تاریخچه ی:
ملک الشعرای بهار
تفاوت با نگارش: 6
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
- | :: {picture=Bahar0-0.jpg}:: |
+ | !زندگی نامه |
- | محمد تقی، پسر محمد کاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی است و در سال 1304 هـ ق. در مشهد به دنیا آمده است. |
+ |
{img src=img/daneshnameh_up/5/50/bahar-7.jpg}
|
محمد تقی، پسر محمد کاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی است و در سال 1304 هـ ق. در مشهد به دنیا آمده است. |
| پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما علیرغم خواست پدر، بهار شاعری را از چهارده سالگی آغاز کرد. | | پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما علیرغم خواست پدر، بهار شاعری را از چهارده سالگی آغاز کرد. |
| در اوایل، اطرافیان فکر می کردند که او اشعار پدرش را به نام خودش می خواند و شاعر بودن بهار را باور نداشتند. | | در اوایل، اطرافیان فکر می کردند که او اشعار پدرش را به نام خودش می خواند و شاعر بودن بهار را باور نداشتند. |
| سرانجام کار بهار با مدعیان به جایی رسید که قرار شد بهار به صورت بدیهه سرایی با لغاتی که مخالفشان می گویند، در حضور جمع شعری بسازد. | | سرانجام کار بهار با مدعیان به جایی رسید که قرار شد بهار به صورت بدیهه سرایی با لغاتی که مخالفشان می گویند، در حضور جمع شعری بسازد. |
- | در مجلسی که به همین منظور ترتیب داده شده بود از بهار خواستند تا با چهار کلمه : ~~orange:چراغ، نمک ، چنار و تسبیح~~، چهار مصراع به وزن ((رباعی )) بگوید و بهار این رباعی را در چند لحظه ساخت: |
+ | در مجلسی که به همین منظور ترتیب داده شده بود از بهار خواستند تا با چهار کلمه : ~~maroon:چراغ، نمک ، چنار و تسبیح~~، چهار مصراع به وزن ((رباعی )) بگوید و بهار این رباعی را در چند لحظه ساخت: |
| ~~green:به خرقه و تسبیح مرا دید چو یار | | ~~green:به خرقه و تسبیح مرا دید چو یار |
| گفتا ز چراغ زهد ناید انوار | | گفتا ز چراغ زهد ناید انوار |
| کس شهد ندیده است در کان نمک | | کس شهد ندیده است در کان نمک |
| کس میوه نچیده است از شاخ چنار ~~ | | کس میوه نچیده است از شاخ چنار ~~ |
- | باز رباعی دیگری با این چهار کلمه مطرح شد: ~~orange:خروس، انگور، درفش، سنگ~~ و او این رباعی را ساخت: |
+ | باز رباعی دیگری با این چهار کلمه مطرح شد: ~~maroon:خروس، انگور، درفش، سنگ~~ و او این رباعی را ساخت: |
| ~~green:برخاست خروس صبح برخیز ای دوست | | ~~green:برخاست خروس صبح برخیز ای دوست |
| خون دل انگور فکن در رگ و پوست | | خون دل انگور فکن در رگ و پوست |
| عشق من و تو قصه مشت است و درفش | | عشق من و تو قصه مشت است و درفش |
| جور تو و دل صحبت سنگ است و سبوست~~ | | جور تو و دل صحبت سنگ است و سبوست~~ |
| پس از مرگ پدر بهار، به فرمان مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرایی به پسر واگذار گردید. | | پس از مرگ پدر بهار، به فرمان مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرایی به پسر واگذار گردید. |
- | محمدتقی تخلص خود را نیز از "بهار شیروانی"، یکی از شاعران عهد ((ناصرالدین شاه)) گرفت. |
+ | محمدتقی تخلص خود را نیز از "بهار شیروانی"، یکی از شاعران عهد ((ناصرالدین شاه)) گرفت. |
- | "بهار" ادب فارسی را نزد پدر آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدر در مجالس آزادی خواهان شرکت می کرد و در سال 1324 هـ.ق که نهضت ((مشروطه)) به پیروزی رسید، "بهار" بیست سال داشت. |
+ | "بهار" ادب فارسی را نزد پدر آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدر در مجالس آزادی خواهان شرکت می کرد و در سال 1324 هـ.ق که نهضت ((مشروطه)) به پیروزی رسید، "بهار" بیست سال داشت. |
- | "بهار" در دوره ((استبداد صغیر)) در خراسان به چاپ روزنامه خراسان پرداخت و بعد از فرار محمدعلی شاه که در همه شهرها جشن برپا شد، اشعاری سرود که در جشنهای ملی مشهد خوانده می شد. |
+ | "بهار" در دوره ((استبداد صغیر)) در خراسان به چاپ روزنامه خراسان پرداخت و بعد از فرار محمدعلی شاه که در همه شهرها جشن برپا شد، اشعاری سرود که در جشنهای ملی مشهد خوانده می شد. |
- | او در سال 1328 هـ.ق در مشهد به انتشار روزنامه "نوبهار" پرداخت که به علت حملات تند بر ضد فشار روسها و دخالت آنان در سیاست داخلی کشور اهمیت خاصی داشت و پس از یک سال انتشار توقیف شد. بهار سپس روزنامه ای به نام "تازه بهار" را چاپ کرد که آن هم توقیف شد و بهار به تهران تبعید گردید. |
+ | او در سال 1328 هـ.ق در مشهد به انتشار روزنامه "نوبهار" پرداخت که به علت حملات تند بر ضد فشار روسها و دخالت آنان در سیاست داخلی کشور اهمیت خاصی داشت و پس از یک سال انتشار توقیف شد. بهار سپس روزنامه ای به نام "تازه بهار" را چاپ کرد که آن هم توقیف شد و بهار به تهران تبعید گردید. |
| اشعار آغاز جوانی بهار، که ملک الشهرای آستان قدس رضوی بود، بیشتر زمینه های مدح داشت، مانند: مدح امام هشتم ، مدح حضرت ختمی مرتبت، مدح مظفرالدین شاه . . . و بهار در آن اشعار از استادان قدیم شعر فارسی پیروی می کرد. | | اشعار آغاز جوانی بهار، که ملک الشهرای آستان قدس رضوی بود، بیشتر زمینه های مدح داشت، مانند: مدح امام هشتم ، مدح حضرت ختمی مرتبت، مدح مظفرالدین شاه . . . و بهار در آن اشعار از استادان قدیم شعر فارسی پیروی می کرد. |
- | بعد از مشروطیت و ورود به جرگه آزادی خواهان او شعر خود را وقف آزادی کرد. اشعار "بهار" در این دوره پرشور و صمیمی است او با سیاستهای استعماری به پیکار برمی خیزد. |
+ | بعد از مشروطیت و ورود به جرگه آزادی خواهان او شعر خود را وقف آزادی کرد. اشعار "بهار" در این دوره پرشور و صمیمی است او با سیاستهای استعماری به پیکار برمی خیزد. |
| او با تصویر اوضاع و احوال زمان خود، مردم را به شرکت امور سیاسی و اجتماعی فرا می خواند. | | او با تصویر اوضاع و احوال زمان خود، مردم را به شرکت امور سیاسی و اجتماعی فرا می خواند. |
- | پس از جنگ جهانی اول "بهار" که به تهران تبعید شده بود به مشهد بازگشت و چاپ روزنامه "نوبهار" را از سرگرفت. در سال 1332 هـ.ق به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به تهران آمد و نزدیک سه سال به انتشار روزنامه "نوبهار" ادامه داد. |
+ | پس از جنگ جهانی اول "بهار" که به تهران تبعید شده بود به مشهد بازگشت و چاپ روزنامه "نوبهار" را از سرگرفت. در سال 1332 هـ.ق به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به تهران آمد و نزدیک سه سال به انتشار روزنامه "نوبهار" ادامه داد. |
- | "بهار" در سال 1334 هـ.ق با ایجاد جمعیتی به نام "دانشکده"، شاعران و نویسندگان جوان را در آن جمعیت گرد آورد و در سال 1336 هـ.ق به انتشار مجله "دانشکده" دست زد. این مجله اگر چه بیش از یک سال دوام نکرد، اما از بهترین مجلات آن زمان بود. |
+ | "بهار" در سال 1334 هـ.ق با ایجاد جمعیتی به نام "دانشکده"، شاعران و نویسندگان جوان را در آن جمعیت گرد آورد و در سال 1336 هـ.ق به انتشار مجله "دانشکده" دست زد. این مجله اگر چه بیش از یک سال دوام نکرد، اما از بهترین مجلات آن زمان بود. |
- | "بهار" در دوره چهارم مجلس نیز به نمایندگی انتخاب شد و با مرحوم مدرس در صف اکثریت بود و از سران معروف گروه اکثریت به شمار می رفت. |
+ | "بهار" در دوره چهارم مجلس نیز به نمایندگی انتخاب شد و با مرحوم مدرس در صف اکثریت بود و از سران معروف گروه اکثریت به شمار می رفت. |
- | "بهار" در ششمین دوره هم به نمایندگی مجلس رسید و بعد از آن دیگر به مجلس قدم نگذاشت. |
+ | "بهار" در ششمین دوره هم به نمایندگی مجلس رسید و بعد از آن دیگر به مجلس قدم نگذاشت. |
- | بعد از این سالها "بهار" رو به تدریس و تعلیم آورد و هفده سال از عمر اخود را به دور از سیاست گذراند. |
+ | بعد از این سالها "بهار" رو به تدریس و تعلیم آورد و هفده سال از عمر اخود را به دور از سیاست گذراند. |
| بعد از شهریور ماه 1320 هـ. ش مدتی به وزارت فرهنگ منصوب شد و وزارت او چند ماهی بیش نپایید. بهار در دوره پانزدهم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به مجلس رفت اما به سبب مبتلا شدن به بیماری سل برای معالجه به سوییس سفر کرد. | | بعد از شهریور ماه 1320 هـ. ش مدتی به وزارت فرهنگ منصوب شد و وزارت او چند ماهی بیش نپایید. بهار در دوره پانزدهم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به مجلس رفت اما به سبب مبتلا شدن به بیماری سل برای معالجه به سوییس سفر کرد. |
| او پس از معالجه در 1328 هـ.ش به ایران بازگشت و در اول اردیبهشت ماه 1330 هـ.ش درگذشت. | | او پس از معالجه در 1328 هـ.ش به ایران بازگشت و در اول اردیبهشت ماه 1330 هـ.ش درگذشت. |
- | |
+ |
{img src=img/daneshnameh_up/9/9b/bahar05.jpg}
|
|
| !آثار بهار | | !آثار بهار |
- | 1- دیوان اشعار، که شامل ((قصیده))، ((ترکیب بند))، ((ترجی بند))، ((مسمط))، ((مثنوی))، ((غزل )) و ((قطعه )) است. |
+ | 1- دیوان اشعار، که شامل ((قصیده))، ((ترکیب بند))، ((ترجی بند))، ((مسمط))، ((مثنوی))، ((غزل )) و ((قطعه )) است. |
| 2- سبک شناسی، در سه جلد در باره سبک نوشته های منثور فارسی است. | | 2- سبک شناسی، در سه جلد در باره سبک نوشته های منثور فارسی است. |
| 3- تاریخ احزاب سیاسی. | | 3- تاریخ احزاب سیاسی. |
| 4- تصحیح برخی از متون کهن، مانند: تاریخ سیستان و مجمل التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی. | | 4- تصحیح برخی از متون کهن، مانند: تاریخ سیستان و مجمل التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی. |
| 5- انتشار روزنامه و مجلاتی که در شرح احوالش از آنها نام برده شد. | | 5- انتشار روزنامه و مجلاتی که در شرح احوالش از آنها نام برده شد. |
| !سبک بهار در شعر | | !سبک بهار در شعر |
- | "بهار" ((قصیده )) سراست و از پیروان شعر قدیم است. |
+ | "بهار" ((قصیده )) سراست و از پیروان شعر قدیم است. |
- | امتیاز "بهار" در آن است که با وجود پایبندی به مکتب شعر قدیم توانسته است شعر خود را با خواسته های ملت هماهنگ سازد. |
+ | امتیاز "بهار" در آن است که با وجود پایبندی به مکتب شعر قدیم توانسته است شعر خود را با خواسته های ملت هماهنگ سازد. |
- | "بهار" در دوره دوم فعالیت ادبی، قدم به قدم با زمان پیش می آید و به طرز و اسلوب جدید رغبت می کند و به تجدد می گراید و با شاعران جوان و متجدد همکاری می کند. |
+ | "بهار" در دوره دوم فعالیت ادبی، قدم به قدم با زمان پیش می آید و به طرز و اسلوب جدید رغبت می کند و به تجدد می گراید و با شاعران جوان و متجدد همکاری می کند. |
| او هرگونه تجدد در ادبیات را می پذیرد، ولی سعی می کند اصول و سنت های قدیمی را حفظ کند. | | او هرگونه تجدد در ادبیات را می پذیرد، ولی سعی می کند اصول و سنت های قدیمی را حفظ کند. |
- | بهار از یک سو شیفته نمونه ها و یادگارهای شعر قدیم است و از سوی دیگر از تحول زمان بیخبر نیست. به سبک و زبان و آهنگ گویندگان قدیم سخن می گوید و با این همه میل دارد روشهای جدید را با اصول شعر کهن سارش دهد. |
+ |
>
{img src=img/daneshnameh_up/6/68/baharr.jpg}
|
>بهار از یک سو شیفته نمونه ها و یادگارهای شعر قدیم است و از سوی دیگر از تحول زمان بیخبر نیست. به سبک و زبان و آهنگ گویندگان قدیم سخن می گوید و با این همه میل دارد روشهای جدید را با اصول شعر کهن سارش دهد. |
| بهار با همه میل و ادعا به تجدد دوستی، می کوشد که افکار و احساسات خود و مسائل نوین را در همان اشکال و قالبهای کهن بریزد. | | بهار با همه میل و ادعا به تجدد دوستی، می کوشد که افکار و احساسات خود و مسائل نوین را در همان اشکال و قالبهای کهن بریزد. |
| ((مستزاد))های او از نظر روان بودن و هماهنگی در مضامین و مصراع های بلند و کوتاه بسیار جالب است. | | ((مستزاد))های او از نظر روان بودن و هماهنگی در مضامین و مصراع های بلند و کوتاه بسیار جالب است. |
| در ((مثنوی)) ها و قطعات، غالباً نکات و معانی اخلاقی به کار برده است و لحن بیان ((نظامی )) و ((سنایی )) و ((جامی )) را به یاد آورد. او در همان حال که به ((حافظ )) و ((سعدی )) و ((عراقی )) نظر دارد، لغات و اصطلاحات خاص اهل سیاست و روزنامه نویسان هم عصر خود را نیز به کار می برد. | | در ((مثنوی)) ها و قطعات، غالباً نکات و معانی اخلاقی به کار برده است و لحن بیان ((نظامی )) و ((سنایی )) و ((جامی )) را به یاد آورد. او در همان حال که به ((حافظ )) و ((سعدی )) و ((عراقی )) نظر دارد، لغات و اصطلاحات خاص اهل سیاست و روزنامه نویسان هم عصر خود را نیز به کار می برد. |
| قصاید او محکم و سنگین و گرم است. شور حماسی که در طبع او هست، قصایدش را والا باشکوه کرده است. البته سردی حرمان و نومیدی نیز در قصایدش به چشم می خورد. | | قصاید او محکم و سنگین و گرم است. شور حماسی که در طبع او هست، قصایدش را والا باشکوه کرده است. البته سردی حرمان و نومیدی نیز در قصایدش به چشم می خورد. |
| اشعاری که بهار برای دوستان خود سروده، همه لطیف و ساده و آکنده از شوق و صفاست. | | اشعاری که بهار برای دوستان خود سروده، همه لطیف و ساده و آکنده از شوق و صفاست. |
| مزیت سخن بهار در این است که توانسته است الفاظ ساده و عامیانه را در میان لغات و ترکیبات کهنه و جاافتاده ((سبک خراسانی)) و ((سبک عراقی)) وارد کند. | | مزیت سخن بهار در این است که توانسته است الفاظ ساده و عامیانه را در میان لغات و ترکیبات کهنه و جاافتاده ((سبک خراسانی)) و ((سبک عراقی)) وارد کند. |
- | !نمونه شعر او |
+ | !نمونه هایی از شعر بهار
~~green:مرغ سحر ناله سر کن----- داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار، این قفس را----- برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ----- نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را----- پر شرر کن، پر شرر کن ظلم ظالم، جور صیاد----- آشیانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت----- شام تاریک ما را سحر کن
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت----- شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است، گل به بار است----- ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم----- تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین----- دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این----- بیشتر کن، بیشتر کن، بیشتر کن |
- | ~~green:بریزم و گ رگی /> />ین رنج د میان گیر |
+ | مر بی ، رح هر----- ختصر کن صر کن صر ک~~ |
- | باران شوم و به کوه و در بارم |
+ | ~~red:***~~ |
- | خگ وم و ک ر گیرم |
+ | ~~green:رخیزم و زندگی رگیرم ----- وین ج ل ز یانه رگیرم |
- | ان ی ری ب پا م و وی |
+ | اران شم و ه کوه و ر بار----- اخر شم و ه خشک و تر گیرم |
- | گیتی را جمله در شرر گیرم~~ |
+ | زان نی شرری به پا کنم وز وی----- گیتی را جمله در شرر گیرم~~ |
| + | ::{img src=img/daneshnameh_up/9/9c/bahar-4.JPG}:: |