دوم، چون او را از داعیه قدرت طلبی و فرصت جویی خالی نمی‏دید به او اعتماد زیادی نداشت. سید ناصر، در این مدت که به ترویج مذهب زیدی و تعلیم فقه و عقاید در ولایت دیلم اشتغال داشت، مکرر اشعاری در مرثیه داعی می‏سرود و خاطره او را نزد مریدان زنده نگه می‏داشت. از این رو، به تدریج خاطر دوران امارت محمد بن زید با تصویری درخشان تر از آن چه در واقعیت بود، در نزد اکابر دیلم و(( طبرستان ))احیاء شد و بالاخره ناخرسندی از ادامه حکومت بیگانه در داخل ولایت نیز محرک بروز ناآرامی هایی شد.


وقتی تعداد قابل ملاحظه‏ای از اهل ((گیلان)) و دیلم هوا خواه سید اطروش و تابع طریقه او شدند، او به عنوان خونخواهی محمد بن زید، خود را آماده خروج نشان داد. و هنگامی که بزرگان گیل و دیلم بر وی جمع آمدند و با او بیعت کردند، نهضت خود را آشکار ساخت. آن گاه پسر خود ابوالحسن احمد را که بعدها صاحب جیش «= ((سپهسالار))» خوانده شد، به رویان فرستاد و خود نیز به کلار رفت. در کلار، اسپهبد ولایت با او بیعت کرد و در رویان اهل ولایت به حمایت از صاحب الجیش، عاملی را که از جانب سامانیان در آن جا بود، از شهر بیرون راندند.


!با خاک یکسان شدن حصار چالوس
اطروش از کلار، خویشاوند خود سید ((حسن بن قاسم)) را به چالوس فرستاد. در برخوردی که بین سپاه داعی با لشکر سامانیان روی داد، ابن صعلوک با پانزده هزار سپاهش با او رو به رو شد. حصار چالوس که از دیر باز برای مقابله با طوایف دیلم برای حفظ شهر به وجود آمده بود، با خاک یکسان شد و خون کشته شدگان قوم با امواج رود به دریا رفت. بالاخره ابن صعلوک شکست خورد و اهل شهر، مقدم سپاهیان داعی را با خرسندی استقبال کردند «جمادی الثانی 301 ق / ژانویه 914 م». ابن صعلوک در آمل و ساری نیز نتوانست در مقابل یاران داعی مقاومت کند در نتیجه به ((گرگان)) و ((ری)) رفت.


!فرصت دوباره برای دولت ((علویان))
داعی جدید که بعد از خروج، به نام ناصر الحق و ناصر کبیر خوانده شد، در آمل به سرای ((حسن بن زید)) نزول کرد و از اهل آن جا به اخذ بیعت اهل بیت، آن گونه که در نزد ائمه زیدی معمول بود، اقدام کرد. در ساری هم عبدالله پسر حسن العقیقی به حمایت او علم سپید بیرون آورد و با فوجی از ((گیل)) و دیلم که ناصر در تحت فرمانش گذاشته بود، با اسپهبد شهریار محاربه کرد، هر چند عقیقی کشته شد و اسپهبد با ارسال سر او برای ابن صعلوک، وفاداری خود را نسبت به ((آل سامان)) نشان داد، اما مقارن کشته شدن امیر احمد بن اسماعیل در ((بخارا))، ساری به دست ناصر افتاد و پسر او، ((ابوالقاسم جعفر))، از آن جا در مقابل سپاه بخارا دفاع سرسختانه کرد که سرانجام طبرستان برای ناصر، آزاد شد. ((اسپهبد شروین)) با وی صلح کرد که دولت علویان این گونه، برای باری دیگر در طبرستان فرصت تجدید یافت.


اما ناصر کار امارت را به خویشاوندان خود، حسن بن قاسم واگذاشت که به همین سبب پسرانش از او ناخرسند شدند. پسرش ((ابوالحسین احمد)) معروف به صاحب جیش که ظاهراً به جهت امامی بودنش در نزد پدر چندان مقبول نبود در طی بعضی اشعار خود بر این انتخاب پدر اعتراض هم کرد.


!فرقه ناصریه
ناصر در اواخر عمر از حکومت کناره گرفت و با توجه به توطئه حسن بن قاسم، زمام امور کارها را به دست فرزندش ابوالحسین احمد سپرده بود. وی در شعبان 304 ق / فوریه 917 م دار فانی را وداع گفت. مدت حکمروایی او دو سال و سه ماه و چند روز بود. ناصر کبیر در عصر خود به فضل و ادب و زهد و ورع شهرت داشت و مجلس او محل تردد شعرا، اهل فضل و اصحاب نظر بود. وی شاعری ظریف طبع، نکته سنج و با ذوق بود که ظاهراً مدتی نیز از محضر ((امام حسن بن علی العسکری)) «ع» استفاده کرده بود و در مسأله امامت هم بنا بر پاره‏ای مآخذ، تصنیفاتی داشت. ناصر در مذهب زیدیه صاحب مقالات خاصی است و فرقه ناصریه در قوم بدو منسوب است.

!مطلب مرتبط با موضوع:

((ناصر اطروش))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 13 آبان 1385 [09:36 ]   6   آآوا رسا      جاری 
 شنبه 13 آبان 1385 [09:32 ]   5   آآوا رسا      v  c  d  s 
 شنبه 13 آبان 1385 [09:30 ]   4   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [10:27 ]   3   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [10:19 ]   2   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [10:15 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..