منو
 کاربر Online
714 کاربر online

فرانسیس فورد کوپولا

چاپ
فرهنگ > هنر > سینما و تلویزیون


img/daneshnameh_up/b/b8/cinema.gif

فرانسیس فورد کوپولا ( Francis Ford Coppola )
img/daneshnameh_up/c/c3/Coppola.jpg
فرانسیس فورد کوپولا در 7 آوریل سال 1939 در شهر دیترویت واقع در ایالت میشیگان در کشور آمریکا در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد ( برخی معتقدند کوپولا خود نام فورد را به نام فامیلش اظافه کرده تا ادای دینی کرده باشد به فیلم ساز محبوبش جان فورد ( John Ford )). والدینش ایتالیایی الاصل بودند که به آمریکا مهاجرت کرده بودند. پدرش ، کارمینه کوپولا یک نوازنده و آهنگ ساز بود و وقتی پسرش فیلم ساز شد ، موسیقی متن فیلم های او را می ساخت.
کوپولا در ده سالگی به بیماری فلج اطفال مبتلا شد و مجبور شد مدتی را در تختخواب و به دور از شور و هیجان کودکی بگذراند. به همین خاطر در اتاقش ، برای خودش نمایش های عروسکی اجرا می کرد ، فیلم نگاه می کرد و فیلم های آماتوری اطرافیانش را تدوین می کرد.

کوپولا پس از گذراندن دوره دبیرستان وارد کالج هافسترا شد و به تحصیل در رشته تئاتر پرداخت و هم زمان با تحصیل ، چند نمایش نامه را به روی صحنه برد. او در سال 1960 از کالج فارغ التحصیل شد و از آنجا که به علاقه واقعی اش یعنی سینما پی برده بود ، بلافاصله به دانشگاه UCLA رفت و در آنجا سینما خواند. در این دوره چند فیلم کوتاه ساخت و چند فیلم نامه نوشت. فیلم نامه پیلما پیلما در سال 1962 جایزه فیلم نامه نویسی ساموئل گلدوین (Samuel Goldwin ) را برد ، اما کوپولا هرگز دست به ساخت آن نزد. کوپولا در دانشگاه در رشته کارگردانی تحصیل می کرد ، اما هم زمان در سایر زمینه های فیلم سازی هم فعالیت می کرد. کوپولا به کمپانی راجر کورمن ( Roger Corman ) رفت و در آنجا به تدوین و دوبله فیلم پرداخت. بعد از چند تجربه کاری برای کورمن ، دستیار او شد و همین مسئله به او فرصت داد تا نخستین فیلم بلندش به نام جنون 13 ( 1963 ) را بسازد. کوپولا این فیلم را چند روزه در ایرلند ساخت ، اما موفقیت چندانی با آن به دست نیاورد.

کوپولا بعد از بازگشت به کالیفرنیا به کمپانی سون آرتز ( Seven Arts ) رفت و چند فیلم نامه موفق برای آنها نوشت که از آن میان می توان به این فیلم نامه ها اشاره کرد : آیا پاریس می سوزد؟ ( 1966-?Is Paris Burning ) که توسط رنه کلمان ( René Clément ) ساخته شد و پاتون ( 1970- Patton ) که فرانکلین جی.شافنر ( Franklin J. Schaffner ) آن را ساخت و اسکار بهترین فیلم نامه را برای کوپولا به ارمغان آورد. بعد از موفقیت های کوپولا در سون آرتز ، این کمپانی فرصتی به او داد تا دومین فیلمش را بسازد. این فیلم حالا پسر بزرگی هستی ( 1966 ) نام داشت. بعد از این فیلم ، کوپولا جدی تر و حرفه ای تر به کارگردانی روی آورد. او در سال 1968 فیلم رنگین کمان فینیان را ساخت. در سال 1969 کمپانی زئوتروپ ( American Zoetrope ) را تاتسیس کرد تا بعد از این ، در فیلم سازی مستقل عمل کند اما شکست تجاری مردم باران ( 1969 ) که خودش آن را ساخت و فیلم تی اچ ایکس 1138 ( THX 1138 ) که جرج لوکاس ( George Lucas ) در سال 1971 برای این کمپانی ساخت تا حدودی مانع این کار شد. کوپولا در سال 1972 با سرمایه کمپانی پارامونت ( Paramont Pictures ) به همراه پیتر باگدانویچ ( Peter Bogdanovich ) و ویلیام فرید کین ( William Friedkin ) در تاسیس کمپانی فیلم سازان مستقل مشارکت کرد.

img/daneshnameh_up/f/fb/godfather2.jpg
در همین سال یکی از بزرگ ترین و مهم ترین اتفاقات دوران حرفه ای اش رخ داد : کمپانی پارامونت پیشنهاد ساخت فیلم پدر خوانده بر اساس رمان ماریو پوزو ( Mario Puzo ) را به او داد. پدر خوانده به حق بهترین فیلم کوپولا و یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینماست ، فیلمی که نه تنها از کارگردانی قوی بلکه از بازیگری ، فیلم برداری ، تدوین ، موسیقی و ... درخشان نیز برخوردار است. فیلمی که قدرت ، خشونت و رذالت را در عمیق ترین لایه هایش با به تصویر کشیدن زندگی یک خانواده مافیایی یعنی کورلئونه به نمایش می گذارد. بعد از این فیلم موفقیت های پی در پی کوپولا در دهه هفتاد شروع می شود.

کوپولا همان طور که به ساخت فیلم های خودش مشغول بود ، مانند سابق در عرصه های دیگر فیلم سازی هم فعالیت می کرد. او در سال 1973 مدیر تولید فیلم دیوار نوشته های آمریکایی ( American Graffiti ) بود که توسط جرج لوکاس ساخته شد. این فیلم در گیشه بسیار موفق بود و سود بسیاری نصیب کوپولا کرد. به این ترتیب در سال 1974 ، کوپولا که موقعیت مالی اش را مناسب می دید یک ایستگاه رادیویی و یک سالن تئاتر خرید و به این ترتیب آینده مالی اش را تا حدودی سر و سامان بخشید.

کوپولا در سال 1974 فیلم مهم مکالمه را می سازد ، فیلمی درباره تعقیب زندگی مردم توسط میکروفون هایی که در هر جا ممکن است وجود داشته باشند. این فیلم بسیار مورد توجه قرار می گیرد و او را بیش از پیش به شهرت می رساند. در همین سال ، کوپولا با ساخت قسمت دوم پدر خوانده بار دیگر موفقیتش را تکرار می کند و بار دیگر به شدت مورد تعریف و تمجید قرار می گیرد. پدر خوانده : قسمت دوم ، از بسیاری از عواملی که در قسمت اول نیز همکاری داشتند سود جسته است و نه تنها در موفقیت چیزی از قسمت اول کم ندارد بلکه بسیاری آن را بهتر و پخته تر از قسمت اول می دانند.

img/daneshnameh_up/e/ed/Apocalypse2.jpg
در سال 1979 ، کوپولا دست به کار عجیبی می زند و تصمیم می گیرد رمان معروف جوزف کنراد ( Joseph Conrad ) به نام دل تاریکی ( Heart of Darkness ) را به فیلم بازگرداند. کوپولا قسمت هایی از داستان را تغییر داد و فیلم خودش را با نام اینک آخر الزمان ساخت. اینک آخر الزمان ماجرای یک گروه ویژه نظامی آمریکایی است که در دل جنگل ها و رودخانه های ویتنام به دنبال یک افسر آمریکایی می گردند که در یک دهکده کوچک دورافتاده یک امپراطوری برای خود به راه انداخته است. اینک آخر الزمان از کارگردانی خوب کوپولا برخوردار است. این فیلم واکنش های مختلفی را در بر داشت.
همچنین کوپولا در این سال دوباره کمپانی فیلم سازی قدیمی اش یعنی زئوتروپ را احیا کرد.

به این ترتیب کوپولا دهه هفتاد را بسیار خوب و موفق پشت سر گذاشت و خود را به عنوان یکی از فیلم سازان مهم و بزرگ نسل جدید آمریکا مطرح کرد ، اما در دهه هشتاد ستاره بختش افول کرد و در پایان دهه نه تنها دیگر چهره ای شاخص نبود بلکه اساسا دیگر هیچ حضور چشمگیری در سینما نداشت.
کوپولا دهه هشتاد را با فیلم ناموفق از صمیم قلب ( 1982) آغاز کرد. از صمیم قلب در گیشه شکست خورد و این شکست زئوتروپ را بار دیگر در مسیر نابودی قرار داد.

کوپولا که در دهه هشتاد افت شدیدی کرده بود ، به دنبال سوژه های سطحی و مد روز می رفت. اما شکست هایش پی در پی ادامه داشت. کوپولا تلاش کرد خود را بار دیگر احیا کند اما نه هزینه فراوانی که صرف ساخت کاتن کلاب ( 1984) کرد ، نه رویکرد دوباره اش به ویتنام در باغ های سنگی ( 1987) و نه تکرار فرمول های رایج در پگی سو ازدواج کرد (1986)، نتوانستند به او کمک چندانی بکنند. در این دهه ، منتقدان به شدت به او تاختند و حتی طرفداران متعصبش هم از او ناامید شدند.

در آغاز دهه نود ، کوپولا بار دیگر فرمول پدرخوانده ها را تکرار کرد و پدرخوانده : قسمت سوم (1990) را ساخت. پدر خوانده سوم کوپولا ، شاخصه های ویژه و قوت دو قسمت قبلی را ندارد ، اما کماکان جذاب است ، اما نه آنقدر که بتواند ناکامی های کوپولا و شکست هایش را تا حدودی به دست فراموشی بسپارد.

img/daneshnameh_up/e/e9/dracula3.jpg
در سال 1992 ، کوپولا دست به تجربه جدید و عجیبی زد. دراکولای برام استوکر ( برام استوکر نام نویسنده کتاب دراکولا است ) ، فیلمی است که تا حد بسیار زیادی بر روی جاذبه های بصری خود تکیه دارد. دراکولای برام استوکر از جهت وجوه بصری و ترکیب بندی نماها ( از نظر صحنه ، رنگ های به کار رفته ، گریم و لباس ها ) بسیار ظریف و ناب اما از نظر مضمون و محتوا قابل بحث است.
دراکولا ، احیای نسبتا جانداری برای کوپولا بود و رویکردی جدید در ژانر وحشت و تلفیقش با فیلم های عاشقانه.

img/daneshnameh_up/3/30/Rainmaker.jpg
کوپولا در سال 1996 ، فیلم جک را ساخت. جک ، فیلمی کمدی درباره پسربچه ای به نام جک است که به یکباره بزرگ می شود.
کوپولا آخرین فیلمش ( تا امروز ) را در سال 1997 ساخت. این فیلم ، باران ساز نام دارد و اقتباسی است از رمان جان گریشام ( John Grisham ) ، یکی از نویسندگان مطرح آمریکایی که عمده آثارش پیرامون قوانین قضایی ، دادگاه ها ، وکلا و تقابل عدالت و قدرت است. باران ساز داستان ساده وکیل جوانی است که تلاش می کند علاوه بر پیشرفت در حرفه اش در پی کمک به کسانی که نمی توانند از حقشان دفاع کنند نیز باشد. او تلاش می کند حق پسر بیماری را که نتوانست حق بیمه درمانی اش را بگیرد و در نهایت نیز زنده نماند ، از شرکت بیمه مربوطه که یک کمپانی گردن کلفت است بگیرد و سرانجام نیز این کار را می کند و نه تنها حق بیمه را می گیرد بلکه کمپانی را به ورطه ورشکستگی می کشاند. باران ساز فیلم ساده و جمع و جوری است و تا حدودی موفق از آب در آمد.

گرچه کوپولا در عرصه کارگردانی کم کار شده ، اما در عرصه های دیگر به ویژه تهیه کنندگی و مجری طرح کماکان فعال است.
در هر حال به نظر نمی رسد نام فامیل کوپولا به همین راحتی قابل فراموشی باشد ، چنانچه دختر کوپولا یعنی سوفیا کوپولا ( Sofia Coppola ) بعد از چند تجربه ناموفق در بازیگری به فیلم سازی روی آورده و با موفقیت هایی که کسب کرده به ویژه بعد از ساخت فیلم گمشده در ترجمه ( Lost In Translation ) در حال احیای دوباره نام کوپولا ست ، شاید هم این خود فرانسیس فورد کوپولا باشد که بعد از این چند سال فاصله از آخرین فیلمش فیلم بزرگ دیگری بسازد و بار دیگر نامش را بر سر زبان ها و دوستدارانش بیندازد.


گزیده فیلم شناسی فرانسیس فورد کوپولا ( در مقام کارگردان )

نبرد آن سوی خورشید ( 1960- Battle Beyond the Sun )
امشب برای اطمینان ( 1962- Tonight for Sure )
ترور ( 1963- The Terror )
جنون 13 ( 1963- Dementia 13 )
حالا پسر بزرگی هستی ( 1966- You're a Big Boy Now )
رنگین کمان فینیان ( 1968- Finian's Rainbow )
مردم بارانی ( 1969- The Rain People )
پدرخوانده ( 1972- The Godfather )
مکالمه ( 1974- The Conversation )
پدرخوانده ، قسمت دوم ( 1974- The Godfather: Part II )
اینک آخر الزمان ( 1979- Apocalypse Now )
از صمیم قلب ( 1982- One from the Heart )
خارجی ها ( 1983- The Outsiders )
ماهی پر جنب و جوش ( 1983- Rumble Fish )
کاتن کلاب ( 1984- The Cotton Club )
کاپیتان ای او ( 1986- Captain EO )
پگی سو ازدواج کرد ( 1986- Peggy Sue Got Married )
باغ های سنگی ( 1987- Gardens of Stone )
تاکر : مرد و رویایش ( 1988- Tucker: The Man and His Dream )
داستان های نیویورکی : زندگی بدون زو ( 1989- Life without Zoe : New York Stories )
پدر خوانده ، قسمت سوم ( 1990- The Godfather: Part III )
دراکولا ی برام استوکر ( 1992- Bram Stoker's Dracula )
جک ( 1996- Jack )
باران ساز ( 1997 - The Rainmaker )


گزیده جوایز و افتخارات

برنده اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی برای فیلم پاتون در سال 1971. برنده اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی برای فیلم پدر خوانده در سال 1973. برنده جایزه اسکار در رشته های بهترین فیلم ، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه اقتباسی برای فیلم پدرخوانده : قسمت دوم در سال 1975. نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی برای فیلم پدرخوانده در سال 1973 ، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم برای فیلم دست نوشته های آمریکایی در سال 1974 ، نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلم نامه ارجینال برای فیلم مکالمه در سال 1975 ، نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم ، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه اقتباسی برای فیلم اینک آخرالزمان در سال 1980 و نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برای فیلم پدر خوانده : قسمت سوم در سال 1991.
برنده جایزه گلدن گلوب در رشته های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه برای فیلم پدرخوانده در سال 1973. برنده جایزه گلدن گلوب در رشته های بهترین کارگردانی و بهترین موسیقی برای فیلم اینک آخرالزمان در سال 1980. نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه برای فیلم پدرخوانده : قسمت دوم در سال 1975، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه برای فیلم مکالمه در سال 1975 ، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته بهترین کارگردانی برای فیلم کلوب کاتن در سال 1985 و نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه برای فیلم پدرخوانده : قسمت سوم در سال 1991.
برنده نخل طلای کن برای فیلم مکالمه در سال 1974 و برای فیلم اینک آخرالزمان در سال 1979. نامزد دریافت نخل طلای کن برای فیلم تو حالا پسر بزرگی هستی در سال 1967.
برنده جایزه بافتا در رشته بهترین کارگردانی برای فیلم اینک آخرالزمان در سال 1980. نامزد دریافت جایزه بافتا در رشته های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه برای فیلم مکالمه در سال 1975 ،







تعداد بازدید ها: 26795


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..