منو
 کاربر Online
974 کاربر online

سیر تکامل دین از نظر دانشمندان اسلامی

چاپ
فرهنگ

از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . علامه طباطبایی و استاد مطهری درباره این مسئله نظرات جالبی را بیان نموده اند.
  • استاد مطهری می فرماید:
طبق آیات قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است همه پیامبران اعم از پیامبران صاحب شریعت و پیامبران غیر صاحب شریعت به یک مکتب دعوت می کرده اند.
اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود یکی بوده است ، بشر در تعلیمات انبیاء مانند یک دانش آموز بوده که او را از کلاس اول تا آخرین کلاس بالا برده اند این تکامل دین است نه اختلاف ادیان قرآن هرگز کلمه دین را به صورت ادیان نیاورده است از نظر قرآن آنچه وجود داشته است دین بوده نه ادیان .
قرآن کریم دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفی میکند نه چند تا، یک نام روی آن می گذارد و آن اسلام است، لذا دین در نزد خدا اسلام است (ختم نبوت، 16-17و نیز دین یا ادیان، ص 165) .
  • علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه213 سوره بقره می نویسد:
انسان، این موجودی که به حسب فطرتش اجتماعی و تعاونی است، در اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امت بود، آنگاه همان فطرتش وادارش کرد تا برای اختصاص دادن منافع به خود با یکدیگر اختلاف کند، از اینجا احتیاج به وضع قوانین که اختلافات پدید آمده را برطرف سازد ، پیدا شد و این قوانین لباس دین به خود گرفت، و مستلزم انزار و ثواب وعقاب گردید، و برای اصلاح و تکمیلش لازم شد ، عباداتی در آن تشریح شود، تا مردم از آن راه تهذیب گردند، و به منظور این کار پیامبرانی مبعوث شدند.
و رفته رفته آن اختلافها در دین راه یافت بر سر معارف دین و مبدأ و معادش اختلاف نمودند و در نتیجه به وحدت دینی هم خلل وارد شد شعبه ها و ضربها پیدا شد، و به تبع اختلاف در دین اختلافهائی دیگر نیز در گرفت و این اختلاف ها بعد از تشریع دین به جز دشمنی از خود مردم دین دار هیچ علت دیگری نداشت، چون دین برای حل اختلاف آمده بود، ولی یک عده از در ظلم و طغیان خود دین را هم با اینکه اصول و معارفش روشن بود و صحبت را بر آنان تمام کرده بود مایه اختلاف کردند.
    • در نتیجه اختلاف ها دو قسم شد، یکی اختلاف در دین که منشأش ستمگری و طغیان بود ، دیگری اختلافی که منشأش فطرت و غریزه بشری بود، و اختلاف دومی که همان اختلاف در امر دنیا باشد باعث تشریع دین شد و خدا به وسیله دین خود عده ای را به سوی حق هدایت کرد وحق را که در آن اختلاف می کردند روشن ساخت، و خدا هر کس را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت میکند (المیزان ، ج 2، ص 168) .
    • ایشان همین مسئله را در تفسیر آیه 25-15 سوره یونس ذکر می کند و می نویسد: این آیات و آیه 213 سوره بقره کشف می کند ، از اینکه در بین مردم دو نوع اختلاف بوده است.
    • اول اختلاف از حیث معاش که برگشت آن به همان دعاوی است که مردم در آن دعواهایشان به دو دسته تقسیم میشوند یکی مدعی، یکی مدعی علیه، یکی ظالم و دیگری مظلوم. یکی آنکه حق خود را گرفته و دیگری آنکه حقش ضایع شده، و این اختلاف همان است که خداوند متعال آن را به وسیله تشریع دین و بعثت انبیاء و انزال کتاب با انبیاء برطرف کرده تا انبیاء با آن کتابها در بین مردم حکم کنند و اختلافشان را برطرف سازند معارف و معالم دین را به مردم یاد دهند و آنان را انذار و تبشیر کنند.
    • اختلاف دوم اختلاف در خود دین و این اختلافی است که بعد از آمدن دین در خود دین و درآنچه که کتاب متضمن آن بوده اختلاف کردند.
قرآن کریم در چند جا تصریح دارد بر اینکه چنین اختلافی در بین مردم بوده و ریشه این اختلاف را در علمای دین نشان می دهد که به خاطر حسدی که بین خود داشتند، این اختلافها را به وجود آوردند.
این نوع اختلاف مانند اختلاف قسم اول از مقتضیات طبیعت بشر نبوده و با همین اختلاف قسم دوم بوده که راه به دو قسم منقسم شد یکی طریق هدایت یعنی راهی که خدا پیش پای بشر گذاشت و دیگری طریق ضلالت یعنی آن بیراهه ای که علمای دین از پیش خود تأسیس نمودند.
به حکم دنباله آیه 213 سوره بقره که می فرماید : «فهدی الله الذین آمنو لمّا اختلفوا فیه من الحق» در هر موردی که حق و باطل مورد اختلاف واقع شود خداوند متعال تنها کسانی را که ایمان دارند به سوی حق هدایت میکند.
خداوند در چند جا از قرآن بعد از ذکر این قسم اختلاف فرموده : اگر قضاء حتمی رانده نشده بود که اهل حق و باطل تا مدتی معین عمر کننده هر آینه بین این دو طایفه حکم می نمود و در هر جا که اختلاف می کردند اهل باطل را نابود می کرد، ولیکن هر دو طایفه را اجلی معین عمر میدهد از آن جمله در آیه 14 سوره شوری به این مسئله اشاره نموده است.
می گوید از سیاق آیه 18 سوره یونس که می فرماید : «و یعبدون من دون الله مالایضرهم و لاینفعهم …» اختلاف در خود دین می باشد برای اینکه جمله مذکور سخن از این دارد که مردم راه ضلالت را پیمودند و چیزهایی پرستیدند که نه ضرری به حال آنان داشتند و نه سودی، و شفیعانی به درگاه خدا برای خود درست کردند که دین صحیح چنین شفیعانی را معرفی نکرده بود، و متتضای این ماجرا این است که مردم قبل از پدید آمدن این جریان امتی واحده بوده باشند،
و مقتضای امت واحد بودنشان این است که همه بر یک دین بوده باشند، که قهراً آن دین هم دین توحید بوده بعدها اختلاف کرده به دو فریق متفرق شدند و فریق موحد و فریق مشرک که قضای الهی مانع شد تا خداوند حکم کند و حق را بر باطل غالب سازد و قضای رانده شده ، در آیه مورد بحث از آن تعبیر به کلمه شده است.
وکلمه عبارتست از همان فرمانی که خداوند متعال هنگام هبوط آدم به زمین صادر نموده است : «ولکم فی الارض مستقر و متاعٌ الی حین، بقره 36».
    • علامه طباطبایی طبق آیه 19 سوره آل عمران که می فرماید: ( ان الدین عندالله الاسلام ) نتیجه می گیرد که دین نزد خدای سبحان یکی است و اختلافی در آن نیست و بندگان خود را امر نکرده مگر به پیروی از همان دین و بر انبیای خود هیچ کتابی نازل ننموده مگر درباره همان دین، و هیچ آیت و معجزه‌ای به پا نکرده مگر برای همان دین که آن دین عبارتست از اسلام یعنی تسلیم حق شدن.
اما اختلافی که اهل کتاب از یهود و نصارا در دین کردند با اینکه کتاب الهی بر آنان نازل شده و خدای تعالی اسلام را بر ایشان بیان کرده بود، اختلاف ناشی از جهل نبود، بلکه تنها انگیزه آنان در این اختلاف، حس غرور و ستمگریشان بود و هیچ عذری ندارد و این خود کفری است که به آیات خداوند.
مراد از نزد خدا بودن و حضور او، حضور تشریفی است به این معنا که آنچه از دین نزد خدا است دین واحد است، که اختلاف در آن تنها به نسبت درجات و استعدادهای امتهای مختلف است. و مراد وحدت تکوینی نیست و مراد از دین فطریات بشر نیست.
    • لذا در تفسیر آیه 64 سوره آل عمران آنجا که خداوند می فرماید :«ها انتم هولاء حاججتم فیما لکم به علمٌ و …» می گوید : یهودیان می گفتند دین حق جز یکی نمی تواند باشد و این دین واحد یهودیت است و قهراً ابراهیم هم یهودی بوده و نصاری نیز معتقدند که دین حق جز یکی نمی تواند باشد ، پس قهرا این دین واحد نصرانیت است و قهراً ابراهیم هم نصرانی بوده است، و در این میان یک نکته را نمی دانستند، نه اینکه نسبت به آن غفلت کرده باشند و آن نکته اینست که این دین واحد در تمامی اعصار و در سیر تاریخی بشر یکنواخت نبوده بلکه به نسبت مرور زمان و به موازی زیادتر شدن استعداد بشر، از ناحیه خداوند متعال کاملتر شده است .
این دین واحد که نامش اسلام است قبل از یهودیت و نصرانیت با شرایعی و احکامی ساده تر بوده و دو کیش نامبرده، دو مرحله و دو مرتبه کامل تر نسبت به مراحل قبل است تا آنکه با آمدن قرآن دین خدا به حد کمال رسید.
و خود اعلام کرد: «الیوم اکملت لکم دینکم، مائده ، 3» . و به این مسئله در آیه 135 سوره بقره نیز اشاره شده است همچنانکه معبودی که به وسیله دین عبادت میشود یکی است، دین نیز به طور کلی یکی است و آن دین ابراهیم است و لذا نتیجه می گیرد که دین الهی تنها و تنها وسیله سعادت برای نوع بشر است و یگانه عامل است که میان بشر را اصلاح میکند چون فطرت را با فطرت اصلاح می کند.
  • شهید مطهری نیز همین را بیان می دارد : دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد، بازی بزرگ و فلسفه ای شکوهمند در دل خود داردو تصور خاصی دربارة فلسفه تکامل به ما میدهد.
از نظر قرآن سیر تکاملی جهان و انسان و اجتماع یک سیر هدایت شده و هدف دار است و بر روی خطی که صراط مستقیم نامیده میشود و از لحاظ مبدأ و سیر منتها، مشخص است. انسان و اجتماع متحول و متکامل است، ولی راه و خط سیر، مشخص و واحد ومستقیم است (ختم نبوت، 16-17) .
  • علامه طباطبایی با توجه به همین آیه 213 سوره بقره نظریه تکاملی دانشمندان مادی گرا مانند داروین را نفی میکند و میگوید نوع انسانی نوعی نیست که از نوع دیگر حیوانات مثلاً میمون درست شده باشد بلکه نوعی است مستقل ، که خدای تعالی او را بدون الگو از مواد زمین بیافرید و نسل بشر را از آدم و حوا به وجود آورد ، طبق آیات قرآن مانند حجرات ، 13- آل عمران، 59- اعراف آیه 188.
عکس پیدا نشد
    • سپس می نویسد: این فرض که علمای طبیعی امروز کرده اند که تمامی انواع حیوانات فعلی و حتی انسان از انواع ساده تری پیدا شده اند و گفته اند اولین فرد تکامل یافته بشر از آخرین فرد تکامل یافته میمون پدید آمده یا از ماهی تحول یافته همه این حرفها فرضیه ای بیش نیست و فرضیه هم هیچ دلیل علمی و یقینی ندارد و هر قدر که این فرضیه ها معتبر باشد، اعتبارش ربطی به اعتبار حقایق دینی ندارد(المیزان،ج 2، ص 169) .
  • میتوان نتیجه گرفت که آغاز پیدایش دین و مذهب به معنای واقعی همزمان با آغاز پیدایش انسان نبوده بلکه هم زمان با آغاز پیدایش اجتماع و جامعه به معنی واقعی بوده است. بنابرانی جای تعجب نیست که نخستین پیغمبر اولوالعزم و صاحب آئین و شریعت، نوح پیغمبر بود نه حضرت آدم.


تعداد بازدید ها: 29251


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..