تاریخچه ی:
آزارهای مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام
تفاوت با نگارش: 1
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !عداوت مامون با حضرت رضا علیه السلام | | !عداوت مامون با حضرت رضا علیه السلام |
- | گرچه به حسب ظاهر،((مأمون| مأمون] ر کریم ی حضرت رضا می کوید و احترام می نمود،امّا در باطن شیطنت و افقانه با ر دمی می د، ب ح اهر به ی مبت و دوتی و و بنی با آن ر رار ی مو،اما ر با مل ای وود ی ایا ا می گزید. |
+ | اگر چه ((مأمون|مأمون)) اهرا ((ضرت اما علی السلام|حضرت رضا)) را تکریم و عظیم میکرد و احترام مینمود، در باطن با شیطنت و اق با او دشمنی میورزید. در ظاهر به او مبت و وتی میکر و د باطن مث افع وجودش را میید. و تنها برا جلب رضایت ردم حت ضا علیه السلام را به ولیعهدی خد منوب کرد خودش کینه او را در دل داشت. رفت و آمد امام را زیر نظر داشت و تی گاهی به دستور و مموران کومتی بون اطلاع قبلی به خانه او میریختند و آنجا بازری میکرد. مأمون برای حضرت رضا عیه اسلام جاسون قرار داده بود که تمام برها را برای میردند. از جمله هشا ن ابراهیم ا مأمو کرده بود ک ه ک یخاست خدمت حضرت امام رضا برسد، بای از ا جازه میگرفت. او نیز اجازه نمیداد ((شیعه|شیعیان)) با امام ملاقات کنند. |
- | او مسأله ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام را تنها برای جلب رضایت مردم انجام داد ولی خودش همیشه کینه حضرت رضا علیه السلام را به دل می پرورید و هر طور که میتوانست باعث آزار آن حضرت می شد.
گاهی بعضی از کارهای حکومتی را به حضرت ارجاع می داد و گاهی با آن حضرت به مباحثه و سؤال و جواب میپرداخت و رفت و آمدهای حضرت را زیر نظر داشت و حتی مأموران حکومتی به دستور او گاهی نابهنگام و بدون اطلاع قبلی خبر به خانه آن حضرت می ریختند و آنجا را مورد بازرسی قرار می دادند.
!نارضایتی حضرت رضا علیه السلام از مساله ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام از مسأله ولیعهدی به شدّت ناراضی بودند و چون از ««نماز جمعه )) بر می گشتند، با همان حال خستگی و غباری که بر سر و رویشان نشسته بود دست به دعا بر می داشتند و عرضه می کردد: « بار خدایا! اگر گشایش کار من به مرگ من است، همین ساعت در مرگ من تعحجیل فرما.» مأمون برای حضرت رضا علیه السلام جاسوسانی قرار داده بود که تمام خبرها را برای او می بردند. از جمله هشام بن ابراهیم را مأمور کرده بود که هر کس می خواست خدمت حضرت امام رضا برسد، باید از او اجازه میگرفت. او نیز به بعضی افراد، اجازه نمی داد و بر آن حضرت سخت می گرفت و اجازه نمیداد ((شیعه|شیعیان ))با آن حضرت ملاقات کنند. |
+ | !نارضایتی حضرت رضا علیه السلام از مسأله ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام از ولیعهدی به شدّت ناراضی بود و بعد از ((نماز جمعه)) با همان حال خستگی و غباری که بر سر و رویش نشسته بود، دست به دعا بر میداشت ک: « بار خدایا! اگر گشایش کار من به مرگ من است، همین ساعت مرگ مرا برسان.» |
| !مجالس مباحثه مامون | | !مجالس مباحثه مامون |
- | نمونه ای دیگر از آزارهای مأمون نسبت به حضرت رضا علیه السلام مجالسی بود که با علما و دانشمندان ترتیب می داد تا با آن حضرت به مباحثه بپردازند و احیاناً حضرت در جاب آها عاجز شود، لذا وقتی که سلیمان مروزی که از ((متکلّمین ))((خراسان ))بود، نزد مأمون آمد، مأمون او را بسیار گرامی داشت و گفت: « می خواهم با علی بن موسی علیه السلام مناظره ای بکنی. چون میدانم تو در بحث قوی هستی و مقود من چیزی نت، گر ایک اگر بتوانی حدل در یک مله او را محکوم کنی و دلیلش را رد نمایی.» خلاصه مأمون بهر طریقی که میتوانست بر آن حضرت حسد می ورزید و ایشان را آزار می داد تا حدی که گاهی قصد جان آن حضرت را می نمود و مأمورینش را برای کشتن آن حضرت بسیج مینمود. |
+ | نمونهای دیگر از آزارهای مأمون نسبت به حضرت رضا علیه السلام مجالس مناظره و مباحثه بود که با حضور او و علما و دانشمندان ترتیب میداد. از جه وقتی سلیمان مروزی که از متکلّمین ((خراسان)) بود، نزد مأمون آمد، مأمون او را بسیار گرامی داشت و گفت: « می خواهم با علی بن موسی علیه السلام مناظره کنی. چون مدانم تو در بحث کردن قوی هستی و من فق میا اگر بتوانی دت ک در یک موو او را محکوم کنی و دلیلش را رد نمایی.» |
- | !تشکیل مباحثه حمید بن مهران او از هیچگونه سعایت و بدگوئی پشت سر حضرت رضا علیه السلام فروگذار نمی کرد و در باطن در صدد بود که آزارها و جسارتهای خود را نسبت به آن حضرت از جانب غیر خودش جلوه دهد؛ لذا وقتی که یکی از نزدیکان مأمون بنام ((حمید بن مهران ))درخواست کرد جلسه ای برای رسوا کردن ض ترتیب دهد فوراً قبول کرد و جلسه ای ب تشکیل داد و از کارگزاران و قضات و بزرگان دعوت نمود تا شاید بتوان عظمت ت را در نظرها بشکند اما نمی دانست که مکر و حیلهاش به سوی خودش برگشت خواهد . |
+ | همچنین وقتی یکی از نزدیکان مأمون به نام ((حمید بن مهران)) درخواست کرد جلسهای برای رسوا کردن ام ض لیه السلام ترتیب دهد، فوراً قبول کرد و جلسهای بوه تشکیل داد و از کارگزاران و قضات و بزرگان دعوت نمود تا شاید بتواند عظمت یت امام را در نظرها بشکند، اما نمیدانست که مکر و حیلهاش به سوی خودش برخواهد . |
- | مراجعه شود به
((پیشنهاد ولایتعهدی))
((ناکامی در قتل امام رضا علیه السلام))
((مناظرات حضرت رضا علیه السلام با دیگران))
((پاسخ به سئوالات ممون))
((مید بن مران سار ما))
((نیرنگهای مأمون)) |
+ | !مراجعه شود به *((مأمون و پیشنهاد ولایتعهدی امام رضا علیه السلام)) *((ناکامی مأمون در قتل امام رضا علیه السلام)) *((مناظرات حضرت رضا علیه السلام با دیگران)) *((امام رضا علیه السلام و پاسخ به سئوالات ممون)) *((نفین اما رضا عیه لسلام در ق ید ن مهرا)) *((نیرنگهای مأمون برای تخریب شخصیت امام رضا علیه السلام)) |
- | منابع: بحار الانوار، ج 49، ص 144، ح 20. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 166. بحار الانوار، ج 49، ص 139. بحار الانوار، ج 49، ص 140، ح 13. بحار الانوار، ج 49، ص 178. |
+ | !منابع: *بحارالانوار، ج 49، ص 144، ح 20. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 166. *بحارالانوار، ج 49، ص 139. *بحارالانوار، ج 49، ص 140، ح 13. *بحارالانوار، ج 49، ص 178. |