نگاه اجمالی
همانطوری که درخصوص مسائل جنگ نظریههای جامعه شناسانه جامع و روشنی وجود ندارد، در باب
صلح نیز ما با نظریه یا نظریاتی مشخص و معین روبرو نیستیم. برای مثال تمام نظریات علّی ،
خشونت و درگیری را بطور تلویحی تابع یک
استدلال قیاسی و هنجاری میشناسد، بنابراین برای آنکه صلح استقرار یابد، ضروری است که آن را تحت کاربرد نظریهای تعریف نماییم.
انواع نظریات صلح جویانه
نظریات خوشبینانه
صلح را امری طبیعی و عادی قلمداد میکنند، درست مانند تندرستی بدن انسان ، و چنانچه جنگی بروز نماید شبیه آن است که
میکروب ، سلامتی ما را تهدید مینماید و عکسالعمل بدن برای رفع آن صورت میپذیرد. پس به دنبال هر جنگی ، صلحی باید پدیدار گردد و جامعه سلامت خود را بازیابد. نظریات خوشبینانه ، اصالت را به صلح میدهند و برای جنگ حالت یا امری مرزی و موقتی قائل میشوند.
نظریات بدبنیانه
جنگ یک امر ابدی و دائمی است و چون در طول
تاریخ و در بین اقوام و ملل گوناگون به وفور رخ داده است، آن را امری طبیعی یا حتی ضروری دانسته و صلح را موقتی و گذرا تلقی نمودهاند.
دیدگاههای صاحبنظران درباره صلح
:
سن سیمون معتقد است که رابطهای بین
پدیده جنگ و صنعتی شدن جامعه وجود دارد و
جامعه صنعتی در دیدگاه جامعهشناسان ،
جامعه مدرنیته است و نقطه مقابل
جامعه سنتی است که در آن فکر مخول شده و سنتها کارکرد خود را از دست دادهاند. با صنعتی شدن جامعه پدیده جنگ نیز رفته رفته کمرنگ شده و از بین میرود. دلیل سن سیمون برای نظرش در جوامع ابتدایی یا سنتی ، جنگ کارکرد اقتصادی داشته، یعنی بردگانی را بدست آورده و از این بردهها در جهت تولید استفاده میکرده است. حال وقتی جامعه صنعتی میشود، دیگر نیازی به برده نیست و از
تکنولوژی استفاده میکنند، زیرا فکر هم کار میکند. پس پدیده جنگ یا صلح وابسته به پدیده
صنعت است و این دیدگاه خوشبنیانه است.
دیدگاه او نیز خوشبنیانه است. وی
جوامع انسانی را به
جوامع نظامی و صنعتی تفکیک میکند. از نظر او جنگ ، انسانهایی را که تنبل و هرج و مرج طلب هستند، به قبول کار منظم مجبور میکند. او معتقد است به موازات تبدیل جامعه نظامی به
جامعه صنعتی ، جنگ نیز از میان انسانها رخت برمیبندد. او میگوید جامعه صنعتی جامعهای است که در آن کار جای جنگ را گرفته است.
اسپنسر از طرفداران
نظریه دارونیسم اجتماعی بود. دیدگاه اسپنسر
دیدگاه ارگانیستی میباشد (تشابهی بین انسان و جامعه است). همانطور که انسانها مراحلی دارند و متولد شده و … بعد میمیرند، جامعه نیز چنین است. از نظر اسپنسر تکامل در جامعه است و موتور به حرکت درآورنده تکامل میباشد. درست است که وی خوشبین است، ولی این خوشبینی فقط برای برترینهاست. این انتخاب کاملا طبیعی صورت میگیرد. بر اساس نظریه او هر نسل ضعیف و پست از میان خواهد رفت، در حالی که برترینها خواهند ماند. از نظر او
سلاح بر ابزار زندگی مقدم بوده است، و اگر سلاحی نمیبود هیچ ابزاری هم بدست نمی آمد. به این ترتیب تا زمانی که تمدنی پا نگرفته است،
جنگ ضروری است.
وبر اعتقاد دارد صلحجوی عالی کسی است که از گرفتن
شمشیر و پاسخ گفتن به
قهر از راه قهر امتناع دارد. او این تعلیم منسوب به
مسیحیت را که «
اگر کسی به گونه تو سیلی نواخت گونه دیگر را نیز برای او مهیا کن» مثال میزند و میگوید این روش اگر روش باشکوه نباشد، باید آن را نشانهای از سست عنصری آن فرد بدانیم. پس یک حالت روحی واحد میتواند حالتی باشکوه یا حالتی پست و حقیر باشد. صلح جویی مبتنی بر اعتقاد فقط هنگامی توجیهپذیر است که بر تصوری کلی از جهان استوار باشد.
مباحث مرتبط با عنوان