معنى دنیا
برخى از اهل لغت گفتهاند: دنیا از ماده دنو به معناى نزدیکى است. و عدهاى گفتهاند از ریشه دنی است به معناى پستى و دنائت. یعنى مرحله نازل و دانى از حقیقت هستى که غالبا در مقابل آخرت استعمال مىشود. مثل: «
خسر الدنیا و الاخره » و یا مثل این قول خداوند که مىفرماید: «
و آتیناه فى الدنیا حسنه و انه فى الاخره لمن الصالحین » و گاهى به معناى اقرب است در مقابل اقصى. مثل: «
اذ انتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوى» و جمع دنیا دنى است.
به دنیا دهر هم گفته شده; دهر یعنى مدت عالم از مبدا تا منتهى. مثل: « هل اتى على الانسان حین بما من الدهر » هر چه که داراى زمان طولانى باشد بدان دهر گفته مىشود; بر خلاف زمان که به مدت کوتاه اطلاق مىشود. حاصل کلام علماى اهل لغت این است که دنیا، حالات قبل از مرگ و آخرت حالات بعد از مرگ را گویند.
حقیقت دنیا
با توجه به تبیین و توصیف قرآن کریم و روایات از دنیا که در غالب موارد با دو قید لهو و لعب و با دو وصف متعارض (مدح و ذم) همراه و قرین است اندکى درک آن را با مشکل مواجه ساخته و چالشى را میان مفسران و علماى دینى برانگیخته است.
برخى حقیقت دنیا را در امور تکوینى آن دانسته و برخى دیگر از عالمان دینى علاوه بر تکوینیات، امور اعتبارى و قراردادى را هم جزء حقیقت دنیا به شمار آوردهاند.
بدان جهت که در معناى دنیا و حقیقت آن ابهام وجود دارد جمع این دو قول را با مشکل مواجه ساخته است و شاید بتوان گفت که تا حدودى شبهات و خلطهاى وارده به همین نکته برمىگردد.
حقیقت دنیا از دیدگاه مفسران
از نظر
علامه طباطبائى : دنیا بازیچه است و زندگى دنیا منحصر در لهو و لعب است و خداوند با کلمه «هذه» که فرمود : «
و ما هذه الحیاه الدنیا الا لهو و لعب » آن را تحقیر کرده است و کلمه «لاعب» در آیه 16 سوره انبیاء به معناى بازیگر بودن خداوند نیست بلکه به معناى خالق لعب بودن است.
خلاصه کلام علامه در تفسیر آیات مربوط به دنیا این است که دنیا بازیچه است و متاعى است که با آن تمتع مىشود خداوند خالق و آفریننده لهو و لعب است اما لاعب و بازیگر نیست. هر چند که خود، بازى کننده صحنه بازى نیست ولى وسیله و اسباب بازى را براى کودکان دنیا خلق کرد. ایجاد و خلق اسباب بازى حکیمانه است نه بازى با کودکان که از حکمتبدور است. چنین دیدگاهى از حقیقت دنیا مورد پذیرش
امام خمینى (ره) و برخى از شاگردان علامه واقع نشده است.
آنچه که از اقوال و نظرات مفسران و اندیشمندان دینى درباره حقیقت دنیا مىتوان استفاده کرد دو نکته بسیار مهم است :
- یکى اینکه دنیا داراى معانى متعدد بوده، و بر چند مفهوم قابل اطلاق است یعنى همانند لفظ «ولى» که به معناى حب و دوستى، سرپرستى، نزدیکى و قرب بین دو شیئى و معانى دیگر مىآید، دنیا نیز مشترک لفظى است. گاهى دنیا گفته مىشود که مقصود از آن حیات دنیاست. و گاهى مراد از آن اموال و درهم و دینار است و در برخى موارد معناى بهرهمندى از لذتهاى دنیوى از آن اراده مىشود. و معانى دیگر که همه این مفاهیم در لفظ دنیا مشترکند.
دیگر اینکه کلمه دنیا با توجه به معانى متعددش بصورت حقیقت و مجاز است نه اشتراک در لفظ. در صورت فوق لازم مىآید که براى دنیا فى حد نفسه، حقیقتى قائل شده و بقیه معانى آن را مجاز فرض نمائیم. یعنى بگوئیم دنیا و حقیقت آن عبارت است از زمین و آسمانها و آنچه ما بین آنها از معادن و نباتات و گیاهان و حیوانات وجود دارد که براى تحصیل سعادت و کمال آفریده شدهاند. و اما نوع نگرش و علاقه انسان به آن، دنیا را از معنى حقیقىاش جدا و خارج مىکند. و چون از حقیقت خود جدا شد متصف به ذم مىگردد.
حقیقت دین
درآیات قرآن کریم صراحتا بیان شده است که واقعیت و حقیقت دین همان رویه و مسلکى است که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر آن منسلک بوده و در آن مسیر ثبات قدم داشتند. یعنى همان سنتى است که پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم و پیشوایان دینى در زندگى بدان عمل مىکردند.
- بعنوان مثال پیامبر خطاب به مشرکان مىفرمایند:
دین من این است که خدایان شما را نمىپرستم و خداى واحد را پرستش مىکنم.
و یا خداوند مىفرماید:
هر یک از شما مسلمانان اگر از دین خود برگردد و در همان حال بمیرد کافر است.
- از مجموع آیات دین و شریعت، مفسرین چنین تلقى مىکنند که دین همان مجموعه تعالیم و سیره قولى و عملى صاحبان دین براى رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را گویند.
- در سده اخیر برخى نواندیشان و روشنفکران دینى معتقدند دین از دنیا جداست و آنچه که اهداف مقدس انبیاء را تشکیل مىدهد توجه به آخرت است. اینان از کتاب و سنت به گونهاى تحلیل و تفسیر مىکنند که هرگز هیچ گونه ارتباطى بین دین و دنیا وجود ندارد، تعالیم و احکام دین براى آخرت انسانها نازل شده است نه براى اصلاح و آبادانى دنیا. قداست دینى را نباید با امور پست دنیوى آلوده کرد و در دستحاکمان و سیاستمداران قرار داد.
- بنظر مىرسد که قائلین به تئورى جدایى دین و دنیا درک درست و کاملى از مفهوم دین و دنیا نداشته باشند و از ظاهر کلامشان پیدا است که افکار و عقاید آنان متاثر از قرآن و سنت نیست بلکه با مقدمات غلط به این نتیجه دست یافتند.و دلایلى که اقامه کردهاند هیچ پایه و اساس عقلى و منطقى ندارد .
- در اسلام دین و دنیا با هم در ارتباط می باشند و اکثر مفسرین به این موضوع اشاره نموده اند و با توجه به حقیقت دین و محتواى شریعت الهیه مىتوان ادعا کرد که هرگز هماى سعادت در دنیا بر کسى بال نگشوده و سایه نمىافکند و مدال حریت و آزادى بر سینه انسانى آویخته نمىشود و تاج عزت در دنیا و عقبى بر سر احدى گذاشته نمىشود مگر اینکه آن شخص در قلمرو دین حرکت نموده و مطیع تعالیم آن باشد.
لذااین تلقى و برداشت قشرى و سطحى از متون دینى که آن را بر دو محور خدا و آخرت محصور نمودن و آن همه تعالیم اخلاقى و اجتماعى در امور دنیوى را نادیده انگاشتن، براستى تحلیل غلط و نادرستى است.
چه اینکه اگر بعثت انبیاء و تشریع دین، براى هدایت و ارشاد آدمیان در نظام زندگى مادى نمىبود مفهوم و معنایى براى حیات حاصل نمىشد و غرض خلقتبى فایده و عبث مىنمود و حق آن است که دنیا، در پرتو دین ارزش و هدف اصلى خود را پیدا مىکند و آخرتى سعادتمند در کنار غایتمندى سالم دنیوى تحصیل مىشود. به جهت این که آخرت، تافته جدا بافتهاى از دنیا نیست بلکه نشئه ظهور و تجلى اعمال آدمیان از این دنیاست که دنیا صورت آن است. در واقع دنیا و آخرت ظاهر و باطن یک واقعیتند.
بنابراین موضع دین درباره دنیا بسیار روشن است و کسى که با اسلام آشنا باشد و با متون دینى در ارتباط باشد مىفهمد که اسلام کاملترین بینش را به انسان اعطا مىکند و عمل به دستورات آن مىتواند ضامن سعادت دنیا و آخرت باشد و این که تصور شود تعالیم دینى نسبت به دنیاى مردم بى اعتنا است تصور نا صوابى است.
منابع
1- المیزان، ج 10، ص 131و ج 3، ص 264
2- راغب اصفهانى، مفردات القرآن، ص 174; و فرهنگ معارف اسلامى.،ص 864
3- آیه الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن، ج 2، ص 529
4- نهج البلاغه، خطبه 194
5- اصول کافى، باب ذم الدنیا، ح 8
6- مهندس بازرگان، آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء، صص 92-91
7- راه طى شده، ص 124
8- فلسفه دین، گیسلر، ص 192; دین پژوهى، ج 1، ص 85
9- میرچا الیاده. فرهنگ و دین، ص 124
10- فصلنامه نامه مفید شماره 20
بیشتر بخوانید