منو
 صفحه های تصادفی
اثر گلخانه‌ای جو
ابومنصور فرامرز
آویشن شیرازی
تصور
نظریه اختلال
حسن بن محمد از امامان اسماعیلی
فیزیولوژی تنش در گیاهان
تفاوت نگاه انسان و دوربین
گاو قطبی
ژئوشیمی
 کاربر Online
833 کاربر online
تاریخچه ی: ابومنصور فرامرز

تفاوت با نگارش: 1

Lines: 1-13Lines: 1-14
 +V{maketoc}
 !ابومنصور فرامرز !ابومنصور فرامرز
  « 455- 443 ق / 1063 -1051 م»   « 455- 443 ق / 1063 -1051 م»
 ظهیرالدین ابومنصور فرامرز، پسر علاء الدوله - ((ابوجعفر محمد بن رستم دشمنزیار ))- بود که در روزگار چیرگی ((غزنویان))، از سوی پدر، به گروگان نزد سلطان مسعود می‏زیست. پس از پیکار دندانقان او را گرفتند و به نزد ((طغرل)) بردند و او فرامرز را بنواخت. فرامرز پس از مرگ علاء الدوله، در ((اصفهان)) به جای پدر نشست و از کوتوال دژ نطنز خواست که بخشی از اموال علاء الدوله را که در آن جا محفوظ بود، به اصفهان بفرستد. اما کوتوال مخالفت کرد و فرامرز همراه برادرش ابوحرب به نطنز تاخت. ابوحرب که می‏دید برادرانش ابومنصور و گرشاسب، هر یک بخشی از قلمرو پدر را تصاحب کرده‏اند، ظاهراً برای پیشبرد کار خویش، با کوتوال مذکور بر علیه برادرش فرامرز، همداستان شد و فرامرز ناکام به ((اصفهان)) بازگشت. ابوحرب که از انتقام برادر بیمناک بود، از ((سلجوقیان)) ((ری)) مدد خواست. گروهی از سلجوقیان به یاری او شتافتند و پس از تصرف و غارت کاشان آن جا را به ابوحرب سپردند. فرامرز سپاه فرستاد تا آن جا را باز پس گیرد. ابوحرب نیز به نوبه خود سپاهی تدارک دید و برای تصرف اصفهان روانه آن دیار شد، اما در مصاف دو سپاه به سختی از فرامرز شکست خورد و خود در محاصره افتاد. اندکی بعد به شیراز نزد ((عمادالدین)) ابوکالیجار گریخت. از این تاریخ به بعد، فرامرز مکرراً با هجوم و تاخت و تازهای عمادالدین ابوکالیجار از ((شیراز)) و ابراهیم نیال برادر طغرل مواجه بود. عاقبت نیز برای جلوگیری از تهاجم طغرل، با قبول خراج، خود را در پناه او قرار داد. مدتی بعد بار دیگر روابط میان عمادالدین ابوکالیجار و فرامرز به خاطر تصرف دو دژ در کرمان توسط فرامرز، تیره شد و کار به جنگ کشید. فرامرز بار دیگر در نبرد شکست خورد و از بیم حمله ابوکالیجار به اصفان، قبول کرد که خطبه به نام وی بخواند. اما این پیمان شکنی با ((طغرل سلجوقی)) بود. عاقبت نیز به طغرل در 443 ق / 1051 م، اصفهان را محاصره و تسخیر کرد اما با شهریار فرامرز و سرکردگان سپاه او با نیکی رفتار نمود و حتی ((یزد)) و ابرقو را به ((اقطاع)) فرامرز داد. بدین ترتیب دوره فرمانروایی کاکوییان ((همدان)) و اصفهان به پایان آمد و از همین تاریخ امارتشان در یزد آغاز می‏شود.  ظهیرالدین ابومنصور فرامرز، پسر علاء الدوله - ((ابوجعفر محمد بن رستم دشمنزیار ))- بود که در روزگار چیرگی ((غزنویان))، از سوی پدر، به گروگان نزد سلطان مسعود می‏زیست. پس از پیکار دندانقان او را گرفتند و به نزد ((طغرل)) بردند و او فرامرز را بنواخت. فرامرز پس از مرگ علاء الدوله، در ((اصفهان)) به جای پدر نشست و از کوتوال دژ نطنز خواست که بخشی از اموال علاء الدوله را که در آن جا محفوظ بود، به اصفهان بفرستد. اما کوتوال مخالفت کرد و فرامرز همراه برادرش ابوحرب به نطنز تاخت. ابوحرب که می‏دید برادرانش ابومنصور و گرشاسب، هر یک بخشی از قلمرو پدر را تصاحب کرده‏اند، ظاهراً برای پیشبرد کار خویش، با کوتوال مذکور بر علیه برادرش فرامرز، همداستان شد و فرامرز ناکام به ((اصفهان)) بازگشت. ابوحرب که از انتقام برادر بیمناک بود، از ((سلجوقیان)) ((ری)) مدد خواست. گروهی از سلجوقیان به یاری او شتافتند و پس از تصرف و غارت کاشان آن جا را به ابوحرب سپردند. فرامرز سپاه فرستاد تا آن جا را باز پس گیرد. ابوحرب نیز به نوبه خود سپاهی تدارک دید و برای تصرف اصفهان روانه آن دیار شد، اما در مصاف دو سپاه به سختی از فرامرز شکست خورد و خود در محاصره افتاد. اندکی بعد به شیراز نزد ((عمادالدین)) ابوکالیجار گریخت. از این تاریخ به بعد، فرامرز مکرراً با هجوم و تاخت و تازهای عمادالدین ابوکالیجار از ((شیراز)) و ابراهیم نیال برادر طغرل مواجه بود. عاقبت نیز برای جلوگیری از تهاجم طغرل، با قبول خراج، خود را در پناه او قرار داد. مدتی بعد بار دیگر روابط میان عمادالدین ابوکالیجار و فرامرز به خاطر تصرف دو دژ در کرمان توسط فرامرز، تیره شد و کار به جنگ کشید. فرامرز بار دیگر در نبرد شکست خورد و از بیم حمله ابوکالیجار به اصفان، قبول کرد که خطبه به نام وی بخواند. اما این پیمان شکنی با ((طغرل سلجوقی)) بود. عاقبت نیز به طغرل در 443 ق / 1051 م، اصفهان را محاصره و تسخیر کرد اما با شهریار فرامرز و سرکردگان سپاه او با نیکی رفتار نمود و حتی ((یزد)) و ابرقو را به ((اقطاع)) فرامرز داد. بدین ترتیب دوره فرمانروایی کاکوییان ((همدان)) و اصفهان به پایان آمد و از همین تاریخ امارتشان در یزد آغاز می‏شود.
 !فرمانروایی ابومنصور فرامرز بر ایالت مرکزی ایران !فرمانروایی ابومنصور فرامرز بر ایالت مرکزی ایران
 از احوال فرامرز، در دوران فرمانروایی او در یزد، آگاهی دقیقی در دست نیست. وی پس از آن که یزد و ابرقو را به اقطاع گرفت، همراه با سپاهیان دیلمی و چهار تن از سرهنگان خود رهسپار یزد شد. از این پس وی و چند تن دیگر از افراد خانواده‏اش نزدیک به یک سده بر این ایالت مرکزی ایران فرمانروایی کردند و سرانجام در اواسط دوران پادشاهی سنجر سلجوقی منقرض شدند. فرمانروایان این دودمان در یزد، دانش دوست و مردم دار بودند و در آبادانی شهر یزد و روستاهای پیرامون آن سهم مؤثری داشتند. از جمله مدارس، مساجد و حصارهایی ساختند و در اطراف یزد کاریزها و روستاهایی به وجود آوردند. در این ایام، یزد یکی از شهرهای پر رونق ایران محسوب می‏شد.  از احوال فرامرز، در دوران فرمانروایی او در یزد، آگاهی دقیقی در دست نیست. وی پس از آن که یزد و ابرقو را به اقطاع گرفت، همراه با سپاهیان دیلمی و چهار تن از سرهنگان خود رهسپار یزد شد. از این پس وی و چند تن دیگر از افراد خانواده‏اش نزدیک به یک سده بر این ایالت مرکزی ایران فرمانروایی کردند و سرانجام در اواسط دوران پادشاهی سنجر سلجوقی منقرض شدند. فرمانروایان این دودمان در یزد، دانش دوست و مردم دار بودند و در آبادانی شهر یزد و روستاهای پیرامون آن سهم مؤثری داشتند. از جمله مدارس، مساجد و حصارهایی ساختند و در اطراف یزد کاریزها و روستاهایی به وجود آوردند. در این ایام، یزد یکی از شهرهای پر رونق ایران محسوب می‏شد.
 از احوال فرامرز و دوران فرمانروایی او بر یزد، آگاهی دقیقی در دست نیست. وی، همان گونه که ذکر شد به هنگام ورود به یزد همراه چهار تن از سرکردگان خود: ابومسعود بهشتی، ابویعقوب دیلمی، ابوجعفر و ابویوسف بود. این چهار تن که در مآخذ مربوط به یزد، نامشان مکرر آمده است، به هنگام اقامت در یزد، در آبادانی شهر کوشش های فراوان کردند. از جمله بارویی گرد شهر برآوردند و دروازه‏های آهنین بر آن کار گذاشتند.  از احوال فرامرز و دوران فرمانروایی او بر یزد، آگاهی دقیقی در دست نیست. وی، همان گونه که ذکر شد به هنگام ورود به یزد همراه چهار تن از سرکردگان خود: ابومسعود بهشتی، ابویعقوب دیلمی، ابوجعفر و ابویوسف بود. این چهار تن که در مآخذ مربوط به یزد، نامشان مکرر آمده است، به هنگام اقامت در یزد، در آبادانی شهر کوشش های فراوان کردند. از جمله بارویی گرد شهر برآوردند و دروازه‏های آهنین بر آن کار گذاشتند.
 ! فرامرز جزو امیران همراه طغرل ! فرامرز جزو امیران همراه طغرل
 ظهیرالدین فرامرز تا 1063 / 455 م در قید حیات بود. چه بنا بر نقل ((ابن اثیر))، وی در 454 ق / 1062 م با هیأتی به سرپرستی عمیدالملک کندری وزیر، برای خواستگاری از دختر خلیفه قائم، برای طغرل سلجوقی، به ((بغداد)) رفت. سال بعد هم که طغرل عازم بغداد شد، نام فرامرز جزو امیران همراه طغرل آورده شده است. اما پس از این واقعه، دیگر نامی از فرامرز در تاریخ نیامده است. ظاهراً وی در همین سال یعنی 455 ق / 1063 م دار فانی را وداع گفته است.  ظهیرالدین فرامرز تا 1063 / 455 م در قید حیات بود. چه بنا بر نقل ((ابن اثیر))، وی در 454 ق / 1062 م با هیأتی به سرپرستی عمیدالملک کندری وزیر، برای خواستگاری از دختر خلیفه قائم، برای طغرل سلجوقی، به ((بغداد)) رفت. سال بعد هم که طغرل عازم بغداد شد، نام فرامرز جزو امیران همراه طغرل آورده شده است. اما پس از این واقعه، دیگر نامی از فرامرز در تاریخ نیامده است. ظاهراً وی در همین سال یعنی 455 ق / 1063 م دار فانی را وداع گفته است.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [05:39 ]   2   نغمه آذربویه      جاری 
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [05:38 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..