منو
 کاربر Online
315 کاربر online
تاریخچه ی: ابودلف قاسم بن عیسی عجلی

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2


ابودلف قاسم بن عیسی عجلی

«226 210 ﻫ / 840 864 م»

ابودلف قاسم بن عیسی عجلی از اعراب بنی عجل بود که از طرف مأمون، ناحیه (زمین‏های بخشوده از خراج ) در مشرق نهاوند ، بین همدان و اصفهان به خاندان وی به اقطاع واگذار شده بود.

دو شهر عمده این اقطاع ابی‏دلف، عبارت بودند، از کرج معروف به کرج ابی‏دلف در حدود ساروق و فراهان فعلی که آنچه ولایت کوه رود خوانده می‏شود باقی‏مانده است، و هم چنین شهری به نام برج که بنا بر شهرتی که دارد یا به دلیل بنای بلندی است که آنجا وجود داشت یا به سبب قلعه‏یی که متضمن برج بلندی بود ، بدین نام خوانده می‏شد و از قرار اشارت ( ابن حوقل ) این شهر در فاصله دوازده فرسخی از کرج بر سر راه اصفهان واقع بود. در بین سایر توابع این اقطاع شهری به نام بروجرد (= ویروکرت) که ظاهرا" نام آن، یادگاری از عهد سلطه طوایف اشکانی را بر این نواحی به همراه داشت، به وسیله محوله؛ وزیر و کاتب ابی‏دلف توسعه و آبادی یافت، چنان که آنچه امروز به نام فرزیان در حدود جاپلق و الیگودرز وجود دارد و ظاهرا" در دوره بعد از بنی‏دلف بیشتر به نام قلعه فرزین خوانده می‏شد، است، چنانچه همان قلعه برج (فرزین فرز بان، برجیان ؟) نباشد به طور حتم باید بخش دیگری از توابع اقطاع ابی‏دلف بوده باشد.

به دلیل آن که کرج بر روی بلندیی بنا شده بود طول فاصله‏یی که بین ابنیه آن وجود داشت به دو فرسخ می‏رسید دو بازار با فاصله بسیار از یکدیگر و چندین گرمابه و قصر از این شهر نوساز که در عین حال خانه‏های خوش ساخت و باغ‏های زیبایی هم داشت، از آن شهری کوچک و مرغوب به وجود آورده بود. قلعه آن به وسیله عیسی بن ادریس بن عجلی از ماجراجویان و دلاوران عرب که از سالها پیش در این نواحی راهزنی و تاخت و تاز می‏کرد بنا شد و چون سالها بعد از او، حکومت این حدود با عنوان (ایغارین) به پسرش قاسم بن عیسی ، معروف به ابی‏دلف عجلی واگذار شد (حدود 210 ﻫ / 864 م) قلعه کرج که ابی‏دلف بنای نا تمام آن را به پایان رسانده بود، به نام وی نه کرج؛ کرج ابی‏دلف خوانده شد.

قلعه کرج مرکز جدید حکمرانی ابودلف عجلی

ابودلف عجلی که بعد از اتمام قلعه کرج با تمام اهل و عشیره و موالی خویش بدانجا نقل مکان کرد، آنجا را مرکز حکمرانی خویش در جمیع نواحی ایغارین ساخت و در دفع راهزنان و طرد اکراد که در این حدود از سالها پیش کاروانهایی را که از بغداد و خراسان به جبال می‏رفتند، در معرض غارت قرار داده بود، جلادت و شجاعت بسیار به خرج داد. چنان که آن نواحی به سعی و اهتمام او امنیت و آبادانی پیدا کرد. ابودلف که غیر از جنگجویی و سلحشوری، اهل شعر و غنا هم نیز بود، در بغداد از اصحاب امین و از نزدیکان وی محسوب می‏شد. در اختلاف بین مأمون و امین که علی بن عیسی بن ماهان سردار امین از جانب او ولایت جبال و حکومت نواحی همدان، نهاوند، قم و اصفهان را یافت، ابی‏دلف که با او سابقه دوستی دیرینه داشت به سبب مجاورت خویش با قلمرو حکومت وی، و همچنین به امر خلیفه که او را به التزام سپاه علی بن عیسی اشارت کرده بود، با عساکر و موالی خویش جانب امین را گرفت در تلاقی سپاه طاهر بن الحسین، سردار معروف مأمون با لشکر تحت فرمان علی بن عیسی (جمادی‏الثانی 195 ﻫ / مارس 811 م) ابی‏دلف فرمانده جناح راست لشکر عیسی بود. به دنبال قتل علی بن عیسی که منجر به شکست سپاه او شد ، ابی‏دلف به همدان رفت که بعد از آن هر چند طاهر کوشید تا نظر او را به بیعت با مأمون جلب نماید او از قبول دعوت طاهر خودداری ورزید و به این بهانه که نمی‏تواند بیعت امین را فسخ نماید سرانجام خود را از ماجرای دو برادر کنار کشید و به کرج رفت.

بعد از غلبه طاهر و قتل امین که منجر به خلافت مأمون شد، خلیفه جدید که در ری بود، او را به خدمت خواند و به رغم آنچه مخالفانش انتظار داشتند، او را مورد اکرام و محبت خویش قرار داد. به این ترتیب حکومت آن نواحی را به او بخشید 210 ﻫ / 864 م که البته وجود سرداری مانند او در چنان ناحیه‏یی که دروازه راه بغداد و معبر کاروان‏های شرق و غرب بود، می‏توانست برای خلیفه مایه امنیت خاطر شود که در این میان ابودلف نیز نشان داد می‏تواند شایسته اعتماد خلیفه باشد.

ابودلف سرداری لایق

ابودلف که سرداری لایق و در عین حال شاعری ادیب و اهل غنا و ذوق موسیقی بود، کرج و نواحی ایغارین را به یک کانون شعر و ادب عربی تبدیل کرد. تعدادی از شعرای آن عصر به محضر او می‏آمدند که غالبا" نیز از جود و شجاعت او در قصیده‏های خویش یاد می‏کردند. او خود نیز شعر می‏گفت که نمونه‏هایی از آن همچنان باقی است، گفته‏اند که مجموعه اشعارش به یکصد ورق می‏رسد . در عین حال کتابی به نام سیاست الملوک و کتاب دیگری تحت عنوان البزاه و الصید هم بدو منسوب است، هر چند که ظاهرا" نشانی از آنها باقی نمانده است، گویند عنوان آن کتابها، حاکی از تربیت اشرافی عصر و تا حدی متضمن فرهنگ ایرانی به نظر می‏رسد.

شرکت ابودلف در جنگ های علیه بابک خرم دین

در جنگ‏های بابک نیز ابودلف با عده‏یی از عساکر خویش که ظاهرا" برخی از آنها مسطوعه بودند، شرکت فعالی داشت که محرک او، غیر از بیم از توسعه دعوت خرمدینان در نواحی مجاور ایغارین ، تعصب عربی و تا حدی علاقه دینی نیز بود. اما افشین ، سردار خلیفه که مایل بود، دلاوران عرب را از اطراف خلیفه دور نگه دارد و به هر قیمتی که هست کار بابک را خود او با دسته‏های ترک و اشروسنه به پایان برساند، این شوق و حرارتی را که او در جنگ با بابک نشان می‏داد به دیده رضا نمی‏نگریست . او یک بار نیز از معتصم خلیفه درخواست کرد تا دست وی را بر ابودلف عجلی گشاده دارد به این ترتیب خلیفه علی‏رغم آن که از او به خاطر جانفشانی‏هایش محنت‏ها داشت، این درخواست را پذیرفت . ابودلف به امر افشین بازداشت شد و همان شب که افشین قصد جان او را داشت ، با مداخله قاضی احمد بن ابی داود، که با خاندان ابی‏دلف نسبت خویشاوندی نیز داشت، او را نجات بخشید. روایتی که مولف تاریخ بیهق به مناسبت از این ماجرا نقل می‏کند، احوال امارت و خلافت این ایام را که هر دو تن ؛ یعنی هم افشین و هم ابن ابودلف بازیچه هوس‏های بی‏لگام اهل قدرت شده بودند، به نحو جالبی به تصویر می‏کشد. ابودلف در 226 ﻫ / 840 م چشم از جهان فرو بست.





ابودلف قاسم بن عیسی عجلی

«226 210 ﻫ / 840 864 م»

ابودلف قاسم بن عیسی عجلی از اعراب بنی عجل بود که از طرف مأمون، ناحیه (زمین‏های بخشوده از خراج ) در مشرق نهاوند ، بین همدان و اصفهان به خاندان وی به اقطاع واگذار شده بود.

دو شهر عمده این اقطاع ابی‏دلف، عبارت بودند، از کرج معروف به کرج ابی‏دلف در حدود ساروق و فراهان فعلی که آنچه ولایت کوه رود خوانده می‏شود باقی‏مانده است، و هم چنین شهری به نام برج که بنا بر شهرتی که دارد یا به دلیل بنای بلندی است که آنجا وجود داشت یا به سبب قلعه‏یی که متضمن برج بلندی بود ، بدین نام خوانده می‏شد و از قرار اشارت ( ابن حوقل ) این شهر در فاصله دوازده فرسخی از کرج بر سر راه اصفهان واقع بود. در بین سایر توابع این اقطاع شهری به نام بروجرد (= ویروکرت) که ظاهرا" نام آن، یادگاری از عهد سلطه طوایف اشکانی را بر این نواحی به همراه داشت، به وسیله محوله؛ وزیر و کاتب ابی‏دلف توسعه و آبادی یافت، چنان که آنچه امروز به نام فرزیان در حدود جاپلق و الیگودرز وجود دارد و ظاهرا" در دوره بعد از بنی‏دلف بیشتر به نام قلعه فرزین خوانده می‏شد، است، چنانچه همان قلعه برج (فرزین فرز بان، برجیان ؟) نباشد به طور حتم باید بخش دیگری از توابع اقطاع ابی‏دلف بوده باشد.

به دلیل آن که کرج بر روی بلندیی بنا شده بود طول فاصله‏یی که بین ابنیه آن وجود داشت به دو فرسخ می‏رسید دو بازار با فاصله بسیار از یکدیگر و چندین گرمابه و قصر از این شهر نوساز که در عین حال خانه‏های خوش ساخت و باغ‏های زیبایی هم داشت، از آن شهری کوچک و مرغوب به وجود آورده بود. قلعه آن به وسیله عیسی بن ادریس بن عجلی از ماجراجویان و دلاوران عرب که از سالها پیش در این نواحی راهزنی و تاخت و تاز می‏کرد بنا شد و چون سالها بعد از او، حکومت این حدود با عنوان (ایغارین) به پسرش قاسم بن عیسی ، معروف به ابی‏دلف عجلی واگذار شد (حدود 210 ﻫ / 864 م) قلعه کرج که ابی‏دلف بنای نا تمام آن را به پایان رسانده بود، به نام وی نه کرج؛ کرج ابی‏دلف خوانده شد.

قلعه کرج مرکز جدید حکمرانی ابودلف عجلی

ابودلف عجلی که بعد از اتمام قلعه کرج با تمام اهل و عشیره و موالی خویش بدانجا نقل مکان کرد، آنجا را مرکز حکمرانی خویش در جمیع نواحی ایغارین ساخت و در دفع راهزنان و طرد اکراد که در این حدود از سالها پیش کاروانهایی را که از بغداد و خراسان به جبال می‏رفتند، در معرض غارت قرار داده بود، جلادت و شجاعت بسیار به خرج داد. چنان که آن نواحی به سعی و اهتمام او امنیت و آبادانی پیدا کرد. ابودلف که غیر از جنگجویی و سلحشوری، اهل شعر و غنا هم نیز بود، در بغداد از اصحاب امین و از نزدیکان وی محسوب می‏شد. در اختلاف بین مأمون و امین که علی بن عیسی بن ماهان سردار امین از جانب او ولایت جبال و حکومت نواحی همدان، نهاوند، قم و اصفهان را یافت، ابی‏دلف که با او سابقه دوستی دیرینه داشت به سبب مجاورت خویش با قلمرو حکومت وی، و همچنین به امر خلیفه که او را به التزام سپاه علی بن عیسی اشارت کرده بود، با عساکر و موالی خویش جانب امین را گرفت در تلاقی سپاه طاهر بن الحسین، سردار معروف مأمون با لشکر تحت فرمان علی بن عیسی (جمادی‏الثانی 195 ﻫ / مارس 811 م) ابی‏دلف فرمانده جناح راست لشکر عیسی بود. به دنبال قتل علی بن عیسی که منجر به شکست سپاه او شد ، ابی‏دلف به همدان رفت که بعد از آن هر چند طاهر کوشید تا نظر او را به بیعت با مأمون جلب نماید او از قبول دعوت طاهر خودداری ورزید و به این بهانه که نمی‏تواند بیعت امین را فسخ نماید سرانجام خود را از ماجرای دو برادر کنار کشید و به کرج رفت.

بعد از غلبه طاهر و قتل امین که منجر به خلافت مأمون شد، خلیفه جدید که در ری بود، او را به خدمت خواند و به رغم آنچه مخالفانش انتظار داشتند، او را مورد اکرام و محبت خویش قرار داد. به این ترتیب حکومت آن نواحی را به او بخشید 210 ﻫ / 864 م که البته وجود سرداری مانند او در چنان ناحیه‏یی که دروازه راه بغداد و معبر کاروان‏های شرق و غرب بود، می‏توانست برای خلیفه مایه امنیت خاطر شود که در این میان ابودلف نیز نشان داد می‏تواند شایسته اعتماد خلیفه باشد.

ابودلف سرداری لایق

ابودلف که سرداری لایق و در عین حال شاعری ادیب و اهل غنا و ذوق موسیقی بود، کرج و نواحی ایغارین را به یک کانون شعر و ادب عربی تبدیل کرد. تعدادی از شعرای آن عصر به محضر او می‏آمدند که غالبا" نیز از جود و شجاعت او در قصیده‏های خویش یاد می‏کردند. او خود نیز شعر می‏گفت که نمونه‏هایی از آن همچنان باقی است، گفته‏اند که مجموعه اشعارش به یکصد ورق می‏رسد . در عین حال کتابی به نام سیاست الملوک و کتاب دیگری تحت عنوان البزاه و الصید هم بدو منسوب است، هر چند که ظاهرا" نشانی از آنها باقی نمانده است، گویند عنوان آن کتابها، حاکی از تربیت اشرافی عصر و تا حدی متضمن فرهنگ ایرانی به نظر می‏رسد.

شرکت ابودلف در جنگ های علیه بابک خرم دین

در جنگ‏های بابک نیز ابودلف با عده‏یی از عساکر خویش که ظاهرا" برخی از آنها مسطوعه بودند، شرکت فعالی داشت که محرک او، غیر از بیم از توسعه دعوت خرمدینان در نواحی مجاور ایغارین ، تعصب عربی و تا حدی علاقه دینی نیز بود. اما افشین ، سردار خلیفه که مایل بود، دلاوران عرب را از اطراف خلیفه دور نگه دارد و به هر قیمتی که هست کار بابک را خود او با دسته‏های ترک و اشروسنه به پایان برساند، این شوق و حرارتی را که او در جنگ با بابک نشان می‏داد به دیده رضا نمی‏نگریست . او یک بار نیز از معتصم خلیفه درخواست کرد تا دست وی را بر ابودلف عجلی گشاده دارد به این ترتیب خلیفه علی‏رغم آن که از او به خاطر جانفشانی‏هایش محنت‏ها داشت، این درخواست را پذیرفت . ابودلف به امر افشین بازداشت شد و همان شب که افشین قصد جان او را داشت ، با مداخله قاضی احمد بن ابی داود، که با خاندان ابی‏دلف نسبت خویشاوندی نیز داشت، او را نجات بخشید. روایتی که مولف تاریخ بیهق به مناسبت از این ماجرا نقل می‏کند، احوال امارت و خلافت این ایام را که هر دو تن ؛ یعنی هم افشین و هم ابن ابودلف بازیچه هوس‏های بی‏لگام اهل قدرت شده بودند، به نحو جالبی به تصویر می‏کشد. ابودلف در 226 ﻫ / 840 م چشم از جهان فرو بست.




تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 20 اسفند 1383 [08:12 ]   3   نغمه آذربویه      جاری 
 پنج شنبه 20 اسفند 1383 [08:11 ]   2   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 پنج شنبه 20 اسفند 1383 [08:07 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..