وی در این رابطه می نویسد:
شاید جدیدترین ایراد بر فرضیه صحت
تعدد ادیان ، این باشد که با ادعاهای مطلقی که هر یک از
سنتهای دینی بزرگ در گذشته داشته اند و حال نیز دارند، معارض است : زیرا قبول اصل تعددادیان ، با هر گونه ادعا که هیچ نجاتی در خارج
کلیسا ، یا
دارالاسلام ، یا
سنگهه ، یا بیرون از حد و مرزهای گروههای مختلف انسانی نیست، در تعارض است و به هر گونه ادعا در مورد داشتن رابطه کامل ، معلوم و مشخص و هنجارین با حقیقت روی خوش نشان نمی دهد.حاصل آن که پذیرش وسیع تر نگرش تعددگرا در باب حیات دینی بشریت ، باید همراه با تحول و تکامل در خود شناسی همگانی تر و جهانی تر از حضور هستی راستین در روح انسانی باشد.
- اصولا تلقی جان هیک از تعدد ادیان این است که ادیان مختلف به منزله واکنشهای مختلف انسانی به حضور و تجلی الهی می باشد ، و دست تقدیر الهی در چنین تنوع و تکثری دخالت نداشته است .در حالی که این مطلب لااقل در مورد ادیان و شرایع آسمانی که در طول تاریخ از جانب خداوند نازل شده اند، سازگار نیست. بر مبنای جان هیک وحی لفظی و شریعت نازل هیچ اعتباری ندارد، و همه جیز در تجلی یا حضور الهی و واکشهای بشری و برداشتهای افراد بشر در جوامع و شرایط مختلف فرهنگی و اقلیمی خلاصه می شود. چنین تفسیری از وحی با آنچه قرآن کریم به صراحت از آن یاد کرده است، در تعارض است.
منابع
- میرچا الیاده ، دین پژوهی ، ص308
- علی ربانی گلپایگانی ، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی ، ص 29