منو
 صفحه های تصادفی
بردباری امام علی علیه السلام
جو مریخ
اتاق بازرگانی بین المللی
ورزش عضلات چشم
امام صادق علیه السلام و تربیت اصحاب
ام البنین
صحبت کردن از روی دلیل
نورپردازی ، نور ها ، ابزار
مسواک و خمیر دندان
گاهشمار رویداد های مهم در فیزیک هسته ای
 کاربر Online
719 کاربر online

دلایل وجود صورت

چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > فلسفه > منطق

به چه دلایلی می گوییم صورت وجود دارد؟ آیا فقط مواد سازنده و آنچه شیئ را تشکیل داده، برای وجود شئ کافی نیست؟ اساسا چه دلیلی برای وجود صورت داریم؟

اولین بار ارسطو و سپس، دیگر فلاسفه دلایلی برای وجود صورت ذکر کرده اند که این دلایل، بیان می کنند که موادی که شئ را تشکیل می دهند، نمی توانند چه بودی یا حقیقت شئ باشند. در اینجا توجه شما را به سه دلیل از مهم ترین آنها را که ارسطو ذکر کرده است، جلب می کنیم:

1) در مورد موجودات زنده مانند خود ما انسان ها، ماده ای که ما را تشکیل داده است( مانند سلول ها، گوشت، خون و ...)، دائما در حال تغییر است؛ دائما در حال ساخته شدن، فاسد شدن و تبدل و دگرگونی است.
اما با این که تمام اجزای سازنده مادی ما تغییر می کنند، ما همواره خودمان هستیم. شخصی که هفتاد ساله شده است، تمامی ماده بدنش که همان سلول ها هستند، از اول عمرش تا آن هنگام چندین بار به طور کلی عوض شده است، با این حال خود او و حقیقت او عوض نشده است؛ یعنی آن شخص همان است که در پنج سالگی بود و خود وی نیز خودش را از اول عمر ثابت و پابرجا می داند و مثلا می گوید: من در پنج سالگی فلان کار را کردم.

به همین دلیل می گوییم:
با این که ماده شئ عوض شده، ولی چیزی غیر از آن هست که ثابت و پابرجا و بدون تغییر باقی مانده است. این چیز را که اصل و حقیقت موجود است، صورتِ موجود می نامیم و مقصودمان این است که موجود زنده برای این که حیات داشته باشد و فعالیت کند، به چه نحو تشکل و سازمان پیدا کرده است.
صورت ما، مجموعه سازمان یافته ای از توانمندی های ماست، تا زمانی که زنده هستیم.
(به همین علت، ارسطو ، صورت انسان را نفس انسان می داند و مقصود او از نفس، همان تشکل و ساختار انسان برای حیات و زندگی است.) برای اطلاعات بیشتر در این مورد، بنگرید به:
2) در مورد یک شئ مصنوع یا ساخته شده، تصور ما بر این است که تا هنگامی که قالب و ساختار شئ همان که بوده باقی بماند، می توانیم تکه های سازنده آن وسیله را عوض کنیم، بدون این که اصل آن وسیله دگرگون شود.

مثلا فرض کنید یک کشتی چوبی داشته باشیم. میتوانیم همه تکه های چوبی آن را عوض کنیم و به جایش آلومینیوم به کار ببریم؛ اما تا هنگامی که قالب کشتی دست نخورده، همان قالب قبلی باشد، ما باز هم آن را کشتی می دانیم و واقعا هم هنوز همان شیئ است.

چنان که در این مثال دیدیم، همه مواد سازنده کشتی عوض شد، بدون این که کشتی بودن آن، عوض شود. چرا؟ به دلیل این که قالب و ساختار کشتی عوض نشده است.
این قالب و ساختار، همان صورت کشتی است.
و اگر چوب های کشتی را برداریم و با همان چوب ها بدون این که چیزی از آن ها کم کرده و یا چیزی به آن ها اضافه کنیم، کلبه ای بسازیم، دیگر نمی توانیم به آن کشتی بگوییم، زیرا ساختار و به عبارت دیگر صورت کشتی تغییر کرده و چوب ها در قالب و صورت کلبه شکل گرفته اند.

3) به ماده بدون صورت، هیچ نامی نمی توانیم بدهیم؛ زیرا هیچ گونه تعین و شکلی ندارد و مانند توده ای از خمیره است. ما هنگامی چیزی را یک شئ خاص می دانیم که آن چیز شکل داشته باشد. مثلا به مقداری چوب که هیچ شکلی نداشته باشند، نمی توانیم میز بگوییم، بلکه وقتی چوب ها را میز می دانیم که به شکل و قالب و در حقیقت به صورت میز در آمده باشند.

منابع

  • فلاسفه بزرگ، بخش ارسطو


تعداد بازدید ها: 9174


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..