منو
 کاربر Online
393 کاربر online
Lines: 1-111Lines: 1-117
 

 

 
 
 
 
  
-{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=19415} +{img src=img/daneshnameh_up/a/a/ghasedak2.jpg}
  
 
 
 
 
 __@#20:~~orange:«هر قاصدکی یک پیامبر است»~~#@__  __@#20:~~orange:«هر قاصدکی یک پیامبر است»~~#@__
 ** نوشته ((عرفان نظرآهاری)) ** نوشته ((عرفان نظرآهاری))
 +** متولد تهران / سال1353
 +** دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات فارسی
 ** تصویرگر: سیروس آقاخانی ** تصویرگر: سیروس آقاخانی
 ** نشر افق ** نشر افق
 ** شمارگان: ۳۰۰۰ نسخه ** شمارگان: ۳۰۰۰ نسخه
 ** ۴۸ صفحه، ۲۰۰۰ تومان ** ۴۸ صفحه، ۲۰۰۰ تومان
 ~~red:*****~~ ~~red:*****~~
 __~~orange: ''هر قاصدکی یک پیامبر است''~~__ __~~orange: ''هر قاصدکی یک پیامبر است''~~__
-کتابی است در بردانده مطالبی با موضوع های متنوع که در دل خود قه های یای دارد: +این کتا مطالبی با موضوع های متنوع در دل خود ارد که هر کدام تاثیگذاری خای دارند.
 ~~red:*****~~ ~~red:*****~~
 +__بخش هایی از متن کتاب:__
 ~~green: قصه درخت سیبی که می خواست بمیرد، اما خدا از او خواست یک سال دیگر زنده بماند~~ ~~green: قصه درخت سیبی که می خواست بمیرد، اما خدا از او خواست یک سال دیگر زنده بماند~~
 ~~green: تا آخرین هدیه اش را هم ببخشد. تنها به اندازه رسیدن یک سیب، درخت صبر کرد و صبر کردن را آموخت. ~~ ~~green: تا آخرین هدیه اش را هم ببخشد. تنها به اندازه رسیدن یک سیب، درخت صبر کرد و صبر کردن را آموخت. ~~
-~~red:*****~~ +
 ~~blue:قصه قطره ای که می خواست بزرگ شود، پس، از خدا خواست که او را به دریا برساند. ~~ ~~blue:قصه قطره ای که می خواست بزرگ شود، پس، از خدا خواست که او را به دریا برساند. ~~
 ~~blue:و وقتی هوس دریایی بزرگ تر کرد، خدا او را به شکل قطره اشکی در آورد که از چشم عاشقی چکید ~~ ~~blue:و وقتی هوس دریایی بزرگ تر کرد، خدا او را به شکل قطره اشکی در آورد که از چشم عاشقی چکید ~~
-~~red:*****~~ +
 ~~brown: قصه او که تمام آسمان و سراسر زمین را به دنبال خدا گشت، ولی نه پایین و نه بالا، نه در زمین و نه در آسمان، ~~ ~~brown: قصه او که تمام آسمان و سراسر زمین را به دنبال خدا گشت، ولی نه پایین و نه بالا، نه در زمین و نه در آسمان، ~~
 ~~brown:خدا را پیدا نکرد. درست وقتی که ناامید شد، وقتی که فکر کرد جایی برای گشتن نمانده، نسیمی وزید~~ ~~brown:خدا را پیدا نکرد. درست وقتی که ناامید شد، وقتی که فکر کرد جایی برای گشتن نمانده، نسیمی وزید~~
 ~~brown: و به او گفت: «اینجا مانده است. اینجا که نامش تویی.» و او تازه خودش را دید و خدا آن جا بود.~~ ~~brown: و به او گفت: «اینجا مانده است. اینجا که نامش تویی.» و او تازه خودش را دید و خدا آن جا بود.~~
 ~~red:به روز شده در تاریخ 5/5/1385~~ ~~red:به روز شده در تاریخ 5/5/1385~~
 --- ---
 
 
 
 
  
-{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=21135} +{img src=img/daneshnameh_up/e/e0/azbeh.jpg}
  
 
 
 
 
 __@#20:~~orange:"از به"~~#@__  __@#20:~~orange:"از به"~~#@__
 ** نوشته رضا امیرخانی  ** نوشته رضا امیرخانی
 ** متولد تهران / سال ١٣٥٢  ** متولد تهران / سال ١٣٥٢
 ** دارای مدرک مهندسی مکانیک ** دارای مدرک مهندسی مکانیک
 ** نشر نیستان ** نشر نیستان
 ** شمارگان: 22۰۰ نسخه  ** شمارگان: 22۰۰ نسخه
 ** 170 صفحه، 125۰ تومان ** 170 صفحه، 125۰ تومان
 ** چاپ سوم 1384 ** چاپ سوم 1384
 ~~red:*****~~ ~~red:*****~~
 ~~green:"ازبه" دومین اثر رضا امیرخانی، حاوی شیوه ای نو در نگارش کارهای ادبی است که امیرخانی در آن  ~~green:"ازبه" دومین اثر رضا امیرخانی، حاوی شیوه ای نو در نگارش کارهای ادبی است که امیرخانی در آن
 به بیان گوشه ای از سختی های زندگانی در دوران جنگ و بعد از آن پرداخته است. ~~ به بیان گوشه ای از سختی های زندگانی در دوران جنگ و بعد از آن پرداخته است. ~~
 ~~red:*****~~ ~~red:*****~~
 ~~orange:سابقه ی فعالیت های فرهنگی نویسنده :~~ ~~orange:سابقه ی فعالیت های فرهنگی نویسنده :~~
 ~~blue:برنده ی چند جایزه ی کشوری برای نگارش داستان بلند ارمیا (تقدیر شده از طرف کتاب سال دفاع مقدس)، بررسی ٢٠ سال داستان نویسی دفاع مقدس (در جشنواره ی سوره مهر) ، برگزیده شدن رمان «من او» توسط جشنواره های مختلف و قرار گرفتن جزء سه کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات سال ١٣٧٨ و تقدیر ویژه ی جشنواره ی مهر. ~~ ~~blue:برنده ی چند جایزه ی کشوری برای نگارش داستان بلند ارمیا (تقدیر شده از طرف کتاب سال دفاع مقدس)، بررسی ٢٠ سال داستان نویسی دفاع مقدس (در جشنواره ی سوره مهر) ، برگزیده شدن رمان «من او» توسط جشنواره های مختلف و قرار گرفتن جزء سه کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات سال ١٣٧٨ و تقدیر ویژه ی جشنواره ی مهر. ~~
 ~~red:*****~~ ~~red:*****~~
 ~~orange:آثار: ~~ ~~orange:آثار: ~~
 ~~brown:ارمیا (داستان بلند(، گزیده داستان های کوتاه (انتشارت نیستان)، من او (رمان)، کارگاه قصه و رمان حوزه هنری ، از به (رمان)، داستان سیستان (یادداشتهای شخصی) . ~~brown:ارمیا (داستان بلند(، گزیده داستان های کوتاه (انتشارت نیستان)، من او (رمان)، کارگاه قصه و رمان حوزه هنری ، از به (رمان)، داستان سیستان (یادداشتهای شخصی) .
 نمی دانم چگونه برای تان بنویسم. اما در این مدت مدام دنبال کسی می گشتم تا برایش در دل کنم. خیال می کنم فقط بیک مرد -گیرم خیلی بزرگ تر باشد- می تواند یک زن را- گیرم دختر بچه ای بیش نباشد- تسکین بدهد. می دانم که شما آن قدر متمدن هستید که فکر بدی نکنید...~~ نمی دانم چگونه برای تان بنویسم. اما در این مدت مدام دنبال کسی می گشتم تا برایش در دل کنم. خیال می کنم فقط بیک مرد -گیرم خیلی بزرگ تر باشد- می تواند یک زن را- گیرم دختر بچه ای بیش نباشد- تسکین بدهد. می دانم که شما آن قدر متمدن هستید که فکر بدی نکنید...~~
 ~~red:*****~~ ~~red:*****~~
 +__بخش هایی از متن کتاب:__
 ~~blue:فرانک به من نگاه کرد، ازش خواستم که به حرف پیرزن گوش کند. ویل چیر من را در سایه گذاشت و خودش سراغ پیرزن رفت. چند دقیقه ای محو پیرزن بودم که از نازایی گاوش گفت: از خشکیدن چشمه، از روضه خوان خوب ده و فرانک همه ی این ها را برایش می نوشت. پیرزن اولین کسی بود که مرا پدر فرانک خواند ...~~ ~~blue:فرانک به من نگاه کرد، ازش خواستم که به حرف پیرزن گوش کند. ویل چیر من را در سایه گذاشت و خودش سراغ پیرزن رفت. چند دقیقه ای محو پیرزن بودم که از نازایی گاوش گفت: از خشکیدن چشمه، از روضه خوان خوب ده و فرانک همه ی این ها را برایش می نوشت. پیرزن اولین کسی بود که مرا پدر فرانک خواند ...~~
-~~red:*****~~ 
 ~~violet :القصه؛ رنو- پنج شخصی ما درب و داغان شد و خود ما را هم بردند بیمارستان نیروی دریایی. با این وضعیت نمی خواستم با مرتضا روبرو بشوم. واقعیت این است که من برای کار خودم به تهران آمده بودم. می خواستم به ساها سربرزنم. من تا یک ماه دیگر باید منتقل بشوم ساها، برای پروازهای سیویل... هر چه قسمت باشد.~~ ~~violet :القصه؛ رنو- پنج شخصی ما درب و داغان شد و خود ما را هم بردند بیمارستان نیروی دریایی. با این وضعیت نمی خواستم با مرتضا روبرو بشوم. واقعیت این است که من برای کار خودم به تهران آمده بودم. می خواستم به ساها سربرزنم. من تا یک ماه دیگر باید منتقل بشوم ساها، برای پروازهای سیویل... هر چه قسمت باشد.~~
-~~red:*****~~ 
 ~~green:باز هم راکت اضافی آوردیم. خوب، چه می شود کرد؟ سد را هم زدیم. راکت اضافی آوردیم. کانال های انتقال آب را هم زدیم. خلاصه دردسرت ندهم جناب سرهنگ. خودم تو کمربندی کرکوک امیر جنسی لندینگ زدم- بی ادبی می شود- رفتم کنار دست شویی، اسلحه ی کمری را در آوردم، آفتابه را هم زدم، سه تا تیر زدم تو کمر آفتابه که حق مطلب را ادا کرده باشم... ~~green:باز هم راکت اضافی آوردیم. خوب، چه می شود کرد؟ سد را هم زدیم. راکت اضافی آوردیم. کانال های انتقال آب را هم زدیم. خلاصه دردسرت ندهم جناب سرهنگ. خودم تو کمربندی کرکوک امیر جنسی لندینگ زدم- بی ادبی می شود- رفتم کنار دست شویی، اسلحه ی کمری را در آوردم، آفتابه را هم زدم، سه تا تیر زدم تو کمر آفتابه که حق مطلب را ادا کرده باشم...
 سرهنگ کم آورده بود. دستش را گذاشته بود روی شکمش عین موتورهای دیزل چاه آب بالا و پایین می پرید. (یادم رفت بگویم، موتورهای دیزل چاه آب را هم زده بودیم!) بعد پرونده را درآورد و زیرش امضا کرد: سرهنگ کم آورده بود. دستش را گذاشته بود روی شکمش عین موتورهای دیزل چاه آب بالا و پایین می پرید. (یادم رفت بگویم، موتورهای دیزل چاه آب را هم زده بودیم!) بعد پرونده را درآورد و زیرش امضا کرد:
 - سرگرد رحیم میریان، در کمال آمادگی برای پرواز با سی- یکصد و سی... - سرگرد رحیم میریان، در کمال آمادگی برای پرواز با سی- یکصد و سی...
 به سرم زد کمی سر حالت بیاورم. نمی دانم موفق شدم یا نه؟~~ به سرم زد کمی سر حالت بیاورم. نمی دانم موفق شدم یا نه؟~~
 ~~red:به روز شده در تاریخ 29/5/1385~~ ~~red:به روز شده در تاریخ 29/5/1385~~

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 03 شهریور 1385 [10:40 ]   11   حمیده کاشیان      جاری 
 جمعه 03 شهریور 1385 [10:36 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [10:12 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [10:08 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [09:56 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [09:47 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [09:42 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 چهارشنبه 28 تیر 1385 [11:19 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 چهارشنبه 28 تیر 1385 [11:12 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 چهارشنبه 28 تیر 1385 [11:05 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 چهارشنبه 28 تیر 1385 [11:01 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..