مقدمه
امام زین العابدین علیه السلام
با همراهی پدر از مدینه تا کربلا و حضور در عاشورا و سپس به دوش کشیدن بار سنگین
رهبری نهضت بعد از پدر روشنترین و درخشانترین عملکرد سیاسی یک امام را در تاریخ به ثبت رسانید.
در این جا رئوس این عملکرد را مرور کنیم.
حضور جدی در صحنه های نهضت پدر
- بودن با پدر که به قصد به دست گرفتن رهبری امت اسلام بر علیه نظام اموی قیام کرده است
- حضور در کنار پدر در طول راه
- حضور در کنار پدر و جمع یاران در شب عاشورا، شنیدن کلام پدر و گریه کردن بخاطر تنهایی پدر
- عدم ترک کربلا با وجود رخصت پدر
- اقدام برای شرکت در نبرد و ممانعت پدر از آن
- پرسیدن احوال صحنه نبرد از پدر و تاثّر شدید و اقدام برای یاری پدر
- به دست گرفتن رهبری نهضت خونین عاشورا پس از پدر از همان عصر عاشورا که پس از شنیدن خبر شهادت پدر آغاز می شود و با هجوم به خیمه ها و صدور فرمان فرار از آن جا برای حفظ جان بازماندگان، ادامه می یابد.
- همراهی با قافله اسرا و سرپرستی آنان در طول راه
- نماز خواندن بر اجساد مطهر شهدا و دفن کردن آنها
- برخورد قاطع با عبیدالله بن زیاد و شکستن منطق جبر گرایانه او و ارائه آرمان و اهداف دودمان اهل بیت درشهادت طلبی و حق جوئی ( امام سجاد در مجلس عبیدالله بن زیاد ) بیانات امام سجاد علیه السلام در طول مسیر کوفه تا شام و اهتمام به افشاگری علیه خاندان امویان از یک سو و حفاظت از کاروان اسرا و به ویژه پاسداری از عفاف و حجاب آنها از سوی دیگر.
- برخورد قاطع با یزید: « خداوند لعنت کند کشنده پدرم را » و ردّ استدلال جبر گرایانه او و خواندن اشعار بلند در اعلان برائت از دودمان اموی و معرفی خود و بیان مصائب وارد شده و خطاب کوبنده به یزید که: «ای یزید وای برتو. . . . . . . » و بیان حقانیت پدر و استمرار جریان نبوت و امامت در خاندان خود ( امام چهارم علیه السلام در کاخ یزید )
- برخورد کوبنده با خطیب مزدور اموی در مسجد به هنگام نماز جمعه و اجبار یزید اجازه دادن به امام برای سخنرانی، و بالاخره خواندن خطبه ای تاریخی؛ خطبه ای که به افتضاح و رسوایی کامل یزید و خواندن او منجر شد و حقانیت اهل بیت و پدر و جد خود را به بهترین نحو در قلب حکومت اموی که محل لعن به خاندان نبوی است به اثبات رساند و اوضاع شهر را که مهد حکومت چهل ساله امویان بود، به نفع خود تغییر داد و زمینه ای فراهم ساخت که یزید برای ظاهر فریبی، رفتار خود را با امام عوض کرد و همه گناهان را به گردن عبید الله انداخت و بالاخره امام و قافله اسرا را با عزّت و احترام به سمت مدینه به حرکت در آورد. ( خطبه تاریخی حضرت سجاد علیه السلام در شام و بازتاب آن )
در بازار شام
مصائب امام
- مقاومت شدید در مقابل تمامی مصائب و تحقیرها و پلشتی های دشمن در مدت اقامت در شهر شام و عدم اظهار عجز و انفعال ( مصائب عمومی حضرت در شام )
- تغییر وضعیت فرهنگی شهر شام و تغییر نگرش مردم آن دیار به نفع جریان حق و تصمیم یزید برای بازگرداندن امام به مدینه در پی مقاومتها و افشاگریها و برخورد سنجیده و حکیمانه امام ( تصمیم یزید برای مراجعت حضرت به مدینه )
- تدبیر سیاسی به هنگام ورود کاروان اسرا به مدینه با فرستادن پیک به آن شهر و خبر کردن مردم و بعد ایراد خطبه ای غرّاء که بدون ذکر نام قاتلان امام حسین علیه السلام همه ظلمها و جنایتهای آنها را افشا نمود و مردم را به صورت کامل در جریان ماوقع قرار داد و بهانه ای هم به بدست دشمن نداد. ( ورود امام سجاد به مدینه و خطبه افشاگرانه و آگاهی بخش حضرت )
حال آیا با این کارنامه درخشان و مملو از عنصر سیاست، باز هم می توان این امام همام را به کناره گیری از اجتماع و سیاست متهم نمود؟!!