تاریخچه ی:
آزادی و اراده انسان
تفاوت با نگارش: 1
| + | V{maketoc} |
| بدیهی است که انسان در عین آزادی برای ساختن اندامهای روانی خویش و تبدیل محیط طبیعی به صورت مطلوب خود و ساختن آیندهء خویش آنچنانکه خود میخواهد ، محدودیتهای فراوانی دارد و آزادیاش آزادی نسبی است ، یعنی آزادی در داخل یک دایرهء محدود است ، در داخل همین دایرهء محدود است که هم میتواند آیندهء سعادت بخش برای خود انتخاب کند و هم آیندهء شقاوت آلود . | | بدیهی است که انسان در عین آزادی برای ساختن اندامهای روانی خویش و تبدیل محیط طبیعی به صورت مطلوب خود و ساختن آیندهء خویش آنچنانکه خود میخواهد ، محدودیتهای فراوانی دارد و آزادیاش آزادی نسبی است ، یعنی آزادی در داخل یک دایرهء محدود است ، در داخل همین دایرهء محدود است که هم میتواند آیندهء سعادت بخش برای خود انتخاب کند و هم آیندهء شقاوت آلود . |
- | محدودیتهای انسان چند احیه است __1 -وراثت __ |
+ |
!محدودیتهای انسان />مهمین عامل محدودیت انسان عبارتند از :
/>~~red:1-وراثت ~~
|
| انسان با طبیعت انسانی به دنیا میآید . از آن جهت که پدر و مادرش انسان بودهاند ، او هم قهرا و جبرا مانند یک فرد انسان به دنیا میآید . | | انسان با طبیعت انسانی به دنیا میآید . از آن جهت که پدر و مادرش انسان بودهاند ، او هم قهرا و جبرا مانند یک فرد انسان به دنیا میآید . |
- | و از طرف دیگر ، پدر و مادرش انسان بودهاند ، او هم قهرا و جبرا مانند یک فرد انسان به دنیا میآید . و از طرف دیگر ، پدر و مادرش یک سلسله صفات موروثی خود را در فرزندشان به یادگار میگذارند که اینها نیز قهرا و جبرا همراه این افراد هست ، مانند رنگ پوست ، رنگ چشم ، خصوصیتهای جسمی که احیانا از چند پشت به ارث میرسد . انسان هیچ یک از اینها را برای خود " انتخاب " نکرده است بلکه جبرا وراثت اینها را به او داده است . __ 2 محیط طبیعی و جغرافیایی __ محیط طبیعی و جغرافیایی انسان و منطقهای که در آن منطقه رشد و نما میکند ، خواه ناخواه یک سلسله آثار قهری بر روی اندام و روحیهء انسان میگذارد . منطقههای سردسیر و منطقههای گرمسیر و منطقههای معتدله هر کدام نوعی روحیه و اخلاق را ایجاب میکند ، همچنین منطقهء کوهستانی یا منطقهء صحرایی و غیره . __ 3 محیط اجتماعی__ محیط اجتماعی انسان عامل مهمی است در تکوین خصوصیات روحی و اخلاقی انسان . زبان انسان ، آداب عرفی و اجتماعی ، دین و مذهب ، غالبا همان چیزی است که محیط اجتماعی بر انسان تحمیل میکند . __ 4 تاریخ و عوامل زمانی __ انسان از نظر محیط اجتماعی تنها تحت تأثیر زمان حال نیست ، زمان گذشته و وقایع و حوادثی که در گذشته رخ داده است نیز در ساختن او تأثیر بسزایی دارد . به طور کلی میان گذشته و آینده هر موجودی رابطهء قطعی و مسلم بر قرار است . گذشته و آینده مانند دو نقطهء جدا از یکدیگر نیستند ، بلکه مانند دو قطعه از یک جریان مداوماند . گذشته نطفه و هستهء آینده است . __طغیان انسان علیه محدودیتها__ انسان در عین اینکه نمیتواند رابطهاش را با وراثت ، محیط طبیعی ، محیط اجتماعی و تاریخ و زمان بکلی قطع کند ، میتواند تا حدود زیادی علیه این محدودیتها طغیان نموده ، خود را از قید حکومت این عوامل آزاد سازد . |
+ | و از طرف دیگر ، پدر و مادرش انسان بودهاند ، او هم قهرا و جبرا مانند یک فرد انسان به دنیا میآید . و از طرف دیگر ، پدر و مادرش یک سلسله صفات موروثی خود را در فرزندشان به یادگار میگذارند که اینها نیز قهرا و جبرا همراه این افراد هست ، مانند رنگ پوست ، رنگ چشم ، خصوصیتهای جسمی که احیانا از چند پشت به ارث میرسد . انسان هیچ یک از اینها را برای خود " انتخاب " نکرده است بلکه جبرا ((وراثت)) اینها را به او داده است .
/>~~red: 2-محیط طبیعی و جغرافیایی ~~
محیط طبیعی و ((جغرافیا))یی انسان و منطقهای که در آن منطقه رشد و نما میکند ، خواه ناخواه یک سلسله آثار قهری بر روی اندام و روحیهء انسان میگذارد . منطقههای سردسیر و منطقههای گرمسیر و منطقههای معتدله هر کدام نوعی روحیه و اخلاق را ایجاب میکند ، همچنین منطقهء کوهستانی یا منطقهء صحرایی و غیره .
/>~~red:3- محیط اجتماعی~~ /> ((محیط اجتماعی)) انسان عامل مهمی است در تکوین خصوصیات روحی و اخلاقی انسان . ((زبان)) انسان ، آداب عرفی و اجتماعی ، دین و ((مذهب)) ، غالبا همان چیزی است که محیط اجتماعی بر انسان تحمیل میکند .
/>~~red: 4-تاریخ و عوامل زمانی ~~
انسان از نظر محیط اجتماعی تنها تحت تأثیر زمان حال نیست ، زمان گذشته و وقایع و حوادثی که در گذشته رخ داده است نیز در ساختن او تأثیر بسزایی دارد . به طور کلی میان گذشته و آینده هر موجودی رابطهء قطعی و مسلم بر قرار است .
^~~brown:گذشته و آینده مانند دو نقطهء جدا از یکدیگر نیستند ، بلکه مانند دو قطعه از یک جریان مداوماند . گذشته نطفه و هستهء آینده است . ~~^
!طغیان انسان علیه محدودیتها
^ __~~green:انسان در عین اینکه نمیتواند رابطهاش را با وراثت ، محیط طبیعی ، محیط اجتماعی و ((تاریخ ))و زمان بکلی قطع کند ، میتواند تا حدود زیادی علیه این محدودیتها طغیان نموده ، خود را از قید حکومت این عوامل آزاد سازد . ~~__ ^
|
| انسان به حکم نیروی عقل و علم از یک طرف ، و نیروی اراده و ایمان از طرف دیگر تغییراتی در این عوامل ایجاد میکند و آنها را با خواستهای عاملی برای محدود کردن آزادی انسان نام نبردیم . چرا ؟ | | انسان به حکم نیروی عقل و علم از یک طرف ، و نیروی اراده و ایمان از طرف دیگر تغییراتی در این عوامل ایجاد میکند و آنها را با خواستهای عاملی برای محدود کردن آزادی انسان نام نبردیم . چرا ؟ |
- | آیا قضا و قدر الهی وجود ندارد و یا قضا و قدر عامل محدود کردن نیست ؟ قضا و قدر الهی امری قطعی و مسلم است ، ولی عامل محدود کردن انسان نیست . |
+ | />__ ~~brown:آیا قضا و قدر الهی وجود ندارد و یا قضا و قدر عامل محدود کردن نیست ؟ ~~__
__~~brown:قضا و قدر الهی امری قطعی و مسلم است ، ولی عامل محدود کردن انسان نیست .~~__
|
| قضای الهی عبارت است از حکم قطعی الهی دربارهء جریانات و حوادث ، و قدر الهی عبارت است از اندازه گیری پدیدهها و حوادث . | | قضای الهی عبارت است از حکم قطعی الهی دربارهء جریانات و حوادث ، و قدر الهی عبارت است از اندازه گیری پدیدهها و حوادث . |
| از نظر علوم الهی مسلم است که قضای الهی به هیچ حادثهای مستقیما و بلا واسطه تعلق نمیگیرد ، بلکه هر حادثه را تنها و تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاب میکند . | | از نظر علوم الهی مسلم است که قضای الهی به هیچ حادثهای مستقیما و بلا واسطه تعلق نمیگیرد ، بلکه هر حادثه را تنها و تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاب میکند . |
- | قضای الهی ایجاب میکند که نظام جهان نظام اسباب و مسببات باشد . انسان هر اندازه آزادی از ناحیهء عقل و اراده دارد و هر اندازه محدودیت که از ناحیهء عوامل موروثی و محیطی و تاریخی دارد ، به حکم قضای الهی و نظام قطعی سببی و مسببی جهان است . |
+ | قضای الهی ایجاب میکند که نظام جهان نظام اسباب و مسببات باشد . انسان هر اندازه آزادی از ناحیهء عقل و اراده دارد و هر اندازه محدودیت که از ناحیهء عوامل موروثی و محیطی و تاریخی دارد ، به حکم قضای الهی و نظام قطعی سببی و مسببی جهان است .
|
| بنابراین خود قضای الهی یک عامل برای محدودیت انسان به شمار نمیرود . محدودیتی که به حکم قضای الهی نصیب انسان شده است همان محدودیت ناشی از شرایط موروثی و شرایط محیطی و شرایط تاریخی است نه محدودیت دیگر ، همچنانکه آزادی ای هم که نصیب انسان شده به حکم قضای الهی است ولی به این صورت که قضای الهی ایجاب کرده انسان موجودی صاحب عقل و اراده باشد و در دایرهء محدود شرایط طبیعی و اجتماعی بتواند خود را به مقیاس و سیعی از قید تسلیم به آن شرایط آزاد سازد و سرنوشت و آیندهء خویش را در دست گیرد . | | بنابراین خود قضای الهی یک عامل برای محدودیت انسان به شمار نمیرود . محدودیتی که به حکم قضای الهی نصیب انسان شده است همان محدودیت ناشی از شرایط موروثی و شرایط محیطی و شرایط تاریخی است نه محدودیت دیگر ، همچنانکه آزادی ای هم که نصیب انسان شده به حکم قضای الهی است ولی به این صورت که قضای الهی ایجاب کرده انسان موجودی صاحب عقل و اراده باشد و در دایرهء محدود شرایط طبیعی و اجتماعی بتواند خود را به مقیاس و سیعی از قید تسلیم به آن شرایط آزاد سازد و سرنوشت و آیندهء خویش را در دست گیرد . |
| منبع:کتاب انسان در قرآن ، | | منبع:کتاب انسان در قرآن ، |
| شهید مطهری | | شهید مطهری |
| صفحه36-39 | | صفحه36-39 |