|
معادل فارسی | تعریف | واژه لاتین
|
ماتریس مجاورت | ماتریس مجاورت گراف G تشکیل از o یا اهایی است که در صورت وجود یالی بین رئوس Vi و Vj انگاه aij=1 در غیر اینصورت aij=0 | adjacency matrix
|
گراف دو بخشی | گراف (G=(V,E را دو بخشی نامیم هرگاه بتوان V را به دو زیر مجموعه V1 و V2 چنان افراز کرد که هر یال G راس از مجموعهه V1 را به راس از مجموعه V2 وصل کند | bipartite graph
|
جبر بولی | به ساختار (B,+,0,1,091) یک جبر بولی گفته می شود هرگاه برای هر سه عضو c,b,a از B: 1- قوانین جابجایی 2- بخش پذیری 3- قوانین همانی 4- متمم گیری در انها صدق کند | Boolean agebra
|
شاخه | مسیر جهتدار از هر راس به یک برگ را یک شاخه نامیم | branch
|
پل | در گراف همبند G یال e را یک پل می نامیم | bridge
|
مدار | هر گذر گاه بسته را یک مدار می نامیم | circuit
|
گراف کامل | گراف ساده G را کامل گوئیم هرگاه بین هر جفت از رئوس آن یالی موجود باشد | complete graph
|
ترکیب | اگر X گردایه ای از n شی متماییز باشد آنگاه دو گردایه مرکب از (r (0Combination
| |
جایگشت دوری | یک جایگشت دوری از n شی متمایز آرایشی از این n شی دور یک وسیله گرد است | Circuler permutation
|
رئوس همبند | دو راس v,u از گراف (G(V,E همبند است هر گاه یک (u,v) – مسیر در G موجود باشد | Connected vertex
|
گراف همبند | اگر هر دو راس از گراف G همبند باشد آنگاه گراف G را همبند گوئیم | connected graph
|
دور | گذرگاه بسته ای که ابتدا و راسهای داخلی آن متمایز باشند را یک دور مینامیم | cycle
|
گراف مودار | اگر V یک مجموعه متناهی و غیر تهی و در این صورت ساختار (G(V,E را یک گراف مودار مینامیم | directed graph
|
یال | در تعریف گراف هر عضو E را یک یال میگوئیم | edge
|
دنباله فیبوناچی | دنباله فیبوناتچی Fn در رابطه بازگشتی ... صادق است. | Fibontchi sequence
|
هیات یا میدان | (F,+,0) را یک هیات گوئیم هرگاه در 1) قانون جابجایی برای + 2) قانون انجمنی برای + 3) وجود عنصر همانی برای + 4) وجود وارون برای + 5) قانون انجمنی برای 0 6) قانون بخش پذیری 0 نسبت به + 7) قانون جابجایی برای 0 8) وجود همانی برای 0 9) وارون برای 0 صدق کند | field
|
گراف | اگر V مجموعهای متناهی و غیر تهی و E زیر مجموعه ای از مجموعه تمام زیر مجموعه های دو عضوی V باشد در این صورت (G(V,E را یک گراف مینامیم | graph
|
دور همیلتونی | دوری که از تمام رئوس G بگذرد دور همیلتونی گوئیم | Hamiltonial cycle
|
گراف همیلتونی | گرافی که دارای دور همیلتونی باشد را گراف همیلتونی گوئیم | Hamiltonial graph
|
یکریختی گرافها | +هرگاه یک یکریختی بین گرافهای G1 و G2 باشد آنها را گراف های یکریخت گوئیم | isomorphism graph
|
برگ | هر راس یک درخت ریشه دار که درجه خروجی آن صفر باشد را یک برگ گوئیم | Leaf
|
طوقه یا حلقه | یالی که راس را به خودش وصل کند طوقه نامیده میشود | Loop
|
مثلث پاسکال | ضرایب دو جملهای a+b)^n) را مثلث پاسکال – خیام گویند | Pascal's triangle
|
جایگشت | اگر X گردایه ای از n شی متمایز باشد آنگاه هر آرایش خطی از عناصر X را یک جایگشت X نامیم | Permutation
|
گراف مسطح | گراف G را مسطح گوئیم هرگاه یالهای آن فقط در راس ها همدیگر را قطع کنند | planar graph
|
جایگشت حلقهای | به جایگشتهای دوری که تناوبی بین آنها و تصویر آنها در آینه قائل نیستیم جایگشت حلقهای میگوئیم | ring permutation
|
قویا همبند | گراف مودار G را قویا همبند گوئیم هرگاه کلیه درایههای ماتریس قابلیت دسترسی G برابر یک باشد | Strongly Connected graph
|
زیر گراف | گراف (H=(V',E' را یک زیر گراف (G=(V,E گوئیم هرگاه V' زیر مجموعهای از V باشد. | Sub graph
|
اصل قاعده جمع | اگر w1 را بتوان به n1 طریق و ... کار wk را به nkطریق انجام داد اگر هیچ جفتی از این کارها را نتوان همزمان انجانم داد آنگاه یکی از این کارها را میتوان به n1+n2+…nk طریق انجام داد | Sun rule principle
|
درخت | یک گراف فاقد دور و همبند را درخت مینامیم | tree
|
گراف بدیهی | به گراف تهیه با فقط یک راس ، گراف بدیهی گوئیم | trivial graph
|
گراف تهی | به گرافی که یال ندارد گراف تهیه می گوئیم | empty graph
|
درجه راس | عبارت است از تعداد یالهایی که از آن راس میگذرد | Vertex degree
|
گراف ضعیفا همبند | هرگاه گراف زمینه آن همبند باشد | Weakly Connected graph
|
گراف وزندار | اگر به هر یال گرافی یک عدد حقیقی نسبت داده شود آن گراف را یک گراف وزندار مینامیم | Weighted Graph
|