تاریخچه ی:
انسان شناسی در مکاتب
تفاوت با نگارش: 2
- | امروزه علوم و رشتههای متعددی انسان را محور مطالعه و تحقیق خویش قرار دادهاند و هر یک به جنبة خاصی از انسان میپردازند. اهمیت و اعتبار هر یک از این علوم و رشتهها در مقام مقایسه با یکدیگر، تابع اهمیت و حساسیت پرسشهاست که قدر و منزلت دانشها را تعیین میکند و اهمیت و حساسیت پرسشها، تابع و معلول نحوة نگرش ما نسبت به انسان است. آنچه در حقیقت سزاوار است که نام انسانشناسی بر آن اطلاق شود، علمی است که عهدهدار جنبههای زیستی و فیزیولوژیک انسان است. اما هر شاخه از معرفت که به گونهای به شناخت بعد و جنبهای از انسان میپردازد، در واقع به شناخت انسان مربوط است، شایسته عنوان انسانشناسی است در یک تقسیم بندی کلی پرسشهای مربوط به انسان دو دستهاند: 1- پارهای از آنها کلیت انسان را در نظر داشته 2- به جنبههای خاص و معینی از انسان نظر دارند. انسانشناسی در متون دینی از جایگاه ویژهای برخوردار است از آنجا که دین برای هدایت انسان آمده و او مخاطب آیات قرآنی است بنابراین به طور حتم کتاب الهی خالی از معرفی چهرة حقیقی انسان نیست. شناخت انسان از متون دینی دارای خصوصیات و ویژگیهایی است که آنرا از انسانشناسی عقلی و تجربی ممتاز میکند. و نخستین ویژگی انسانشناسی دینی اتقان و استحکام و قابل اعتماد بودن آن است و این خصوصیت به دلیل میزان اعتبار منبع این شناخت میباشد. در متون دینی چهرة انسان توسط کسی به تصویر کشیده شده که خالق انسان و جهان است. امتیاز دوم این انسانشناسی جامعیت آن است، زیرا متون دینی دربارة انسان از مطالبی پرده بر میدارند که از دسترس عقل و تجربة بشر بیرون است خصوصیت سوم انسانشناسی دینی در تفاوت اساسی آن در نگرش به انسان است. در متون دینی آدمی به عنوان موجودی که با خداوند ارتباط وجودی دارد و در حرکت به سوی غایت و هدف خاصی است، معرفی میشود قرآن کریم خداوند را به عنوان وجودی که از همه موجودات به انسان نزدیکتر است معرفی میکند: وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکُم وَ لکِن لاتُبصِروُنَ (سوره واقعه/85) و در آیات دیگر رسیدن به خداوند به عنوان غایت نهایی سیر انسان معرفی شده ینی در جهان بینی و انسانشناسی دین، انسان از خداوند است و به سوی او در حرکت و تحول است. یااَیّهَا الاِنسانُ اِنّکَ کادِحٌ اَلی رَبّکَ کَدحاً فَمُلاقیه (انشقاق/ 6) ای انسان، حقاً که توبه سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی ر بدیهی است که نبودن این ویژگی در مطالعات تجربی و فلسفی رایج معاصر باعث ارائه شناختی غیر واقعی از انسان شده است. سه ویژگی که برشمردیم انسانشناسی دینی را در رتبهای برتر از انسانشناسی فلسفی و علمی مینشاند. شناخت عقلی قطعی از انسان در عرض شناخت برخاسته از متون دینی، دارای اعتبار و ارزش است. |
+ | V{maketoc} دکتر ((الکسیس کارل))(برنده جایزه پزشکی نوبل)درباره رورت انسان شناسی میگوید: |
- | ((یتانیای و ااتی انسان)) />((انا از و بیگانه )) />((نظی وی ا)) |
+ | پدیههایی که قول و اختراات برای ما بد آورده، متناب باحیقت خصیت ما انسانها نبوده البته نه ز لحاظ وام و هیئت، بلکه از نر روی و کیفیت اخلاقی، زیرا اضطراب و دغدغهای ه ساکنین متمن شهرها را رنج می دهد، از نظم سیاسی اتصادی و اجتماعی نان اه شده است. |
| + | ~~green:__ما انسانها قربانی عقبماندگی علم حیاتشناسی از علم جماد شناسی میباشیم__ ~~ |
| + | زیرا ما برای شناخت قواعدی که با حواس و یا کارهای دقیق اعضای بدن و روح ما سازگار نیست و همچنین برای تمیز دادن کارهای مجاز از غیر مجاز، وسیله دیگری غیر از شناسایی خود نداریم. |
| + | مادامی که تمدن نوین، حالت طبیعی و زندگی روحی ما را مغلوب ساخته، فراگرفتن علم انسانشناسی بسیار واجب و ضروری بنظر می رسد. |
| + | ::{picture=9782268017433TN.gif}:: |
| + | !تعادل روحی مردم امروز |
| + | بدن انسان از یکطرف از یک ماشین عظیم پر استقامت تر است و در مقابل انواع بیماریها و میکروبها و گرسنگی وخستگی مقاومت میکند و از جانب دیگر این جسم عظیم و پر استقامت به قدری کم استقامت و حساس است که شماره بیماریهای روحی چندین برابر بیشتر از بیماریهای جسمی است. |
| + | هر سال تقریبا هشت هزار بیماریهای جدید و بیسابقه بر تعداد بیماریهای روحی اضافه می شود و اگر اداره امور به این وضع بگذرد یک یا دو میلیون بچه یا جوان که فعلا در مدارس و دانشگاهها تحصیل میکنند در یک زمانی بعلل بیماریهای روحی به تیمارستانها تحویل داده خواهند شد. |
| + | و همچنین گفته می شود چندین هزار نفر دیگر از اشخاص هستند که مبتلا به این بیماریها بوده ولی مثل آدمهای معمولی در خیابان راه میروند. بیماریهای روحی روز به روز خطرناکتر می شود و مخاطرات این نوع بیماریها به مراتب از بیماریهای سل، امراض قلبی، کبد، طاعون و وبا شدیدتر است. زیاد شدن بیماریهای روحی ناشی از تمدن سرسامآور امروزی است و تردیدی نیست که وضع زندگی امروز موجبات اختلال مشاعر و سایر کسالتهای روحی را فراهم مینماید. |
| + | علم طب و بهداشت امروز با وجود دستورات زیاد خود نتوانسته است تعادل فکری مردم امروز را در مقابل هزاران مخاطرات حفظ نماید. |
| + | !پیشرفت تمدن و بیماریهای روحی |
| + | با آنکه وضع تمدن جدید و پیشرفت علوم و صنایع درتمام شئون زندگی بطور محسوس تاثیر نمود، و حتی در نیرومندی بدن و ترکیب عضلات و استحکام استخوانبندی بدن تاثیر بسزایی داشته معهذا با نهایت تاسف مشاهده میشود نسل انسانی با اخذ این علوم عجیب و بی سابقه بعوض اینکه در مراتب اخلاقی و طرز زندگی و خصوصیات روحی پیشرفت نماید برعکس خوی بربریت و وحشیگری اجداد خود را پیش گرفته و تمام اختراعات و اکتشافات را برای نابودی و اضمحلال عالم بشریت مورد استفاده قرار میدهد. |
| + | در عین حال که ناخوشیهای خطرناک، سل، حصبه، دیفتری و سایر بیماریها تقریبا ریشهکن شده و از تلف شدگان هر ساله با وضع محسوسی کا سته شده است معهذا مشاهده می شود که در عوض تعداد بیماریهای روحی و مغزی افزایش یافته است. |
| + | در بعضی از کشورها صرف نظر از جنایتکاران که روز به روز زیاد میشوند تعداد دیوانگان و اشخاصی که فاقد مکارم اخلاقی هستند و در تیمارستانها و زندانها زندگی می کنند از بیماریهای جسمی خیلی بیشتر است و مسلم می توان گفت که در یک شهر پر جمعیت 60 درصد مردمی که در آن زندگی میکنند اگر دیوانه نباشند عقل درست و مشاعر منظمی ندارند. |
| + | حالا خوب فکر کنید ببینید در اول ما چه بودهایم و حالا چه شده ایم. آنوقت نادانی و بیسواد بودیم و مانند حیوانات در چراگاه طبیعت میچریدیم و با سنگ و آهن و درخت همدیگر را پاره میکردیم و امروز که مسلح به این تمدن سرسامآور شدهایم از سابق بدتر و وحشیتر و بیباکتر شدهایم. |
| + | تمدن امروز که با این نتیجه نامطلوب مواجه گردیده به ما ثابت میکند که تشکیلات اساسی آن بدون در نظر گرفتن خصوصیات و نیازهای ما بوجود آمده است. |
| + | !منبع |
| + | *کتاب :انسان موجود ناشناخته نویسنده:الکسیس کارل صفحات:14،27،35 |
| + | |
| + | !مطالب مرتبط |
| + | *((بحران انسان شناسی معاصر)) |
| + | *((مفهوم اگزیستانسیالیسم و بنیانگزاران آن )) |
| + | *((نظریه فویر باخ)) |
| + | *((لیبرالیسم)) |
| + | *((سوسیالیست)) |
| + | *((اومانیسم)) |
| + | *((ماتریالیسم )) |