منو
 کاربر Online
423 کاربر online

مصالحه شاه عباس بزرگ با دولت عثمانی

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > دوره های تاریخی
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ > تاریخ اسلام
(cached)



مصالحه شاه عباس بزرگ با دولت عثمانى

«998 - 999 ق / 1590 - 1591 م»

مصالحه بین دو دولت ایران و عثمانى از زمان حمزه میرزاى ولیعهد تا شاه عباس با فراز و نشیبهایى همراه شد و هر بار انجام مذاکرات و عقد پیمان صلح به عهده تعویق افتاد. حمزه میرزا که پس از نبردهایى چند دریافته بود که نمى‏تواند با توجه به ضعف و نفاق درونى با دولت عثمانى روبه‏رو شود، پیشنهاد فرهاد پاشا - سردار عثمانى - را پذیرفت و حاضر شده بود از ولایاتى که سرداران ترک به تصرف درآورده بودند، چشم بپوشد و فرزندش حیرد میرزا را به عنوان گروگان به نزد دربار استانبول روانه کرده با سلطان مراد سوم صلح کند. پس از کشته شدن حمزه میرزا، مرشد قلى خان استاجلو نیز، هنگامى‏لشکرکشى به خراسان، ولى آقا چاشنى گیر باشى را، که از طرف فرهاد پاشا براى طرح مقدمات صلح و بردن حیدر میرزا به ایران آمده بود، به اردوى شاهى خواند، تا درباره مصالحه گفتگو کند، ولى این امر، باز هم به سبب کشته شدن او، انجام نگرفت.

تهاجم قاز، عثمانی پس از قتل مرشد قلی خان

بعد از کشته شدن مرشد قلى خان، سرداران عثمانى، که از مصالحه نومید شده بودند، چون شاه عباس متوجه خراسان شد و از پایتخت به دور افتاد، موقع را مغتنم شمرده، بار دیگر از هر سو به خاک ایران تاختند. از طرفى فرهاد پاشا لشکر به قراباغ آورد و آن ولایت را با قلعه گنجه، از محمد خان زیاد اوغلى قاجار، حکمران آنجا گرفت و جمعى از سران قزلباش هم، که در قراباغ املاک و داراى داشتند، ترک تابعیت ایران کردند و به او پیوستند!

از سوى دیگر، جعفر پاشا حاکم تبریز، نواحى اطراف آن شهر را تا حدود سراب به تصرف آورد. سنان پاشا، سردار دیگر ترک نیز، که حاکم بغداد و معروف به چغال اوغلى بود، به ولایت همدان تاخت و قورخمس خان شاملو، حاکم آنجا را دستگیر و تا نهاوند و حدود لرستان پیش رفت و در آنجا قلعه مستحکمى‏بنا نهاد. در همان حال، گروهى از سران قزلباش هم، که با مرشد قلى خان، همدست یا به امر او به حکمرانى منصوب شده بودند، با شاه عباس از در مخالفت درآمدند و از اردوى او جدا شدند. حکام یزد، کرمان، فارس، کوه کیلویه و برخى ولایات دیگر هم، که پس از مرگ شاه طهماسب به خودسرى و نافرمانى خو گرفته بودند، سر به طغیان برداشتند. در خراسان نیز آذوقه کمیاب شد و شاه عباس دریافت که با آن همه مشکلات از عهده تسخیر قلعه هرات و نگهدارى خراسان بر نخواهد آمد. ناچار به قزوین بازگشت، و براى اینکه خود را از جانب حریف نیرومند غربى ایران آسوده خاطر سازد و با خیال راحت به تنبیه یاغیان قزلباش و مخالفان داخلى همت گمارد، به قبول شرایط دولت عثمانى رضا داد و در ماه شعبان 998 ق / ژوئیه 1590 م مهدى قلى خان چاوشلو، حکمران اردبیل را، با چند تن از سرداران قزلباش، براى امضاى معاهده صلح به دربار استانبول فرستاد. برادر زاده خود حیدر میرزا را نیز، چنانکه شرط مصالحه بود، همراه آنها کرد، تا به عنوان گروگان در دربار عثمانى بماند. فرستاده فرهاد پاشا - ولى آقا چاشنى گیر باشى - که از دو سال پیش در ایران منتظر انجام یافتن کار مصالحه بود، با هیئت سفیران ایران عازم دربار سلطان عثمانى شد. شاه عباس براى امضاى قرارداد صلح چنان پافشارى داشت که هر گونه تحریکات داخلى را نیز منع کرده بود، چنانکه در 998 ق، محمد خان زیاد اوغلى قاجار و جمع از امیران قراباغ، قلعه گنجه را محاصره کرده بودند تا دست ترکان را از وطن موروثى خود کوتاه کنند؛ شاه عباس براى اینکه بهانه‏اى به دست دربار عثمانى ندهد، نامه‏اى به ایشان نوشت و فرمان داد که دست از محاصره گنجه بردارند و گوشزد نمود که امروز ما ناچار قراباغ را بهترکان مى‏دهیم ولى این ولایت از دست ایران نخواهد رفت و باز روزى به دست ما خواهد افتاد.

گسیل داشتن سفرای حسن نیت از سوی شاه عباس به دربار عثمانی

سفیر ایران و همراهانش با هزار سوار زبده قزلباش به استانبول رفتند. شاه عباس نامه دوستانه‏اى به سلطان مراد خان نوشت و هدایاى گرانبهایى همراه سفیر فرستاد که از آن جمله، 1500 رأس اسب ممتاز سوارى و سیصد و سى رأس حیوانات باربر بودند.

فرستادگان ایران در ماه صفر 999 ق / 1590 م وارد استانبول شدند و سلطان عثمانى از ایشان پذیرایى شاهان کرد. به موجب پیمانى که به امضاء رسید، شهر تبریز با قسمت غربى آذربایجان و ولایت ارمنستان و شکى و شروان و گرجستان و قراباغ و قسمتى از لرستان با قلعه نهاوند، ضمیمه خاک عثمانى شد. شاهزاده حیدر میرزا را هم سلطان عثمانى به رسم گروگان نزد خود نگاه داشت و مقرر شد که از آن پس ایرانیان از ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه به زشتى یاد نکنند. سفیر ایران و همراهانش، با بیگلربیگى ایروان و حسین آقا نامى، از سرداران ترک، که حامل متن ترکى قرارداد صلح بودند، به ایران بازگشتند. حیدر میرزا تا سال 1005 م در استانبول بود و در آن سال، به گفته مورخان به بیمارى طاعون درگذشت؛ هر چند مرگ او باعث خرسندى دربار ایران شد. البته سبب این خشنودى از میان رفتن شاهزاده صفوى در بین دشمنان بود که دست ایران را براى اقدامات بعدى علیه دولت عثمانى باز گذاشت.


تعداد بازدید ها: 13411


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..