اصبغ بن نباته می گوید: شنیدم که دو نفر به
علی علیه السلام می گفتند: برای ما از حوادث زندگانی مشترکت با
فاطمه و هنگامی که با او تنها بودی تعریف کن؟
حضرت فرمود: آری، یک شب من و فاطمه در حالی که زیر اندازی زیر بدنمان بود که نیمی از آن را به روی خود کشیده بودیم و استراحت می کردیم؛
رسول خدا نیمه شب ها برای فاطمه
خرما و
شیر می آورد تا فاطمه بتواند به
حسن و
حسین بهتر رسیدگی کند؛ آن شب رسول خدا که آمد در این هنگام فاطمه گریست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای دختر محمّد چرا میگریی؟ فاطمه گفت: حال ما را که می بینی، پارچه ای داریم که نیمی از آن زیر بدن و نیمی از آن را روی خود انداخته ایم
رسول خدا به او فرمود: ای فاطمه آیا نمی دانی که خداوند متعال از آسمانش به زمین خود نظری افکند و توجهی کرد و پدرت را برگزید و او را برگزیده خویش قرار داد و به پیامبری مبعوثش کرد و او را امین بر
وحیخویش قرارش داد؟
ای فاطمه، آیا نمی دانی که خداوند از آسمانش به زمین توجهی کرد و از زمین شوهرت را برگزید و به من فرمان داد که تو را به همسری او درآورم و او را وصّی خویش قرار دهم .
ای فاطمه، آیا نمی دانی که
عرش از پروردگار خود خواست که آن را زینتی دهد که هیچ انسانی را چنین زینتی نداده باشد و خداوند عرش را به حسن و حسین که دو رکن از ارکان بهشت هستند زینت بخشید.
مراجعه شود به: