منو
 صفحه های تصادفی
قانون ژول
اسپریلیت
شیوه‏های تربیت جوان
آل کاکویه
حس خلاقیت و ابداع
شواهدی از سرخ پوستان کهن
کوتینی شدن
مهارت تحقیقی
آشکارسازی با فیلم عکاسی
اوقات فراغت
 کاربر Online
728 کاربر online

سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی

چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ

در شهر همدان بدنیا آمد , پس از مرگ پدر , مادر جوان , تهیدست , بیسواد و بیکار نگهداری فرزند را بعهده میگیرد و به تهران میاید و از سن چهار پنج سالگی بمکتب مبرود و پس از فراگرفتن سواد مختصری تا 14 سالگی بکار زنجیره بافی مشغول میگردد و دوباره بتحصیل می پردازد و چندان شورو شوق تحصیل و مطالعه در وی بروز میکند که چشمانش ضعیف میگردد تا در اواخر عمر یک چشمش نابینا میشود. در 21 یا 22 سالگی در اصفهان بتحصیل میپردازد و در عین حال بوعظ و روضه خوان مبادرت میورزد و چون در بیان خویش مطالب بدیعی می گنجاند ومرد توجه قرار گرفت و از آنجا که در اصفهان روشنفکرانی چون حاج میرزا نصرالله منشی ملک المتکلمین , شیخ احمد مجد اسلام کرمانی و آیت الله آشنائی زندگی میکردند . سید با آنان تماس یافت و در نتیجه افکارش روشن تر و بیانش بر اثر مطالعات و مباحثات دلنشین تر و گیرا تر شد . تا جائیکه ضل السطان مانع وعظ وی در ماه محرم و صفر در اصفهان میگشت و درین ماهها به شیراز, تبریز و مشهد میرفت . درین احوال در اصفهان با عده ای از همفکران اصفهانی خود رساله ای باسم رویای صادقانه , فجایع اعمال رجال فاسد و ظالم و علمای ریاکار اصفهان در هشتاد نسخه منتشر میسازد ( اما بعدها چندین بار چاپ گردید .)با انتشار این رساله ظل السطان و سایر مردان همدست این ستمگر درصدد گرفتار ساختن سید جمال بودند . اما چون در اصفهان نبود بوی دسترسی نیافتند زیرا سید از ماجرا خبر یافت و در تهران ماندگار شد و در مسجد شاه تهران بوعظ می پرداخت ستم و ستمگران را نکوهش و از ستمکشان و مظلومان حمایت میکرد . ازینرو طرفداران بسیار یافت . به فقیران و بی چیزان یاری میداد . شبها که به منزل میامد عده ای گدا را بدنبال خود میاورد که به آنها خوراک و غذائی بدهد در منبر چنان سخن میگفت که گوئی با مردم سئوال و جواب میکرد . مثلا میگفت : "آیا میدانید معنی عالم و جاهل و فرق میان عالم و جاهل چیست ؟ عالم یعنی میدانم . جاهل یعنی نمیدانم. فرنگی ها میدانند عالمند ما نمیدانیم جاهلیم.

بقول ادوارد برون در کتاب انقلاب ایران :"سید جمال نفوذ بی اندازه ای میان کلاه نمدی ها و پیشه وران و طبقه پائین بازاری پیدا کرده بود . چه با زبان عوام فهم سخن می راند و لهذا مورد عشق و علاقه آنان قرار گرفته بود . و با این روش برای آنها از یک نوع خود پرستی آشکارا و خلاف آدمیت که ایرانی دچار و مبتلاست حکایت می نمود که چگونه شبی که شاه در گردش شکار بوده برف سنگینی با باد شدیدی بارید که سراپرده همایونی را تهدید به سقوط کرد و برای جلوگیری چند تن از سرباز بیرون فرستاده شدند که طناب چادر را در دست بگیرند و بامداد جسد یخ زده آنها را یافتند و گفت این است مقدس ترین قربانی شخص اعلیحضرت ." سید جمال ضمن نقل این حکایت میگفت ای مردم آیا هیچوقت کسی شنیده آدم میخ طویله بشود .

در روز 14 شوال 1323 حاکم تهران علاءالدوله چند تاجر قند را , دستگیر و یکی از آنها فلک میکند.سید جمال در عصر همانروز به منبر رفت و چنین گفت :در نتبجه این جورو جفا ها بویژه این بیداد آخری , گروهی از بازرگانان در مسجد شاه بست نشستند و طولی نکشید که بسیاری از عالمان روحانی از جمله سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبائی که بعدها به پیشوائی اجتماع برگزیده شدند , بانها پیوستند و آقا سید جمال الدین واعظ که یکی از رهبران عمده انقلاب گردید و از جمله کسانی بود که پس از واقعه انهدام مجلس به هلاکت رسید .نیز در میان بست نشینان بود . عین الدوله از میرزاابوالقاسم امام جمعه (دامادشاه )که مردی ثروتمند و مرتجع بود , خواهش کرده بود که برای پراکنده ساختن پناهندگان اقداماتی بنماید . بنابراین او عده ای از پیروان و نوکران خویش را با چماق و قمه و قداره و سایر اسلحه سرد و تپانچه مجهز ساخته که در زیر عبا و جبه خود پنهان کرده منتظر اشاره آقا باشند که بموقع خود بکار برند. چون سید بر منبر رفت و سخنش به عدل و داد رسید و به ستمکار غیر قابل تحمل اشاره کرد . که امام جمعه به سید پرخاش کرد و او را بابی و مخالف شاه گفت چون از این کار نتیجه نگرفت کمک از اوباش خواست آنان تیراندازی کرده سرو صدا برپا کردند و علما و مردم دیگر به حضرت عبدالعظیم رفتند و در آنجه به بست نشستند .ولی چون جان سیر جمال در خطر بود در خانه محر رسید محمد طباطبائی پنهان گشت اما چون پیوسته در جستجوی سید بودند هر چند شب در جائی میگذراند تا اینکه شاه در برابر علما و ملت سر تسلیم فرود آورد و علما از بست بیرون آمده سید از پناهگاه بیرون آمد تا به حضرت عبدالعظیم برود و با علما به تهران بازگردند مردم تهران با شور و هیجان و زنده باد گفتن سید را همراهی کردند و چنین میگفتند :

سید و سرور آمده ,صاحب منبر آمده

چون ماه محرم در پیش بود شاه ترسید که سید جمال بر منبر رفته و مردم را ضد ستمگران بشوراند لذا مبلغی پول و کالسکه شاهی را فرستاد تا سید به قم برود , سید نخست پول را پذیرفت لیکن پس از اندکی فکر آنرا پس داد و خود به قم رفت بعد از عاشورا شاه موافقت کرد که سید جمال به تهران بیاید , چون سید به تهران بازآمد در مسجد ترک ها ( شیخ عبدالحسین ) سالها در ماه محرم و صفر و شب های ماه رمضان را در مسجد شاه بوعظ پرداخت . در تاثیر سخنان سید در کتاب مستوفی چنین آمده است : بیانات این واعظ که مخصوصأ " با لهجه عامیانه میدان کهنه اصفهان اداء می نمود مثل نقش بر سنگ در قلب ها جا میگرفت و در شبهای رمضان هر کس روز پای منبر سید نشسته بود خود برای حوزه دوستان خود نطاق درست و حسابی بود ." جلد 2 صفحه 90 در آن روزگار سخنان سید را تند نویس ها می نوشتند و بصورت روزنامه در آورده بنام الجمال بمردم میفروختند .

در نفوذ کلام سید در مورد تاسیس بانک ملی ادوارد برون اینطور نقل کرده است : ... حتی مردم فقیر , زنان و کودکان تحت تاثیر سخنان فصیح و آبدار سید جمال و واعظان دیگر با جزئی پس انداز خود برای رفع نیازمندی ملی پیشقدم شدند و توانگران بزرگ را پشت سر گذاشتند. " ترجمه فارسی ص 125

با روی کار آمدن امین السلطان مخرب مشروطیت و محمد علیشاه که سید جمال را می شناخت و در تبریز بوی لقب صدرالمحققینی داده بود بکاخ خود خواند تا بفریبد و نگذارد از بیداد حکمرانان سخن بگوید , اما سید نپذیرفت و در بازگشت کالسکه واژگون شد و پای سید شکست و تا آخر عمر با عصا بزحمت را میرفت .

سید در مهاجرت کبرای علما به قم رفت (23 جمادی الاولی 1324 ) و با آنان به تهران بازگشت .

سید قلمی زیبا داشت کتاب لباس التقوی – رساله رویای صادقانه و مقالاتی بامضای 4-4 اصفهانی ( به حروف ابجد جمال ) در مجلات از جمله در حبل المتین چاپ و منتشر شد . برخی از آثارش میباشد.

چون بامر محمد علیشاه مجلس را به توپ بستند . سید جمال در آن وقت در مجلس بود همبنکه ماموران شاه برای دستگیری آزادی خواهان و نمایندگان به مجلس هجوم آوردند عده ای گریختند اما سید که نمی توانست بدود در پناه دیواری ایستاد تا اینکه زنی دلیرو شجاع سید را شناخت . ویرا در خانه خود پناه داد و فردای آنروز سید با لباس مبدل از آنجا رهسپار همدان گشت .


تعداد بازدید ها: 13531


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..