فتوایی از جنس بی طرفی!
ملل اسلامی غالباً پیرو فتوای علمایی بودند که از نظر ملیت با آنها مخالفت بودهاند مثلاً مردم مصر تابع فتوای لیث بن سعد ایرانی بودند ولی مردم ایران در قدیم بیشتر تابع شافعی عربی نژاد بودند مردم ایران در دورههای بعدی شیعه شدند و امامت ائمه اطهار را که قریشی و هاشمی بودند را پذیرفتند.
در فتوای علمای مذاهب گاهی چیزهایی دیده میشود که غلبه و تسلط اسلام را بر تعصبات ملی میرساند مانند مسئلهای در فقه در باب نکاح دربارة کفویت یا همه نژاد ها کفو یکدیگرند فتوای ابوحنیفه ایرانی که تعصب عربی دارد این است که عرب و عجم کفوهم نیستند و عجم نمیتواند زن عرب بگیرد، ولی سایر فقها مانند انس بن مالک و شیعیان ثوری که خود عرب هستند میگویند که نژادها از این نظر تفاوتی ندارد.
علامه حلی فقیه شیعی که عرب نیز هست میگوید که سخن ابو حنیفه نادرست است.
در اسلام علوی و کنیز حبشی برابر است.
دلیل این افراد در رد فتوای ابو حنیفه این است که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم صباعه دختر عموی خود را به عقد مقداد بن اسود کندی که سیاه بود در آورد وقتی به آن حضرت اعتراض شد فرمودند للتضع المناکع برای این که کفویت در یک سطح قرار گیرد.
علت فتوای ابوحنیفه همچنان که خود اهل سنت هم گفتهاند کم اطلاعی از سیرت و سنت نبوی است، ولی چیزی که معلوم است این است که در آن اعصار چیزی در میان علمای مسلمین به عنوان تعصبات ملی وجود نداشته است.
داستانی در کتب فقه نقل شده است که از طرفی بیانگر تعصبات عرب بر غیر عرب است و هم نمونهای از پیروزی اسلام بر تعصبات:
روزی سلمان از دختر عمر خواستگاری کرد. عمر با آن که از تعصبات خالی نبود چون اسلام این چیزها را الغا کرده بود پذیرفت پسر عمر از روی همین تعصبات عربی ناراحت شد و از عمر و عاص چارهای خواست عمر و عاص گفت چارة این کار با من! یک روز عمر و عاص با سلمان رو به رو شد و به او گفت تبریک عرض میکنم شنیدهام میخواهی به دامادی خلیفه مفتخر شوی سلمان گفت:اگر این کار برای من افتخار شمرده میشود پس نمیکنم و انصراف خود را اعلام کرد.
منبع:خدمات متقابل اسلام و ایران؛مرتضی مطهری