تاریخچه ی:
بازتاب قصیده فرزدق در مدح امام سجاد علیه السلام
تفاوت با نگارش: 2
- | با شنیدن قصائد فرزدق که سراسر مدح و توصیف ((حضرت امام سجاد علیه السلام|ت زن لادین (عیه لسم) ))ا تری و یترین دا بد « ((هام ن املک)) » اک دید. و دتو دد تام حقو و ممری ((رزد شار هل بی|رق)) را ع کنند جاه او را نی ریدد، گت: ر د مورد ا به انند ین شری نمی سی |
+ | ((هشام بن عبدالملک)) با شنیدن ((فرزدق شاعر اهل بیت|قصائد فرزدق)) که سراسر مدح ((حضرت امام سجاد علیه السلام)) و، بناک د ست اد ق و مری رزدق را ق کند. پس گفت:« چا در مورد م چنین اری می سرایی؟» />ف پاسخ د:« جدّی همچون جدّ و پدی مچو پدرش و مری چون مار بیر دربارهی ت نی همانند ای اار بسرایم!» ین پسخ فرزد، هم ا خشمگیتر ر و دتور داد ا را به ((عسان)) محلی ین ((مکه)) و ((مدینه)) اس بعی کنند. |
- | فرد اس داد: دی هماند د او پری باند در و و مای نیر مادرش بیاور تا من در مرد ما اند این اشعار بسرایم!! |
+ | خبر ه امام سجاد عیه اسلام رسی. امام دوازده هار دیار برای او فرستاد و پیغام داد که « ما را عذور بدار؛ اگر بیشتر از این داشتیم، تماً برایت میفرستادی.» />اما فرزدق آن پول ا پ فرستاد و گفت:« یا اب رسول اله، من نچه فتم جز برای خداند و رسولش نوده و در مقال ن چیزی نمیپیرم.» />امام دوباره پول را برایش فرستاد و پیغام داد که: « سوگند به حق من بر تو، این را قبول کن. آری؛ خداوند جایگاه تو را میداند و نیّ و انیزه تو را می شاسد.» فرزدق هیه امام ا ذیرفت و از آن ب بعد، در حالی که همچنان در حبس به سر میبرد، اشعاری بر ضد هشام و در هجو او سرود. وقتی این خبر به هشام رسید، هشام مضطرب شد و دستور داد آزادش کنند. |
- | این اس فرزدق بی هشام را شمی کرد دور دا او ا د لی به ام « ((سفان)) » که در ین ((مکه)) و ((مین)) واق ت، محفو کنند. |
+ | البته در روایتی دیگر چنین آده اس که چون حبس فرزدق به طول انجامی و سوی هشام مرتبا ه قتل تهدید شد، فرزدق به امام سجا علی السلام شکایت برد. اام برایش د فرمود، و به برکت این دعا او ز زندان آزاد د. از آزادی به حضر امام رفت و گفت:« ی ابن رسول الله، خلیفه نام مرا از دیوان حقوق بگیران حذف کرده و یر قوقی به من نمی دهد.» />امم پرسید:« حوق تو در بوده است؟» فرزدق ملغ گفت. مام پول معادل چهل سال حقوق او را به او داد و فرمو:« اگر می دانستم که به بیش از این نیاز داری، حتماً به تو می دادم.» و فرزدق درست بعد از چهل سال در گذشت. |
- | این مل ه خد حضر ی ب احین (ی ال) سید بلغ واده ار دیا ای ا می فرسند پیام دا که ی ا فرا ا عذور بدا اگر ند ما بیشتر از این مقدار چیی بود ما، ما را ه عوان له ه و می فرستادم . |
+ | قال کر ست که دین فردق گرچ ب دح لفای وی مروای لو د لی وانمدی جاعتش در دا ساحت اام ساد عیه لسلام و اصی که پ ا ن ا خ نا دا، گنه او را در مجید لمی، طعا ا یان ده ست. |
- | اما فرزدق آن پول را پس فرستاد و گفت: یا ابن رسول الله من آنچه را گفتم: جز بخاطر غضب برای خداوند و برای رسول خدا نبوده و هیچ چیز در مقابل آن دریافت نمی کنم از این رو تمام آن پول را به حضرت برگردانید.
حضرت باز پول را برگرداندند و پیغام دادند که سوگند به حق من بر تو این را قبول کن. آری به تحقیق خداوند مکان تو و موفقیت تو را می بیند و نیّت و انگیزه تو را می شناسد.
پس از این پیغام فرزدق پول حضرت را قبول کرد. از آن به بعد فرزدق در حالی که در حبس بود اشعاری بر ضد هشام و در هجو او می سرائید. این خبر به هشام رسید و دستور داد او را آزاد کنند.
البته در خبر دیگری آمده است چون حبس فرزدق به طول انجامید و مرتب او را به کشتن تهدید می کردند به حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) شکایت برد و حضرت برای او دعا کردند و به برکت دعای ایشان از زندان آزاد گردید.
پس از آزادی به حضور حضرت آمد و گفت: یا ابن رسول الله، خلیفه اسم من را از دیوان حذف کرد. و دیگر حقوقی به من نمی دهند. حضرت پرسیدند: عطاء و حقوق تو چقدر بوده است؟
گفت: فلان مبلغ، حضرت برای چهل سال او به او پول دادند و فرمودند اگر می دانستم که تو به بیش از این نیاز داشتی حتماً باز به تو می دادم و فرزدق بعد از گذشت چهل سال در گذشت. قابل ذکر است که گر چه دیوان فرزدق به مدح خلفای غاصب و سفاک اموی و مروانی آلوده شده است ولی جوانمردی و شجاعت او در دفاع از ساحت مقدس حضرت سجاد (علیه السلام) و معرفی حضرت به بهترین نحو ممکن و بعد اخلاصی که از خود نشان داد و تصدیق حضرت در مورد اخلاص او قطعاً گناه او را در تمجید ظالمین تکفیر نموده است.
منابع : بحارالانوار، ج 46، ص 127،(به نقل از مناقب ) و ص 141، حدیث 22 |
+ | !منابع: *بحارالانوار، ج 46، ص 127،(به نقل از مناقب ) و ص 141، حدیث 22 |