تاریخچه ی:
مسلم در قصر ابن زیاد
تفاوت با نگارش: 2
- | پس از دستگیری مسلم او را نزد ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد ))بردند، ابن زیاد به او گفت: یا بر امم خود روج کره یکاچی مسلمانان را بر هم می زنی؟ > >مسلم گفت: خلافت ((معاویه)) و بلاتر از فرزندش یزید را به رسمیت نمی شناسم؛ زیرا او با زورگویی ا ر صی پیامبر صلی الله علیه و آله غصب کرده است. (1) همچنین گفت: مردم این شهر اعتقادشان این بود که پدر تو نزدیکان آنها را کشته، خون آنها را ریخته و مانند قیصر و کسری رفتار کرده است ما آمده ایم تا عدالت را اجرا و مردم را دعوت به حکم خدا و رسول کنیم. |
+ | مسلم را پس از دستگیری نزد ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد)) بردند. ابن زیاد به او گفت:« لیه امی خود ور کی و اتحاد مسلمانان را بر هم میزنی؟» مسلم گفت:« خلافت ((معاویه)) و بتر از ، فرزندش، ((یزید بن معاویه|یزید))، را به رسمیت نمیشناسم؛ زیرا او با زورگویی ی ((حضر مم صطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله)) را غصب کرده است. مردم این شهر اعتقادشان این بود که پدر تو نزدیکان آنها را کشته، خون آنها را ریخته و مانند قیصر و کسری رفتار کرده است. ما آمده ایم عدالت را اجرا و مردم را دعوت به حکم خدا و رسول کنیم.» ابن زیاد برای لکهدار کردن حیثیت مسلم، در جمع مردم به او گفت:« تو در ((مدینه)) شرابخواری میکردی!» |
- | ابن زیاد از روی حیله گری و برای لکه دار کردن حیثیت مسلم، در جمع مردم به او گفت: تو در مدینه شرابخواری می کردی!
مسلم با کمال متانت پاسخ داد: انسانی چون تو که کشتن افراد بی گناه برایش بی اهمیت ا، من ه شراب خواری سزاوارتر است. (2) > >مسلم که همه نای بی اام سی لیه اللم ود ا ((عمر بن سعد|عمر سعد ))که قریشی بود و به هر روی ادعای خویشی با مم داشت، خواست تا بدو وصیت کند، نخستین وصیت مم این بود تا کسی را نزد امام حسین علیه السلام بفرستند و او را از آمدن به کوفه منع کنند.
دیگر آن که جنه و را کفن پ ا ن وی را دفن کنند.
سوم آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازند؛ پس ا و که مم ا به شهادت رساندند. |
+ | مسلم با کمال متانت پاسخ داد:« انسانی چون تو که کشتن افراد بیگناه برایش اهمیت ندا، ی شرابخواری از من سزاوارتر است.» مسلم که میدان ان ید به وی ا را ها واهد رسان، به ((عمر بن سعد|عمر سعد)) که قریشی بود و ادعای خویشی با داشت، وصیت کرد. نخستین وصیت این بود که کسی را نزد ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) بفرستند و او را از آمدن به کوفه منع کنند. دیگر آن که چون کوفه کی را ندارد، جزه ا ا کفن و دفن کنند. سوم آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازند. سرانام مم ر رو هشتم ((م ذی حجه|ماه یحجه)) سال 60 هجری به شهادت رسید. |
- | ** ا ها ر ملم و هتم (( ی احه|ما یجه)) سال 60 هر ست |
+ | !منابع: />*لکامل، 5 ص 98. *تای ری 4 283 *یات کی یاسی اما یه، 186. |
- | 1 - الکامل، ج 5، ص 98.
2 - تاریخ طبری، ج 4، ص 283
حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 186.
مراجعه شود به:
((فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه)) |
+ | !مراجعه شود به: *((فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه)) |