تاریخچه ی:
آخرین سخن امام حسین علیه السلام با عمر بن سعد
تفاوت با نگارش: 3
- | ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) پس از آن که با سپاه من اتمام حجت نمود و فرمود: ((عمر بن سعد|عمر بن سعد)) کجاست؟ او را نزد من فرا خوانید. عمر بن سعد ر الی که دوت نداشت این ماات ورت گیرد، ند امام علیه السلام آمد. |
+ | ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) پس از آن که با سپاه یی اتمام حجت نمود، فرمود:« ((عمر بن سعد|عمر بن سعد)) کجاست؟ او را نزد من فرا خوانید.» عمر بن سعد ا اکراه و ردید، نزد امام علیه السلام آمد. امام به او فرمود:«ای عمر، آیا به این امید مرا میکشی که ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد)) حکوم ((ری)) و ((گرگان)) را به تو میسپرد؟! به خدا سوگند، چنین نخواهد شد. تو هر چه میخواهی بکن، اما بدا که بعد از ن، نه در دنیا و نه در آخرت اد نخواهی بود، و من اینک، سرت را میبینم ه ر ((کوفه)) بر نیزه زده اند و کودکان به آن سنگ میزنند.» عمر بن سعد شمگن شد و رو گردان و به سپاه خود گفت:«پس در انتظار چه هستید؟ همه یکباره حمله کنید که اینان لقمهای بیش نیستند!» امام حسین علیه السلام نیز اسب ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) را خواست و سوار شد و سپاهش را نظام داد. |
- | امام به او فرمود: ای عمر آیا تو مرا می کشی ؟! گمان می کنی ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد)) حکومت ((ری)) و ((گرگان)) را به تو خواهد سپرد ؟! به خدا سوگند که چنین نخواهد شد و این عهدی است معهود ؛ هر چه می خواهی بکن که بعد از من نه در دنیا و نه در آخرت شاد نگردی و گویا سر تو را می بینم که در کوفه بر نیزه نصب کرده اند و کودکان به آن سنگ می زنند و آن را هدف قرار می دهند. عمر بن عد خشمگین شد و روی بگرداند و به سپاه خود گفت: در انتظار چه هستید؟ همه یکباره حمله کنید که اینان لقمه ای بیش نیستند !! و حسین علیه السلام نیز اسب ((حضر محمد مصطف لی لله عله و آله|رسول خدا)) را خواست و سوار شد و اصحابش را نظام داد. |
+ | منابع: بارالانوار، 45، ص 10. |
- | !منابع: *بحارالانوار، ج 45، ص 10.
!مراجعه شود به: *((آخرین خطبه امام حسین علیه السلام در برابر سپاه دشمن)) *((توبه و بازگشت حر به نزد امام علیه السلام)) *((سخنان حرّ خطاب به سپاه شمن)) |
+ | مراجعه شود به: ((آخرین خطبه امام حسین علیه السلام در برابر سپاه دشمن)) ((توبه حر نزد امام حسین علیه السلام)) ((سخنان حرّ خطاب به سپاهین یزید)) |