منو
 کاربر Online
797 کاربر online
Lines: 1-24Lines: 1-22
-امام باقر علیه السلام فرمود:« مدتی پس از شهادت ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین بن علی علیه السلام ))، ((محمد بن حنفیه ))، ((حضرت امام سجاد علیه السلام|حضرت علی بن الحسین علیه السلام )) را در ((مکه)) صدا زد و گفت:« برادرزاده، می‌دانی که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بعد از خودش امامت را برای علی بن ابیطالب قرار داده و بعد برای ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن علیه السلام ))و بعد پدرت، امام حسین - رحمه الله علیه. اما او امام بعد از خودش را معرفی نکرد و شهید شد. من عموی تو هستم و برادر تنی پدرت؛ و به خاطر سنم، برای امامت، شایسته‌تر از تو هستم که هنوز جوانی. پس با من در مورد ((وصایت|وصایت )) و امامت مخالفت و مشاجره نکن.» +((امام باقر)) علیه السلام فرمود:
« مدتی پس از شهادت ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین بن علی علیه السلام ))، ((محمد بن حنفیه ))، ((حضرت امام سجاد علیه السلام|حضرت علی بن الحسین علیه السلام )) را در ((مکه)) صدا زد و گفت:
« برادرزاده، می‌دانی که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بعد از خودش امامت را برای علی بن ابیطالب قرار داده و بعد برای ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن علیه السلام ))و بعد پدرت، امام حسین - رحمه الله علیه. اما او امام بعد از خودش را معرفی نکرد و شهید شد. من عموی تو هستم و برادر تنی پدرت؛ و به خاطر سنم، برای امامت، شایسته‌تر از تو هستم که هنوز جوانی. پس با من در مورد ((وصایت|وصایت )) و امامت مخالفت و مشاجره نکن.»
-حضرت علی بن الحسین علیه السلام به او فرمود:« عمو جان، تقوای الهی پیشه کن و چیزی را که حق تو نیست، ادعا نکن. من تو را موعظه می‌کنم تا از نادانان و گمراهان نباشی. عمو جان! پدرم صلوات الله علیه و اله قبل از این که عازم ((عراق)) شود، به من وصیت کرد و با من عهد بست، و این شمشیر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم)) است که نزد من است. پس اعتراض نکن که نگران پیری و کهولت سن توام. خداوند تبارک و تعالی سوگند یاد کرده وصیت و ((امامت)) را فقط در نسل حسین علیه السلام قرار دهد. پس اگر می‌خواهی مطمئن شوی، بیا با هم به کنار ((حجرالاسود|حجر الاسود ))برویم و او را بین خودمان حکًًم قرار دهیم

محمد بن حنفیه و امام برخاستند و کنار حجرالاسود رفتند. امام به محمد بن حنفیه فرمود:« تو شروع کن. به درگاه خدا گریه و زاری کن، از او بخواه حجر را برای تو به سخن در آورد، و بعد از او سوال کن.» محمد بن حنفیه هم دعایی خواند و از حجر سوال کرد، اما جوابی نشنید.

امام سجاد علیه السلام فرمود:« عمو جان! اگر امام بودی، حجر حتما به تو جواب می‌داد.»

محمد بن حنفیه عرض کرد:« حالا تو دعا کن و از او بپرس.»

امام دعا کرد و سپس رو به حجر فرمود:« ای سنگی که عهد الهی انبیاء و اوصیاء و همه مردم در تو قرار داده شده است! از تو می‌خواهم به زبان عربی فصیح به ما خبر دهی که امام و وصی بعد از حسین بن علی کیست؟»

حجرالاسود ناگهان تکان خورد؛ به طوری که نزدیک بود از جایش بیفتد. سپس به اذن خداوند به سخن در آمد و چنین گفت:« وصیت و امامت بعد از حسین بن علی علیه السلام به علی بن الحسین ــ پسر ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی بن ابیطالب)) و ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه ))دختر رسول الله صلی الله و آله وسلم سپرده شده است.»

محمد بن حنیفه بی‌درنگ به امامت حضرت علی بن الحسین علیه السلام ایمان آورد.

ابو بصیر از ((حضرت امام محمد باقر علیه السلام|حضرت باقر علیه السلام)) روایت می‌کند که فرمود:

((ابوخالد کابلی)) عمری خدمتگزار محمد بن حنیفه بود و هرگز در امامت او شک نکرده بود. تا اینکه روزی نزد او رفت و گفت:« من به تو ارادت و ایمان کامل دارم. به حق رسول الله و امیر المومنین علی علیهماالسلام قسم‌ات می‌دهم به من بگویی امامی که خداوند اطاعتش را بر مردم واجب کرده، تو هستی؟»

محمد بن حنیفه گفت:« ابا خالد، مرا به چیز عظیمی قسم دادی. امام من و تو و همه مسلمانان، علی بن الحسین علیه السلام است.»

ابو خالد با شنیدن این حرف، به در خانه امام سجاد رفت و اجازه شرفیابی خواست. به امام خبر دادند که ابو خالد آمده، امام به او اجازه ورود داد و فرمود:« سلام به تو ای “کنکر”!! تو که هیچ وقت به سراغ ما نمی امدی. چه شده ؟ درباره ما چیزی شنیده‌ای؟»

ابو خالد به سجده افتاد و گفت:« سپاس خدای را که مرا نراندید تا وقتی امام خودم را شناختم.»

امام به او فرمود:« چگونه امام خود را شناختی؟»

گفت:« شما من را به اسمی صدا زدید که مادرم بعد از تولدم مرا به آن نامیده بود. من سال‌ها در غفلت بوده‌ام؛ مدتی دراز خدمتگزار محمد بن حنیفه بوده‌ام و در امامت او شک نداشته‌ام. ولی به تازگی، او را به حق خدا و رسول الله و امیرالمومنین علیه السلام قسم دادم و او هم مرا ارشاد کرد و گفت: علی بن الحسین علیه السلام امام تو و همه مردم است. پس اجازه گرفتم خدمت شما برسم و شما هم مرا به اسمی که مادرم به من داده بود صدا زدید. پس برایم مسلم شد امام من و همه مسلمان‌ها شمایید و اطاعت‌تان بر همه واجب است
.
+حضرت علی بن الحسین علیه السلام به او فرمود:
عمو جان، تقوای الهی پیشه کن و چیزی را که حق تو نیست، ادعا نکن. من تو را موعظه می‌کنم تا از نادانان و گمراهان نباشی. عمو جان! پدرم صلوات الله علیه و اله قبل از این که عازم ((عراق)) شود، به من وصیت کرد و با من عهد بست، و این شمشیر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم)) است که نزد من است. پس اعتراض نکن که نگران پیری و کهولت سن توام. خداوند تبارک و تعالی سوگند یاد کرده وصیت و ((امامت)) را فقط در نسل حسین علیه السلام قرار دهد. پس اگر می‌خواهی مطمئن شوی، بیا با هم به کنار ===((حجرالاسود|حجر الاسود ===))برویم و او را بین خودمان حکًًم قرار دهیم.
 +محمد بن حنفیه و امام برخاستند و کنار حجرالاسود رفتند. امام به محمد بن حنفیه فرمود:
 +« تو شروع کن. به درگاه خدا گریه و زاری کن، از او بخواه حجر را برای تو به سخن در آورد، و بعد از او سوال کن.» محمد بن حنفیه هم دعایی خواند و از حجر سوال کرد، اما جوابی نشنید.
 +
امام سجاد علیه السلام فرمود: ===عمو جان! اگر امام بودی، حجر حتما به تو جواب می‌داد.===
 +محمد بن حنفیه عرض کرد:« حالا تو دعا کن و از او بپرس.»
''===امام دعا کرد و سپس رو به حجر فرمود:===''
 +« ای سنگی که عهد الهی انبیاء و اوصیاء و همه مردم در تو قرار داده شده است! از تو می‌خواهم به زبان عربی فصیح به ما خبر دهی که امام و وصی بعد از حسین بن علی کیست؟»
 +{picture=hajar_alasvad.jpg height=320 width=216 align=left}
 +===حجرالاسود ناگهان تکان خورد؛ به طوری که نزدیک بود از جایش بیفتد. سپس به اذن خداوند به سخن در آمد و چنین گفت: وصیت و امامت بعد از حسین بن علی علیه السلام به علی بن الحسین ــ پسر ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی بن ابیطالب)) و ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه ))دختر رسول الله صلی الله و آله وسلم سپرده شده است.===
 +__::^محمد بن حنیفه بی‌درنگ به امامت حضرت علی بن الحسین علیه السلام ایمان آورد. ^::__ابو بصیر از ((حضرت امام محمد باقر علیه السلام|حضرت باقر علیه السلام)) روایت می‌کند که فرمود:
((ابوخالد کابلی)) عمری خدمتگزار محمد بن حنیفه بود و هرگز در امامت او شک نکرده بود. تا اینکه روزی نزد او رفت و گفت:« من به تو ارادت و ایمان کامل دارم. به حق رسول الله و امیر المومنین علی علیهماالسلام قسمت می‌دهم به من بگویی امامی که خداوند اطاعتش را بر مردم واجب کرده، تو هستی؟»
 +
''===محمد بن حنیفه گفت:===''
 +~~green: ابا خالد، مرا به چیز عظیمی قسم دادی. امام من و تو و همه مسلمانان، علی بن الحسین علیه السلام است.~~
 +ابو خالد با شنیدن این حرف، به در خانه امام سجاد رفت و اجازه شرفیابی خواست. به امام خبر دادند که ابو خالد آمده، امام به او اجازه ورود داد و فرمود:
 +« سلام به تو ای “کنکر”!! تو که هیچ وقت به سراغ ما نمی آمدی. چه شده ؟ درباره ما چیزی شنیده‌ای؟»
ابو خالد به سجده افتاد و گفت:« سپاس خدای را که مرا نراندید تا وقتی امام خودم را شناختم.»
امام به او فرمود:« چگونه امام خود را شناختی؟»
 +گفت:« شما من را به اسمی صدا زدید که مادرم بعد از تولدم مرا به آن نامیده بود. من سال‌ها در غفلت بوده‌ام؛ مدتی دراز خدمتگزار محمد بن حنیفه بوده‌ام و در امامت او شک نداشته‌ام. ولی به تازگی، او را به حق خدا و رسول الله و امیرالمومنین علیه السلام قسم دادم و او هم مرا ارشاد کرد و گفت:
 +''===علی بن الحسین علیه السلام امام تو و همه مردم است. پس اجازه گرفتم خدمت شما برسم و شما هم مرا به اسمی که مادرم به من داده بود صدا زدید. پس برایم مسلم شد امام من و همه مسلمان‌ها شمایید و اطاعت‌تان بر همه واجب است. ===''

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 23 تیر 1385 [07:27 ]   7   رضا معرب      جاری 
 جمعه 23 تیر 1385 [07:14 ]   6   رضا معرب      v  c  d  s 
 پنج شنبه 22 تیر 1385 [13:23 ]   5   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 پنج شنبه 22 تیر 1385 [13:15 ]   4   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 سه شنبه 18 مرداد 1384 [12:31 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 14 فروردین 1384 [09:51 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 25 مهر 1383 [04:56 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..