تاریخچه ی:
ائمه فرزندان پیامبر هستند
تفاوت با نگارش: 8
| عامر شعبی می گوید: | | عامر شعبی می گوید: |
| یک شب ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف)) مرا احضار کرد. با ترس فراوان نزد او رفتم. دیدم شمشیری برهنه در دست دارد. سلام کردم، جوابم را داد و گفت:«نترس؛ از امشب تا فردا تا ظهر در امان هستی.» سپس مرا کنار خود نشاند، اشارهای کرد و مردی را که با زنجیر بسته بودند، حاضر کردند. | | یک شب ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف)) مرا احضار کرد. با ترس فراوان نزد او رفتم. دیدم شمشیری برهنه در دست دارد. سلام کردم، جوابم را داد و گفت:«نترس؛ از امشب تا فردا تا ظهر در امان هستی.» سپس مرا کنار خود نشاند، اشارهای کرد و مردی را که با زنجیر بسته بودند، حاضر کردند. |
- | {picture=ahlbeit.jpg height=314 width=419 align=center} |
+ | ::{picture=ahlbeit.jpg height=314 width=419 } ::r /> |
| حجاج گفت:«این پیرمرد می گوید ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) پسران ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) هستند. اگر برای این سخنش از قرآن برای من دلیل آورد که هیچ، والّا گردنش را میزنم.» | | حجاج گفت:«این پیرمرد می گوید ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) پسران ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) هستند. اگر برای این سخنش از قرآن برای من دلیل آورد که هیچ، والّا گردنش را میزنم.» |
| من گفتم:«زنجیر او را باز کنید.» | | من گفتم:«زنجیر او را باز کنید.» |
| زنجیر را باز کردند. دیدم ((سعید بن جبیر|سعید بن جبیر)) است. | | زنجیر را باز کردند. دیدم ((سعید بن جبیر|سعید بن جبیر)) است. |
| حجّاج رو کرد به سعید بن جبیر و گفت:«برای ادّعای خود دلیل از قرآن بیاور و الّا گردنت را می زنم!» | | حجّاج رو کرد به سعید بن جبیر و گفت:«برای ادّعای خود دلیل از قرآن بیاور و الّا گردنت را می زنم!» |
| سعید گفت:«صبر کن.» و مدتی سکوت کرد. | | سعید گفت:«صبر کن.» و مدتی سکوت کرد. |
| باز حجاج گفت:«دلیل خود را بگو.» | | باز حجاج گفت:«دلیل خود را بگو.» |
| سعید گفت:« صبر کن.» | | سعید گفت:« صبر کن.» |
| برای بار سوم حجّاج، دلیل خواست. | | برای بار سوم حجّاج، دلیل خواست. |
| سعید این آیات را خواند:« اعوذ با لله من الشیطان الرجیم* بسم الله الرحمن الرحیم* وهبنا له ((حضرت اسحاق علیه السلام|اسحق)) و ((حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب)). . .» (و ما به ((حضرت ابراهیم علیه السلام))، اسحق و یعقوب را عطا کردیم و ((حضرت داود علیه السلام|داوود)) و ((حضرت ایوب علیه السلام|ایوب)) و ((حضرت یوسف علیه السلام|یوسف)) و ((حضرت موسی علیه السلام|موسی)) و ((هارون|هرون)) از فرزندان اویند...) (سوره انعام، آیه 84) | | سعید این آیات را خواند:« اعوذ با لله من الشیطان الرجیم* بسم الله الرحمن الرحیم* وهبنا له ((حضرت اسحاق علیه السلام|اسحق)) و ((حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب)). . .» (و ما به ((حضرت ابراهیم علیه السلام))، اسحق و یعقوب را عطا کردیم و ((حضرت داود علیه السلام|داوود)) و ((حضرت ایوب علیه السلام|ایوب)) و ((حضرت یوسف علیه السلام|یوسف)) و ((حضرت موسی علیه السلام|موسی)) و ((هارون|هرون)) از فرزندان اویند...) (سوره انعام، آیه 84) |
| سعید ساکت شد و چون حجاج حافظ قرآن بود، به حجّاج گفت:«ادامه آیه را تو بخوان.» حجاج هم خواند:« و ((حضرت زکریا علیه السلام|زکریا)) و ((حضرت یحیی علیه السلام|یحیی)) و ((حضرت عیسی علیه السلام|عیسی)) ... » | | سعید ساکت شد و چون حجاج حافظ قرآن بود، به حجّاج گفت:«ادامه آیه را تو بخوان.» حجاج هم خواند:« و ((حضرت زکریا علیه السلام|زکریا)) و ((حضرت یحیی علیه السلام|یحیی)) و ((حضرت عیسی علیه السلام|عیسی)) ... » |
| ناگهان سعید قرائت حجاج را قطع کرد و گفت:«خداوند چگونه عیسی را فرزند ابراهیم میداند در حالی که عیسی پدر نداشته است؟ وقتی خداوند عیسی را که فرزند ((حضرت مریم|مریم)) است، از فرزندان ابراهیم میشمرد، پس امام حسن و امام حسین که فرزندان دختر رسول خدا هستند، نیز فرزندان رسول خدا هستند.» | | ناگهان سعید قرائت حجاج را قطع کرد و گفت:«خداوند چگونه عیسی را فرزند ابراهیم میداند در حالی که عیسی پدر نداشته است؟ وقتی خداوند عیسی را که فرزند ((حضرت مریم|مریم)) است، از فرزندان ابراهیم میشمرد، پس امام حسن و امام حسین که فرزندان دختر رسول خدا هستند، نیز فرزندان رسول خدا هستند.» |
| حَجّاج که با این استدلال زیبا و دندان شکن مواجه شده بود، چارهای ندید جز آن که قبول کند. لذا دستور داد ده هزار دینار به او بدهند و او را آزاد کنند. | | حَجّاج که با این استدلال زیبا و دندان شکن مواجه شده بود، چارهای ندید جز آن که قبول کند. لذا دستور داد ده هزار دینار به او بدهند و او را آزاد کنند. |
| فردا صبح با خود گفتم نزد سعید بروم تا قرآن را از او بیاموزم. دیدم سعید بن جبیر در مسجد نشسته است، ده هزار دینار را جلوی خود گذاشته و به فقرا ((صدقه)) میدهد و میگوید:«اینها همه به برکت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است؛ اگر ما یک نفر (حجاج)را خشمگین کردیم، در عوض هزار نفر را خوشحال، و خدا و رسولش را راضی کردیم.» | | فردا صبح با خود گفتم نزد سعید بروم تا قرآن را از او بیاموزم. دیدم سعید بن جبیر در مسجد نشسته است، ده هزار دینار را جلوی خود گذاشته و به فقرا ((صدقه)) میدهد و میگوید:«اینها همه به برکت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است؛ اگر ما یک نفر (حجاج)را خشمگین کردیم، در عوض هزار نفر را خوشحال، و خدا و رسولش را راضی کردیم.» |
| مراجعه شود به: | | مراجعه شود به: |
| ((فرزندان فاطمه، فرزندان رسول خدا هستند)) | | ((فرزندان فاطمه، فرزندان رسول خدا هستند)) |
| ((امام باقر علیه السلام و استدلال بر اینکه حسنین فرزندان پیامبرند)) | | ((امام باقر علیه السلام و استدلال بر اینکه حسنین فرزندان پیامبرند)) |
| !منابع: | | !منابع: |
| *بحارالانوار، ج 43، ص 292، سطر 2. | | *بحارالانوار، ج 43، ص 292، سطر 2. |