منو
 صفحه های تصادفی
بهره برداری از منابع آب
مستعین بالله خلیفه عباسی
Stalactite
کاربر:علی هادی
حال امام سجاد علیه السلام به هنگام گفتن لبیک
اصحاب امام سجاد علیه السلام
ریشه‏ها و عوامل دین زدایی‏در غرب و شرق
یس - یاسین
تربیم
دنیای آفتاب ما
 کاربر Online
1021 کاربر online

آواشناسی

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > علوم اجتماعی > زبان شناسی
(cached)

آواشناسی گویشی (Articulatory Phonetics):
این گرایش از آواشناسی، به بررسی چگونگی تولید صدا بوسیله اندامهای صوتی انسان می پردازد.
  • صدای اولیه (صدای خام) در گلوی انسان، با وزش هوای شش ها از تارهای صوتی تولید می شود. بنا براین، اندازه تارهای صوتی، نسبت مستقیم با کیفیت صدای انسان دارد. همچنین انسان با نزدیک و دور کردن و تغییر میزان لرزش تارهای صوتی، بسامد صدای خویش را تنظیم می کند. بسامد فردی با صدای بم ، بین 75 تا 150 هرتز (سیکل در ثانیه) است. کسانی که صدای سوپرانو دارد (خانم ها یا دخترانی که صدای بسیار زیر دارند)، حتی می توانند آوایی با بسامد بیش از 400 هرتز تولید کنند. کوتاهی یا بلندی صدای انسان نیز وظیفه ی تارهای صوتی است و به ”دامنه ی نوسان“ صدا بستگی دارد.
البته باید توجه داشت که هیچیک از این اعمال، خودآگاهانه صورت نمی گیرد؛ بلکه این مغز آدمی است که از زمان تولد، بصورت از پیش برنامه ریزی شده، با همه فرکانس های صوتی آشنایی دارد و می داند که مثلا برای صدای گریه یا جیغ یا... چه بسامدی مورد نیاز است و این بسامد را چگونه می توان با استفاده از دو تار صوتی تولید کرد. دو تصویر زیر، تارهای صوتی را در حالتهای باز و بسته، نشان می دهد:

img/daneshnameh_up/b/b0/VOCAL_CORDS.PNG

  • در مرحله بعد، صدای خام با پیچش و عبور از حفره های دهانی و بینی (دماغی)، طنین دار می شود. بنابراین، یک خواننده خوش صدا، هم تارهای صوتی و هم حفره های دهانی و بینی مناسبی دارد.
  • زبان و دیگر موانع موجود در حفره دهانی، هنگام عبور صدا از این حفره، آنرا به آواهای گویشی تبدیل می کند. به تصویر زیر توجه کنید:

img/daneshnameh_up/0/03/Vocal_System.PNG

چون اصطلاحات کاربردی در آواشناسی، همگی لاتین هستند، لازم است نامهای انگلیسی تصویر بالا را به خاطر بسپاریم؛ با این حال، برای آسانتر شدن کار، ترجمه فارسی واژگان مورد بحث را در پی آورده ام:

Oral cavity: حفره دهانی vocal cords: تارهای صوتی

Nasal cavity: حفره بینی (hard) palate: سخت کام

Uvula: زبان کوچک velum (soft palate): نرم کام

Larynx: نایسر (حنجره) lip: لب

Glottis: چاکنای(ته حلق) teeth: دندانها

Alveolar ridge: لثه tongue: زبان

Apix: جلوی زبان tip (of the tongue): نوک زبان

هنگام نامگذاری بر روی صداها، از صفت استفاده می کنیم. مثلا به صداهایی که بوسیله دو لب تولید می شوند، می گوییم صداهای "دو لبی". جدول زیر، صفتهای مورد نیاز برای نامگذاری آواهای گویشی را نشان می دهد:


Dental

tooth

velar

velum

Alveolar

Alveolar ridge

labial

lip

Palatal

palate

Glottal

glottis

nasal

Nasal cavity

الف) آواهای همخوان (Consonants) محل تولید آواها: نکته: وقتی حرفی را درون / / قرار می دهیم، صدای آن حرف، مورد نظرمان است. پس /p/ را نباید "پی" تلفظ کرد. 1) bilabial: آواهایی که با همکاری دو لب بوجود می آیند. مثل /p/ ، /b/ و /w/. 2) labiodental: آواهایی که با همکاری دندانهای بالا و لب پایین بوجود می آیند. مثل: /f/ و /v/. 3) apico-dental: آواهایی که با همکاری جلوی زبان و دندانها، تولید می شود. مثل: /T/ و /D/. 4) apico-alveolar: صداهایی که با همکاری جلوی زبان و لثه ها، بوجود می آیند: /t/، /d/، /s/، /z/، /n/، /l/، و /r/. 5) fronto-palatal: آواهایی که با همکاری زبان و سخت کام، تولید می شوند. مانند: /S/، /Z/، /tS/، /dZ/، /y/. 6) velar (dorso-velar): آواهایی که با همکاری انتهای زبان و نرم کام، بوجود می آیند. مانند: /k/، /g/. 7) glottal: آواهایی که در حلق تولید می شوند. مانند: /h/ و /?/ . 8) uvular: صداهایی که بوسیله زبان کوچک تولید می شوند. در انگلیسی، صدای یوویولار وجود ندارد. در فارسی صدای /غ/ (/G/)، یوویولار است. روش تولید آواها: 1) :stop برای تولید این آواها، ابتدا راه هوا کاملا بسته شده و سپس هوا ناگهان رها می شود. مانند: /p/، /b/، /t/، /d/، /k/ ، /g/ ، /?/و /G/. 2) fricative: آواهای فرسایشی که برای تولید آنها، مسیر هوا بوسیله یکی از دستگاههای صوتی دهان، نیمه بسته می ماند و هوا برای عبور، حالتی فرسایشی به خود می گیرد. مثل: /f/، /v/، /T/، /D/، /s/، /z/، /S/، /Z/ و /h/. 3) affricate: آواهایی که از ترکیب stop و fricative، بدست می آیند. در انگلیسی و فارسی، صدای /tS/، از ترکیب /ت/ و /ش/؛ و صدای /dZ/، از ترکیب /د/ و /ژ/، بوجود آمده است. 4) nasal: آواهایی که با عبور صدای خام از حفره بینی، بوجود می آیند. مانند: /m/، /n/ و ./N/ 5) trill: صداهایی که با حالت لرزشی ایجاد می شوند. در فارسی و انگلیسی، صدای /r/، تنها صدای لرزشی است. 6) lateral: آواهای که با عبور هوا از کناره های زبان، تولید می شوند. مانند: /l/. 7) glide (semi-vowel): آواهای نیمواک یا نیمه مصوت مانند: /w/ و ./y/ صدای /w/، نزدیک به واکه /u:/ و صدای /y/، به واکه /I/ نزدیک است. اکنون با استفاده از دانسته های بالا، می توانیم همه آواهای بیواک در زبانهای انگلیسی و فارسی را نامگذاری کنیم. روش نامگذاری به این ترتیب است که ابتدا صدادار یا بی صدا بودن آوا، سپس محل تولید و در پایان، روش تولید آنرا می گوییم. بنابراین: /f/: voicless labio-dental fricative /b/: voiced bilabial stop /tS/: voiceless fronto-palatal affricate /G/: voiced uvular stop /w/: voiced bilabial glide برای آسانی کار، می توانید از جدول زیر استفاده کنید:

glottal

uvular

dorso-vilar

fronto-palatal

Apico-alveoalr

Apico-dental

Labio-dental

bilabial

 

?

 

 

G

k

 

g

 

t

 

d

 

 

p

 

b

voiceless

stop

voiced

h

 

x

S

 

Z

s

 

z

T

 

D

f

 

v

 

voiceless

fricative

voiced

 

 

 

tS

 

dZ

 

 

 

 

voiceless

Affricate

voiced

 

 

 

 

N

 

 

 

n

 

 

 

 

m

voiceless

nasal

voiced

 

 

 

 

 

 

 

 

r

 

 

 

 

 

voiceless

trill

voiced

 

 

 

 

 

 

l

 

 

 

voiceless

lateral

voiced

 

 

 

 

 

y

 

 

 

 

 

 

 

w

voiceless

glide

voiced

ب) واکه ها (Vowels) : برای بررسی واکه های یک زبان، چند عامل را در نظر می گیریم: 1) گردی لب ها: در زبان انگلیسی برای تلفظ واکه های /O:/، /O/، /u:/ و/U/، لبها را اندکی گرد می کنیم واین آواها را rounded نامیده، بقیه را unrounded می خوانیم. 2) فاصله زبان از سقف دهان، که اگر زیاد باشد، واکه را low، اگر کم باشد، واکه را high، و اگر بینابین باشد، واکه را mid می نامیم. در واقع، فاصله کم زبان از سقف دهان، به معنی بالاتر بودن زبان است. به همین دلیل حرف تولید شده در این وضعیت را high می نامیم. 3) نقش جلو، عقب یا وسط زبان در تولید صدا که به ترتیب آواهای front، back و center را ایجاد می کند. 4) کوتاهی یا بلندی واکه: در زبان فارسی، همه واکه ها بلند (tense) هستند. اما در زبان انگلیسی، برای نمونه «او»ی کوتاه و «او»ی بلند داریم. به واکه کوتاه ، lax گفته می شود: /u:/ = tense vowel و /U/ = lax vowel. اکنون به جدول زیر توجه کنید: back Central front High / low /u:/ /I:/ High /U/ /I/ Lower-high /O:/ /@/ /e/ Mid /E:/ , /V/ Lower-mid /A/ /&/ Low /A:/ تمرین: 1) Lax central mid? 2) Tense central lower-mid? 3) Tense high front? 4) Tense central low? 5) Lax lower-high back? 6) /&/, /I/, /A/, /@/, /E:/. نکته بسیار مهم: هرگز تصور نکنید که بکار بردن واژه های tens و lax، جز در بخش آواهای central، کاری بیهوده است. هرگاه واکه های زبان های چینی و فرانسوی را نیز به جدول بالا بیافزایید، به اهمیت حیاتی این دو واژه پی خواهید برد!! ج) واکه های مرکب (Diphthongs): یک واکه ی مرکب، از ترکیب یک واکه و یک همخوان بوجود می آید. برای نمونه، آوای /@U/ (load, bone, …) را در نظر بگیرید. این آوا از ترکیب دو آوای /o/ و /u/ تشکیل شده است و بنابراین یک واکه ی مرکب به شمار می رود. دیگر واکه های مرکب در زبان انگلیسی عبارتند از‌: /aU/ (bound, round, …) از ترکیب /&/ و /u/ . /ju:/ (view, cute, …) از ترکیب /I:/ و /u/ . /eI/ (day, say, …) از ترکیب /e/ و

تعداد بازدید ها: 72255


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..