- قرآن در گزارش داستان رسالت پیامبران روایت میکند که آنان همیشه مخالفان خود را مخاطب ساخته و دعوت خود را همراه با بینه و نشانهای خردپذیر معرفی میکردند و از آنان نیز میخواستند که اگر برای عقیده و فکر خود، دلیل و نشانی دارند، عرضه کنند: « قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (نمل: 64)، بگو حجت و دلیل خود را بیاورید اگر راستگویید. سراسر قرآن دعوت به تفکر، تعقل، تدبر و تحصیل یقین و علم است، گاهی معارف والای وحی به صورت براهین عقلی در مقام احتجاج با دینگریزان مطرح میشود و گاهی دلایل متکی بر ظن و گمان و جهل مادیگرایان به استناد براهین قطعی و استوار، فرو میریزد و درد اساسی مردم جهل و نادانی شمرده میشود: « کسانی که شرک آوردند خواهند گفت: اگر خدا میخواست نه ما شرک میآوردیم و نه پدرانمان و چیزی را حرام نمیکردیم. همینگونه کسانی که پیش از آنان بودند (پیامبران را) تکذیب کردند تا سرانجام، کیفر سخت ما را چشیدند. بگو: آیا نزد شما دانشی هست تا آن را برای ما آشکار کنید؟ پیروی نمیکنید مگر پندار را و جز به گزاف و تخمین سخن نمیگویید. بگو: حجت و برهان رسا از آن خداست. پس اگر میخواست همه شما را هدایت میکرد،انعام:148-149.
- قرآن پذیرش و نفی هر فکری را بر اساس یقین، مقبول میشمارد و اصرار قرآن آن است که انسان از دام تقلید برهد و پژوهشگرانه اعتقاد و عمل خویش را متکی بر یقین بنا سازد. از نظرقرآنکریم،آیات ونشانههای الهی،خواهتکوینی و خواه تدوینی، هنگامی ثمربخش خواهد بود که انسان در صدد فهم عمیق و ژرف آنهاباشد. لذا، قابلیتبشری برای این فهم به وسیلهابزاری بهعنوان «لب» و«قلب» دروجودانسانمعرفیمیگردد. لذا، معلوم میگردد همانگونه که اثبات ضروری وحی و دخالت تشریعی خداوند در سرنوشت انسان کار عقل است، تشخیص حقانیت وحی و اعتبار رهآورد آن نیز بر عهده برهان عقلی و علم قطعی میباشد: « یری الذین اوتوا العلم الذی انزل الیک من ربک هو الحق و یهدی الی صراط العزیز الحمید» (سبا:6)، آنان که پبدیشان دانش داده شده است میدانند که آنچه از پروردگارت به تو فرو فرستاده شده راست و درست است و به راه آن بیهمتای ستوده راه مینماید.
- حاصل نتیجه آیات قرآن پیرامون این موضوع این سخن است که عقل قطعی با وحی قطعی، هر دو، از یک آبشخور بهرهمند میگردند و هرگز یکدیگر را نفی نمیکنند. اگر وحی راستین الهی به عقل برهانی عرضه گردد آن را میپذیرد، همانگونه که چنین وحیی رهآورد خود را در قالب دلایل عقلانیو خردپذیرعرضه میکندوآنراارجمندمیشمارد.
از
امام کاظمعلیهالسلام نقل شده است که : خدای را بر مردم دو
حجت است; حجت آشکار و حجت پنهان. حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامان و حجت پنهان عقل مردم است. بنابراین اگر دینی خود را مستند به وحی بداند ولی از مواجهه با فکر برهانی گریزان باشد وحیانی بودن آن مورد تردید قرار میگیرد و طرح این ادعا، که وحی مبتنی بر استدلال نیست و عقل کارکردی در پیمودن راه الهی و شناخت حقایق و تشخیص وحی حقیقی ندارد، از ضعف ادیانی سرچشمه گرفته است که به دست بشر دستخوش انحراف گشته و قدرت دفاع عقلانی از خویش را ندارند.
منابع
- اتیل ژیلسون، عقل و وحی در قرون وسطی، ترجمه شهرام پازوکی
- آربری، عقل و وحی در اسلام، ترجمه حسن جوادی
- عبدالحسین زرین کوب، در قلمرو وجدان، ص 255
- عبدالله جوادی آملی، پیرامون وحی و رهبری، ص237
- مرتضیمطهری،انسان و ایمان و اسلام و مقتضیات زمان، ص362
- سید محمد حسین طباطبائی، تفسیرالمیزان، ج 14، ص 382