- | ابن ابی العوجاء، عبدالکریم بن نویره، از جمله کسانی بود که در نیمه اول قرن دوم هجری قمری به ((زندقه)) شهرت داشتند. زندقه در آن زمان به طور خاص به دوگانه پرستان گفته میشد و به طور عام، همه کسانی را که با مبانی دین اسلام مخالف بودند یا به وجود خالقی برای عالم اعتقاد نداشتند در بر میگرفت. ابن ابی العوجاء از شاگردان ((حسن بصری)) بود که بعد از مدتی از دین اسلام دست کشید. او با ((مفضل بن عمر کوفی جعفی|مفضل بن عمر جعفی )) در رد وجود خدا مناظرهی مفصلی کرد و مفضل پاسخ او را با سخنان تند و ناسزا داد. ابن ابی العوجاء در ایام حج نزد امام صادق علیه السلام رفت و سخنان مفضل را برای امام نقل کرد. امام چنین پاسخگویی را شایسته بحث علمی ندانست و خودش در چهار جلسه پاسخ مفصلی به ایرادها و شبهههای ابن ابی العوجاء بیان فرمود که نمونه ولایی از بحث آزاد علمی است. |
+ | ابن ابی العوجاء با نام اصل عبدالکریم بن نویره، از جمله کسانی بود که در نیمه اول قرن دوم هجری قمری به ((زندقه)) شهرت داشتند. زندقه در آن زمان به طور خاص به دوگانهپرستان گفته میشد و به طور عام، همه کسانی را که با مبانی دین اسلام مخالف بودند یا به وجود خالقی برای عالم اعتقاد نداشتند در بر میگرفت. ابن ابی العوجاء از شاگردان ((حسن بصری)) بود که بعد از مدتی از دین اسلام دست کشید. او با ((مفضل بن عمر کوفی جعفی|مفضل بن عمر جعفی )) در رد وجود خدا مناظرهی مفصلی کرد و مفضل پاسخ او را با سخنان تند و ناسزا داد. ابن ابی العوجاء در ایام حج نزد امام صادق علیه السلام رفت و سخنان مفضل را برای امام نقل کرد. امام چنین پاسخگویی را شایسته بحث علمی ندانست و خودش در چهار جلسه پاسخ مفصلی به ایرادها و شبهههای ابن ابی العوجاء بیان فرمود که نمونه والایی از بحث آزاد علمی است. |
| ابن ابی العوجاء که به ظاهر مسلمان و در باطن از ((پیروان مانی)) بود، سرانجام به اتهام الحاد و زندقه در سال 155 قمری در زمان خلافت ((منصور دوانیقی))، به دستور محمد بن سلیمان، والی ((کوفه))، در آن شهر اعدام شد. | | ابن ابی العوجاء که به ظاهر مسلمان و در باطن از ((پیروان مانی)) بود، سرانجام به اتهام الحاد و زندقه در سال 155 قمری در زمان خلافت ((منصور دوانیقی))، به دستور محمد بن سلیمان، والی ((کوفه))، در آن شهر اعدام شد. |
| الکنی و الالقاب، قاموس الرجال، سفینه البحار، اصول کافی | | الکنی و الالقاب، قاموس الرجال، سفینه البحار، اصول کافی |