منو
 صفحه های تصادفی
دوستی علی علیه السلام مایه امید پیامبر
زبان سوواحیلی
توهم
پیوستن عبدالله و همسرش به امام حسین علیه السلام
تعداد یاران امام حسین علیه السلام در کربلا
آرتورادینگتون
توسعه اقتصاد
پراکندگی رادرفورد
زندگی اجتماعی از منظر اسلام
ابزارهای سیاست بانک مرکزی
 کاربر Online
313 کاربر online

واژگان روانشناسی پرورشی

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی یادگیری > روان شناسی تربیتی
(cached)



تصویر
معادل فارسی
تعریف
واژه لاتین
پرورشجریانی منظم و مستمر که هدف آن هدایت رشد جسمانی و روانی و هدایت رشد همه جانبه شخصیت فرد در جهت فعالیت بشری و هنجارهای جامعه است.
education
سبک یادگیری چگونگی یادگیری یادگیرندگان و در واقع راه‌های شخصی که افراد در جریان یادگیری ، اطلاعات و مفاهیم را پردازش می‌کنند.
learning style
هدف‌های آموزشیمواردی که انتظار می‌رود دانش‌آموز پس از پایان دوره آموزشی قارد به انجام آن باشد.
education goals
هدف‌های فرایندیکوشش‌هایی که یادگیرنده برای رسیدن به هدف‌های تولیدی انجام می‌دهد.
process
هدف‌های تولیدیکوشش‌های یادگیرنده برای رسیدن به هدف‌های فرایندی ، هدف‌های تولیدی را به بار می‌آورد.
product
روش آزمایشیمعتبرترین نوع پژوهش در زمینه آموزش و یادگیری می‌باشد.
experiment
الگوی عمومی آموزشمعرف فعالیت‌های اصلی معلم در تدارک و کاربست فعالیت‌های آموزشی.
General Teaching Model
شناختکسب آگاهی و یاد گرفتن.
Cognition
فراشناختآگاهی از نحوه آگاهی یافتن و یا یادگرفتن یادگیری.
metacognition
متغیر پیش بین متغیری که از روی آن متغیر ملاک را پیش‌بینی می‌کنند.
predictive
متغیر ملاک متغیری که مورد پیش‌بینی‌ها واقع می‌شود.
Criterion
ارزشیابی آغازینارزشیابی مورد استفاده پیش از آموزش را گویند.
preassment
ارزشیابی تکوینیارزشیابی مورد استفاده حین آموزش را گویند.
formative evaluation
ارزشیابی تراکمیارزشیابی مورد استفاده در پایان آموزش را گویند.
summative evalation
هوشتوانایی حل مسئله و پرداختن به مسائل انتزاعی.
intelligence
درماندگی آموخته شدهبه حالت یادگیرندگانی گفته می‌شود که کوشش را با یادگیری مرتبط نمی‌دانند.
learned helplessness
سبک یادگیری عاطفیدر برگیرنده شخصیت و ویژگی‌های هیجانی یادگیرنده مثل پشتکار ، تنها یا گروهی کار کردن.
affective learning style
سبک یادگیری شناختیدر بر گیرنده ادراک ، به خاطر سپاری ، اندیشیدن و حل مسئله از طرف فرد.
cognitive learning style
سبک یادگیری فیزیولوژیدر برگیرنده فرد به محیط فیزیک موثر بر یادگیری فرد.
physiological learning style
رفتار ورودیموقعیتی که یادگیرنده در آغاز آموزش قرار دارد، رفتار ورودی او را مشخص می‌کند.
(behavior(entering (entry
تحلیل تکلیف تعیین مهارت‌ها ، دانش‌ها و اطلاعات سطح پایین که یادگیرنده باید در اختیار داشته باشد، تا به هدف آموزش تازه دست یابد.
task analysis
یادگیری موقعیتی اعتقاد به اینکه دانش و شناخت وابسته به موقعیت و مقاصد و تکالیفی است که در آنها به کار می‌رود.
situated learning
تکالیف اصیل منظور موقعیت‌های عینی و عملی زندگی است.
authentic tasks
نظریه سازندگی یادگیری اعتقاد به اینکه یادگیرندگان بر اساس تجارب شخصی دانش را می‌سازند.
constructvism
یادگیری معنادار یادگیری معنادار از راه ایجاد ارتباط بین مطالب تازه و مطالب قبلا آموخته شده ایجاد می‌شود.
meaningful learning
آموزش اکتشافی در این نوع آموزش دانش آموز وادار می‌شود تا خودش به کشف و ساختن دانش بپردازد.
discovery learning
سرعت ادراکی سرعت یادگیرندگان به تکالیف شناختی را گویند.
cognitive tempo
ساخت عبارت است از ساختمان ذهن یا اندیشه‌های فرد.
structure
عملیات ذهنیساخت‌های شناختی بالاتر را معمولا عملیات ذهنی گویند.
operations
طرحوارهبه ساخت‌های شناختی دوره کودکی طرحواره گفته می‌شود.
schema
حافظه روندیحافظه مربوط به چگونگی انجام امور به ویژه فعالیت‌های فیزیکی و جسمانی را گویند.
procedural memory
حافظه معناییذخیره شدن معانی حافظه معانی را تشکیل می‌دهد.
semantic memory
یادگیری ایجاد تغییر نسبتا پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است.
learning
توان رفتاری توان رفتاری حاکی از آن است که یادگیری در یادگیرنده نوعی توانایی ایجاد می‌کند که تغییر حاصل تغییر در توانایی‌های اوست، نه صرفا تغییر در رفتار ظاهری.
behavioral potentiality
آموزشفعالیتی که به آسان سازی یادگیری از سوی معلم منجر می‌شود.
instruction
سنجش وقتی در اندازه گیری به جای آزمودن یا علاوه بر آن از وسایل دیگری استفاده شود به آن سنجش گویند.
assessment
ارزشیابی هنجاریارزشیابی که ملاک آن نوعی هنجار گروهی و نسبی است نه ملاک مطلق از پیش تعیین شده.
mormative evalution
کارآموزیگسترش نگرش ، دانش ، مهارت و الگوی رفتاری مورد نیاز برای انجام مناسب یک تکلیف یا شغل معین.
training
تقویت کننده نخستینتقویت کننده مثبتی که نیازهای فیزیولوژیک را برطرف می‌کند و ذاتا اثر تقویتی دارد.
primary reinforcer
تقویت کننده شرطیتقویت کننده‌ای که ذاتا اثر تقویت کنندگی ندارند، بلکه در اثر مجاورت با تقویت کننده‌های نخستین خاصیت تقویتی پیدا می‌کند.
conditioned reinforice
تقویت‌ کننده اجتماعی تقویت کننده‌ای که بوسیله دیگران و در یک موقعیت اجتماعی به فرد داده می‌شود.
social reinforcer


تعداد بازدید ها: 17877


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..